به گزارش خبرگزاری مهر، چهاردهمین قسمت از برنامه تلویزیونی سوره به موضوع دین فرهنگ؛ تناسب و تضاد اختصاص داشت و میهمان این برنامه ابوتراب طالبی، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی بود.
در ابتدای برنامه، دیانی اشاره کرد که بهانه موضوع برنامه امشب به درگذشت آرامش دوستدار و بحث فرهنگ سازی، فرهنگ سوزی که ذیل نظریه «دین خویی» وی مطرح است و موافقان و مخالفان خودش را هم دارد تدارک دیده شده است.
دیانی سپس از طالبی پرسید که نسیت دین و فرهنگ دو مفهومی که هرکدام بسیار تعریف گریز هستند، چیست؟
طالبی پاسخ داد: تعریف یک امر اعتباری است و ما نمی توانیم ادعا کنیم که یک تعریف واحد از فرهنگ یا دین وجود دارد باید ببینیم که متفکران مختلف آن پدیده را چگونه تعریف کردند و روایت های مختلف چه بوده است. با وجود پیچیدگی هایی که برای تعریف وجود دارد یک حداقل هایی برای آن وجود دارد که من به آنها اشاره می کنم. برای تعریف دین چند ویژگی برمی شمرند؛ یکی اینکه دین شامل یکسری عقیده و اعمال است. همچنین دین دارای وجه نهادی ، تجربه دینی و اصول اخلاقی است. البته ما نمی توانیم ادعا کنیم که همه ادیان این ابعاد را دارند. در میان متفکران اسلام هم تعاریفی از دین شده است. ما اگر بپذیریم که از منظر علوم اجتماعی به دین نگاه می کنیم و نه از منظر دین شناسانه و فلسفه دین آن وقت به قواعد داوری بین دین و فرهنگ می توانیم پایبند باشیم. از منظر علوم اجتماعی ما «دین» نداریم، «ادیان» داریم وباید درباره آنها قضاوت کنیم. ما در علوم اجتماعی با موجودیت های دین مواجهیم.
این استاد جامعه شناسی سپس به تعریف مفهوم فرهنگ پرداخت و گفت: به لحاظ مفهومی و تئوریک، مفهوم فرهنگ تعبیرهای زیادی دارد. البته من معتقدم که مفهوم فرهنگ، امروزه به معنایی به کار میرود که در تاریخ ایران در معناهای مختلف به کار میرفته است. تا قبل از قرن ۱۶ مفهوم فرهنگ بیشتر در حوزه پزشکی و کشاورزی به کار می رفت. در آن زمان فرهنگ خودش ابزاری برای ارزشگذاری بود به این ترتیب که افرادی فرهنگی بودند و افرادی فرهنگی نبودند. در اینجا هنوز ما با مفهوم علمی فرهنگ مواجه نیستیم. به تدریج این مفهوم نزد مردم شناسان وجه توصیفی پیدا میکند و تبدیل به یک تعریف کل گرایانه می شود با این مضمون که آنچه که ساخته دست انسان است. در سنت تعریف فرهنگ، گاهی، بعضی آن را در مقابل جامعه هم قرار می دهند و در نهایت آن تعریفی که امروز غالب و قابل دفاع است به این معنی است که فرهنگ ناظر بر وجوه معنایی زندگی اجتماعی در بافت تاریخی- اجتماعی است.
طالبی سپس به نسبت میان دین و فرهنگ پرداخت و توضیح داد: صورت بندیهای مختلفی برای دین وفرهنگ در نظر گرفته شده است. برخی نسبت اینها را تعارضی میدانند مثل مارکسیست ها. یکسری متفکران هم دین را به عنوان واقعیت اجتماعی می پذیرفتند و آن را دارای کارکردند می دانستند در دوره هایی پر کاربرد و در دوره هایی بدون کاربرد. ادعای کسانی که دین و فرهنگ را مغایر هم می دانند این است که وقتی دین گسترش پیدا می کند فرهنگ و علم را به حاشیه می کشاند و آنها را از قالب خودش خارج می کند. مثلا کسانی که در زمینه نظریه توسعه در ایران کار می کنند معتقدند تا وقتی که فرهنگ لاهوتی هست، نظریات توسعه راه به جایی نمیبرد و بلاموضوع است. متفکرانی هم داریم که نگاه های تایید آمیز در نسبت میان دین و فرهنگ دارند و در دوره هایی از تاریخ آن را عامل رهایی و انقلاب مثل مرحوم مطهری و شریعتی میدانستند. بنابراین درباره نسبت میان دین و فرهنگ روایت های متفاوتی وجود دارد و ما نیاز به داوری درباره این روایت ها داریم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی درخصوص معیارهای داوری نسبت میان دین و فرهنگ گفت: یکی معیار تجربی است و اینکه از لحاظ تاریخی در دوره های مختلف چه نسبتی میان این دو وجود داشته است. معیار دوم، معیار منطقی است که براساس یک منطقی نسبت میان این دو بررسی می شود. بنده معتقدم ما اگر بدون تعصب وارد بررسی نسبت دین وفرهنگ در تاریخ اجتماعی و فرهنگی بشویم، داوری بهتری خواهیم داشت. نباید نگاه تعصب آمیز را مبنای داوری قرار دهیم.
طالبی اضافه کرد: ادیان با توجه به تعریفی که گفتم و پنج ویژگی که برایش اشاره کردم مولد فرهنگ است. چون درکی از جهان و آدم ها می دهد که ذیل آن درک کلی زندگی برایمان معنادار می شود. به واسطه عقاید و باورها موجب شکل گیری مناسبات اجتماعی و نهادهای خاص مثل نهاد خانواده شده است.
دیانی سپس پرسید شما تعریفی از فرهنگ بیان کردید که فرهنگ خیلی قابل قضاوت نیست، آیا ما می توانیم از فرهنگ به عنوان مقوله ای قابل تقویت یا قابل تضعیف بسنجیم؟ آیا ما معیارهایی داریم که بگوییم فلان امر یک امر ضد اجتماعی است یا نیست؟
این استاد جامعه شناسی پاسخ داد: این به نگاه معیاری که شما انتخاب میکنید برمی گردد. صادقانه بخواهم بگویم خود همین معیارها توسط برخی مورد نقد قرار می گیرد. به عقیده من عالم فارغ از ارزش و مسئولیت اجتماعی نیست، لذا ما در مقام کسی که وضعیت را ارزیابی میکند معتقدم در جامعه ایران چند نهاد اساسی وجود دارد که قوام بخش هستند؛ خانواده، دین، دولت. جامعه ایرانی همیشه یک جامعه دینی بوده و به لحاظ تاریخی تغییری نکرده است.
وی تصریح کرد: رابطه دین و فرهنگ رابطه متقابل است و تاثیر و تاثر آنها از زمانی به زمان دیگر فرق دارد. دین اسلام وقتی درمیان عربها شکل می گیرد با خودش تمدنی هم ایجاد می کند. دین اسلام موجب رونق زبان عربی هم شد. ادیان و فرهنگ همیشه موقعیت مند هستند. ما درتجربه تاریخی امری غیرموقعیت مند نداریم. قدرتهای خارجی در شکل گیری داعش بی تاثیر نبودند و می توانستند جلوی آن را بگیرند ولی نگرفتند. به همین دلیل هم موضوع دین و فرهنگ را باید چند بعدی و چند سطحی ببینیم تا بتوانیم داوری درستی داشته باشیم. حکم درباره دین و فرهنگ دادن از عهده علوم اجتماعی خارج و یا حداقل یک مانیفست است. کسی مثل آقای دوستدار که دین را مقابل فرهنگ قرار می دهد قطعا درک تجربی از این دو پدیده ندارد چون ما یک دین و یک فرهنگ نداریم. ما فرهنگ های مختلف و ادیان مختلف داریم.
طالبی افزود: ما باید بپذیریم که در دروره ای زندگی میکنیم که با تکثر و تنوع مواجه هستیم و هراتفاقی بخواهد اتخاذ شود باید با درنظر گفتن این تکثر و تنوع انجام بگیرد و این تنوع را نمی توان یکی کرد. ایده یکسان سازی نه مطلوب است و نه ممکن. البته عرض من را با نگاه نسبی گرایانه نباید یکی کرد. حرف من به این معنی نیست که همه حق دارند. در یک موقعیت انضمامی یک روایت محق است.
وی در پایان با اشاره به موضوع انسجام در وضع موجود گفت: یکی از نیروهایی که دین داشته نیروی جنبشی بوده است اما ما اگر دین را فقط به عنوان یک امری که موجب انسجام می شود تعریف کنیم تا حدودی در تضاد با جنبه های دیگر دین حداقل در اسلام قرا می گیرد. مهندسی در مورد دین و فرهنگ امکانپذیر نیست چون پارامترهای دین وفرهنگ و زیست اجتماعی ثابت نیست. در زیست اجتماعی ما پدیده ها خلاقند، فکر دارند و معنی سازند. لذا اعمال منطق مهندسی در حوزه فرهنگ و دین یکی از خطاهای مهلکی است که در هرجامعهای ممکن است اتفاق بیفتد. منطق امر فرهنگی متفاوت با منطق حیات طبیعی است. چون در فرهنگ ما با ابژه یا شی مواجه نیستیم.
نظر شما