۲۳ آبان ۱۴۰۰، ۱۵:۱۱

بازخوانی گزارشی از روزنامه ایران؛

«بهار» خانه دوم کودکان «رمین»

«بهار» خانه دوم کودکان «رمین»

غنی‌ترین کتابخانه روستایی چابهار بعد از ۱۸ سال صاحب ساختمان شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، غنی‌ترین کتابخانه روستایی چابهار بعد از ۱۸ سال صاحب ساختمان شد که روزنامه ایران در گزارشی به این موضوع پرداخته است:

بچه‌ها با صورت‌های آفتاب سوخته مقابل ساختمان جدید کتابخانه ایستاده‌اند؛ کتابخانه‌ای در دل یک روستا که البته قرار است تا چند هفته دیگر افتتاح شود. اینجا روستای «رمین» در چابهار سیستان و بلوچستان است.
محمد تور ماهیگیری را محکم به دست گرفته است. از کنار ساختمان کتابخانه راهی دریا می‌شود تا با پدر و برادرانش به صید بروند. با دست کانکس کنار ساختمان کتابخانه را نشان می‌دهد و می‌گوید: «اینجا کتابخانه روستای ماست. کلی کتاب داخل آن است و من همه کتاب‌ها را خوانده‌ام. هر روز بعد از مدرسه با شوق زیاد اینجا می‌آیم و کتاب امانت می‌گیرم.»

همه بچه‌های روستای رمین و روستاهای اطراف، اینجا را خانه دوم خودشان می‌دانند. محمد ادامه می‌دهد: «وقتی از صید برمی‌گردم اینجا می‌آیم تا کتاب جدید امانت بگیرم. من با این کتاب‌ها زندگی می‌کنم و می‌خواهم در آینده نویسنده شوم. شاید خیلی از بچه‌های شهرهای بزرگ از نزدیک نویسنده‌های کودک و نوجوان را ندیده باشند اما من و خیلی از بچه‌های روستا آنها را از نزدیک می‌بینیم. خیلی از آنها کتاب‌هایشان را به کتابخانه ما هدیه می‌دهند و به اینجا سفر می‌کنند. قبل از آمدن آنها با بچه‌ها کتاب‌هایشان را می‌خوانیم و کنار هم درباره شأن صحبت می‌کنیم.»

فاطمه روسری سوزن دوزی شده را جلو می‌کشد و کتاب‌های جدیدی را که امانت گرفته داخل کیف می‌گذارد. می‌گوید دختران روستا بیشتر وقت‌شان را کتاب می‌خوانند.
کتابخانه بهار سال‌ها در خانه عبدالحکیم بهار، از اهالی روستا بود. او یکی از اتاق‌های خانه‌اش را کتابخانه کرده بود. بعد از مدتی کتابخانه به این کانکس منتقل شد.

فاطمه می‌گوید: «به شوق کتاب خواندن در گرمای ظهر تابستان هم اینجا می‌آیم و کتاب می‌خوانم. حالا هم که با کمک مناطق آزاد و یک بنیاد خیریه ساختمان قشنگی برای کتابخانه ما ساخته‌اند. همه بچه‌ها برای افتتاح آن لحظه شماری می‌کنند. دلم می‌خواهد از صبح تا شب داخل کتابخانه بنشینم و کتاب بخوانم.»
وقتی برای اولین بار کیهان بچه‌ها را ورق می‌زد باور نمی‌کرد کتابی غیر از کتاب‌های درسی هم وجود داشته باشد. ساعت‌ها صفحات آن را ورق زد و داستان‌های آن را خواند. می‌گوید پیدا کردن کتاب غیردرسی مثل یک گنج بود و من آن روزها خوشبخت‌ترین کودک روستای رمین بودم.

اینها حرف‌های عبدالحکیم بهاراست که سال‌هاست کتابخانه کوچک روستا را در یک اتاق خانه‌اش راه‌اندازی کرده است. او که کارمند اداره بهداشت است، این ایام به لبخند کودکان روستاهایی فکر می‌کند که قرار است روزهای آینده صاحب کتابخانه بزرگ شوند؛ روستاهایی که به دوستی کودک با کتاب مشهور هستند. «اگر سال‌های قبل جنوب سیستان و بلوچستان را با محرومیت می‌شناختند، امروز به داشتن کتابخانه‌های روستایی آن را می‌شناسند. روستای رمین در چابهار و در کنار دریا صاحب یکی از بزرگ‌ترین کتابخانه‌های کودک و نوجوان در کشور است. ایده کتابخانه روستای رمین ۱۸ سال قبل شکل گرفت. کتابخانه بهار در روستای رمین اولین کتابخانه در منطقه سیستان و بلوچستان است که در یک اتاق به راه افتاد. فکر نمی‌کردم یک روز این کتابخانه جان بگیرد و به این شکل دربیاید.

اغلب ساکنان ۸ هزار نفری روستای ما صیاد هستند. چند روستا هم اطراف رمین هستند که تقریباً ۱۲۳ هزار نفر در آنها زندگی می‌کنند. دورانی که محصل بودم شرایط مثل امروز نبود. حتی کتاب به راحتی پیدا نمی‌شد. وقتی برای اولین بار کیهان بچه‌ها را دست گرفتم چند بار آن را خواندم. از اینکه کتاب غیردرسی می‌خواندم لذت می‌بردم. این کتاب انگیزه‌ای شد تا کتاب‌های غیردرسی را جمع کنم و بخوانم. آن روزها پیدا کردن کتاب خیلی سخت بود. حالا تصور کن در یک روستای دورافتاده و در استان محروم هم باشی که کمتر امکان دسترسی به کتاب دارید. هر کتابی که پیدا می‌کردم با همه وجود آن را حفظ می‌کردم. هر بار برای صیادی می‌رفتم با خودم کتاب می‌بردم تا بخوانم. بعد از اینکه در اداره بهداشت مشغول کار شدم، تصمیم گرفتم با کتاب‌هایی که جمع کرده‌ام کتابخانه‌ای درست کنم و کتاب‌ها را در اختیار بچه‌ها قرار دهم. جایی نداشتم و یکی از اتاق‌های خانه روستایی‌ام را خالی کردم و بعد از قفسه‌بندی، کتاب‌ها را آنجا قرار دادم. بچه‌های روستا از کتابخانه استقبال عجیبی کردند.

روزهای اول کمی خجالت می‌کشیدند اما کم کم همه بچه‌ها آمدند. از روز اول امانت گرفتن کتاب را یاد دادم و چرخه کتاب از همان جا شکل گرفت و ماندگار شد. با ۳۰۰ جلد کتاب که از کودکی جمع کرده بودم، کتابخانه را راه انداختم. صندلی و نیمکت داخل اتاق قرار دادم تا بچه‌ها بتوانند راحت کتاب بخوانند. بچه‌ها از روستاهای اطراف وقتی شنیدند کتابخانه راه افتاده با خوشحالی به خانه ما می‌آمدند. کتابخانه به بچه‌های روستاهای جنوب سیستان و بلوچستان کمک کرد تا مهارت‌های زندگی را بیاموزند.»

شوق بچه‌های روستاهای چابهار برای کتابخوانی و عضویت آنها در کتابخانه بهار باعث شد تا سال ۹۴ در طرح روستاهای دوستدار کتاب که توسط اداره ارشاد برگزار می‌شد، روستای رمین به‌عنوان یکی از ۱۰ روستای نمونه در ترویج کتابخوانی معرفی شود.

عبدالحکیم بهار با اشاره به اینکه انتخاب روستای رمین باعث شد بچه‌ها بیشتر انگیزه پیدا کنند، می‌گوید: «از شورایاری و دهیاری روستا خواستم جای مناسبی را برای کتابخانه در اختیار ما قرار دهند. آن اتاق دیگر جوابگوی بچه‌هایی که به شوق کتابخوانی می‌آمدند، نبود. از طرف دیگر بچه‌هایی که از کودکی با ذوق و شوق برای مطالعه کتاب می‌آمدند وقتی به سن نوجوانی می‌رسیدند کمتر سراغ کتابخانه می‌آمدند. دهیاری این زمین را که یک پارک متروکه بود برای تأسیس کتابخانه دراختیارم قرار داد. یک کانکس ۵۰ متری در این زمین مستقر کردیم و کتابخانه به این کانکس کوچک منتقل شد. بچه‌هایی که تا قبل از آن نمی‌آمدند با خوشحالی آمدند. در کنار کتابخوانی کارهای فرهنگی هم انجام می‌دادیم و نویسندگان بزرگ کودک و نوجوان از سراسر کشور را به روستا دعوت می‌کردیم. علی اصغر سید آبادی و شروین نادری از جمله نویسندگانی بودند که به روستای ما آمدند. حضور آنها در کتابخانه کانکسی روستا بسیار جالب بود. بچه‌ها بخشی از کتاب آنها را می‌خواندند و با نویسنده‌ها صحبت می‌کردند.

حضور نویسنده‌های کودک و نوجوان در کتابخانه کانکسی روستا بازتاب زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشت. به این ترتیب باشگاه کتابخوانی شکل گرفت و نویسندگان بزرگ کودک ونوجوان نیز عضو این باشگاه هستند. اوایل سال ۹۸ پیگیر ساخت کتابخانه بزرگ‌تر شدیم و با کمک بنیاد مجتهدی و مناطق آزاد فضایی با زیربنای ۱۵۰ متر در کنار کانکس برای ساخت کتابخانه مهیا شد. خوشبختانه ۹۰ درصد پروژه انجام شده و چند روز آینده با رنگ آمیزی آماده بهره‌برداری خواهد شد. در این کتابخانه دو مخزن کتاب کودک ونوجوان و بزرگسال با ۱۲ هزار جلد آماده بهره‌برداری خواهد بود. همزمان هم در ۲۷ روستا کتابخانه ساخته‌ایم که این یک انقلاب فرهنگی در سیستان و بلوچستان است.

سرگذشت خیلی از کتاب‌های کتابخانه جالب است. ناشران و نویسندگانی همچون مصطفی رحماندوست و اسدالله شعبانی وقتی از ماجرای کتابخانه کانکسی روستا مطلع می‌شدند، بخشی از کتاب‌های‌شان را برای ما می‌فرستادند. به این ترتیب کتاب‌های ما از ۳۰۰ جلد به ۱۲ هزار جلد رسید. به جرأت می‌توانم بگویم از نظر منابع، کتابخانه روستای رمین غنی‌ترین کتابخانه در سیستان و بلوچستان است. سعی کردیم به روزترین و تازه‌ترین کتاب‌های کودک ونوجوان را در کتابخانه‌مان داشته باشیم.»

کد خبر 5351529

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha