خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: هفته گذشته وقتی داشتم قسمت نخست و پایانی این گفتگو را همزمان آماده میکردم، برای مشروح بخش دومش مقدمه دیگری نوشته بودم اما آنچه من را بر آن داشت تا متن پیشین را تغییر بدهم بازتاب انتشار قسمت نخست بود، چیزی درونم نهیب میزد که حتی در چند خط هم شده باید دربارهاش توضیح بدهم؛ محمدامین کریمپور که از ابتدای ورودش به سینما حاشیه کم نداشته، بعد از آنکه درباره فرآیند ساخت فیلم اولش با عنوان «حکم تجدیدنظر» و البته حاشیههایش توضیحاتی به خبرگزاری مهر ارائه داد، باز هم حرف و حدیثها دربارهاش قوت گرفت، دست به دست شدن بریده گفتگوی محمدامین کریمپور در فضای مجازی باعث تشدید موضعگیریهای جهتدار قبلی علیهاش شد. همه انتقادات اما حول محور حضورش در اینستاگرام میچرخد، اینفلوئنسری که پا به سینما گذاشت تا همین فعالیتش عمدهترین نقدها را برایش رقم بزند.
راستش همان زمان که از او برای انجام این گفتگو دعوت کردم، من هم خودم را آماده کرده بودم تا با اینفلوئنسر و البته کارگردانی مواجه شوم که اساسأ «خودرای» است، که برای هر انتقادی، حرفی دارد و زیر بارش نمیرود. کریمپور اما نقدها را میپذیرد، منطقی است و حتی در جاهایی درباره نفروش بودن فیلمش با شما همراه میشود. همین هم شد، با این حال باز هم مورد قضاوت قرار گرفت تا آنجا که در صفحه اینستاگرامش همه منتقدانش را به خواندن متن کامل صحبتهای صریحش در گفتگو با خبرگزاری مهر ارجاع داد.
«۴ میلیون و ۷۰۰ هزار همراه مجازی» اساساً عدد فریبندهای است اگر تصور کنید که این تعداد از افراد به تماشای یک فیلم بنشینند از این هم برای ساخت یک فیلم وسوسه برانگیزتر میشود اما به نظر میرسد محاسبات کریمپور برای مخاطبان فیلمش چندان درست نبوده است با این حال میگوید از اینکه از فیلمش استقبالی نشده ناراحت نیست و باز هم به سراغ سینما میرود.
با محمدامین کریمپور کارگردان و رضا کریمی تهیه کننده «حکم تجدید نظر» به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت پایانی این گفتگو را در زیر میخوانید:
* اشاره به سیر نزولی مخاطبانتان در اینستاگرام داشتید. با توجه به جدیتی که برای ادامه کار در سینما دارید، نگران نیستید با از دست دادن پشتوانه مجازیای که داشتید جای پایتان در سینما هم سست شود؟
محمدامین کریمپور: نه. کاری بعدیای که در سینما میخواهم بسازم، مطمئناً یک کار کمدی است. هر کاری هم سختیهای خودش را دارد. در اینستاگرام هم من از روز اول که پولی در نمیآوردم. تا دو سال اول فقط برای خودم ویدئو میساختم، کسی سفارش تبلیغ نمیداد و بعد از آن بود که سفارشها رسید.
* درباره واکنش منفی جوانترها صحبت کردیم اما میدانیم طیفی از پیشکسوتان و افراد باسابقه سینما هم نسبت به مدل ورود محمدامین به سینما انتقادهایی داشتند. شما بهعنوان یک تهیهکننده باسابقه فکر میکنید همنسلان شما چرا در این زمینه احساس نگرانی داشتند؟
رضا کریمی: این مورد به نظرم چندان عمومیت نداشته و واکنشهایی هم که من دیدهام بیشتر در حمایت از جوانهایی بوده است که پشت خط ماندهاند و اینکه چرا در این شرایط فردی که ما نمیشناختیم وارد میدان شده است. این انتقادها هم به نظرم منطقی نبود و نیست. البته برخی دوستان هم بودند که از من حمایت کردند که دارم از محمدامین حمایت میکنم.
خیلی فیلمها روی پرده میرود که تقدس سینما را از بین برده و همچنان هم از بین میبرند! من غالباً در جشنواره فیلمها را میبینم نه در اکران عمومی. گاهی با آثاری مواجه میشوم که با خودم میگویم خدایا مگر ممکن است فیلمسازی با این سابقه چنین فیلمی بسازد! * سازوکار ورود به سینما در زمان شما دشوارتر از این شرایط بود که کسی بگوید من در اینستاگرام پول درآوردهام و حالا چون فیلمسازی را دوست دارم وارد این میدان شدهام.
کریمی: البته در صحبتهایم تأکید کردم که سرمایه تنها یکی از پارامترها بود و به پارامترهای دیگر کمتر توجه میکنند. وقتی هم که میگوئیم قبلاً فیلم کوتاه هم ساخته است، بازهم در برابر آن گارد میگیرند که مگر میشود؟ بله میشود. شورای پروانه ساخت ارشاد هم به نوعی در این زمینه راستیآزمایی کرده و این مسئله را تأیید کردند. آنها که نیت منفی دارند فقط روی این نکته تأکید میکنند که چون سرمایه داشته توانسته است وارد سینما شود. محمدامین دو فیلم کوتاه ساخته که فیلم کوتاه خوبی هم بوده، دورههای کارگردانی را هم گذرانده است.
* برخی فیلمسازان فیلم کوتاه هم این نقد را دارند که چرا محمدامین عضو انجمن فیلم کوتاه نیست؟
کریمی: این یک گارد صنفی است که در سینما بسیار شاهد هستیم. مثلاً یک نفر میتواند منشیصحنه خوبی باشد اما وقتی میخواهیم انتخابش کنیم از صنف تماس میگیرند که چرا میخواهید این کار را بکنید، او در صنف ما نیست! یا حتی اگر کسی در پروژههای زیادی حضور داشته باشد، بازهم از صنف تماس میگیرند که آیا او دستمزد کم میگیرد که همه جا هست!؟ اینها واکنشهای صنفی است که درباره محمدامین هم به این صورت مطرح شده، خب او عضو انجمن فیلم کوتاه نشده است، چه ایرادی دارد؟ من از آنجایی که از ابتدا محمدامین را بهحق میدانستم پایش ایستادم. شاید اگر فرد دیگری جای من بود بعد از هجمهها کنار میکشید اما میدانستم او به حق است و پای او ایستادم. در جلسات ارشاد هم شرکت کردم و اگر پافشاری دفتر ما نبود شاید اساساً این فیلم ساخته نمیشد.
* البته نگاه عجیبی هم برخی از منظر «تقدسسازی» دارند و گویی سینما حریم مقدسی بوده که با ورود امثال محمدامین کریمپور قداست آن از بین رفته است!
کریمی: این نگاه را که میتوان به آثار خیلی از فیلمسازانی که فیلم چندمشان هم در حال اکران است داشت! خیلی فیلمها روی پرده میرود که تقدس سینما را از بین برده و همچنان هم از بین میبرند! من غالباً در جشنواره فیلمها را میبینم نه در اکران عمومی. گاهی با آثاری مواجه میشوم که با خودم میگویم خدایا مگر ممکن است فیلمسازی با این سابقه چنین فیلمی بسازد! مشخص است که طرف کامل به جریان بیزینس سینما افتاده است.
* برسیم به فیلم «حکم تجدیدنظر» که فیلم تلخی است، چرا برای اولین تجربه سراغ این ایده رفتید؟
محمدامین کریمپور: من و حسین سلیمانی با هم دوست هستیم. یک روز میخواستم فیلم کوتاهی بسازم و دنبال ایدهای بودم. حسین سلیمانی طرحی را برایم تعریف کرد که گفتم که آن را میخواهم. طرح خیلی خامی بود که وقتی نشستیم روی آن کار کردیم از جایی به بعد به حسین گفتم این حیف است که فقط از آن فیلم کوتاه بسازیم، باید آن را فیلم بلند کنیم. گفت نمیتوانیم فیلم بلند از این ایده بسازیم چون برای آقای عیاری هم این ایده را تعریف کردم و او هم از آن خوشش آمده است. گفتم من اجازهاش را میگیرم.
* یعنی ابتدا کیانوش عیاری قرار بود این ایده را بسازد؟
کریمپور: نه طرح اولیه چیز دیگری بود. بعد با حسین پیگیری کردیم که رسید به سریال «۷۸ متر». در آخر قرار شد من آن ایده را بسازم اما گفتم حیف است باید بگذارم وقتی که میتوانم فیلم بلند بسازم. بعد از آن روی یک طرح دیگر برای فیلم کوتاه کار کردم اما این طرح در ذهنم ماند. یک روز با خانم موگویی نشسته بودیم که گفتم من میخواهم یک فیلم بلند اجتماعی بسازم. گفت نه تو باید فیلم کمدی بسازی. گفتم بگذارید قصهاش را تعریف کنم. همینطور که مشغول کار بود، قصه را تعریف کردم که دست از کار کشید و گفت عجب قصهای دارد. همان شب ساعت ۲ به من پیامک داد که این طرح ذهنم را مشغول کرده است.
طرح اولیه این بود که خانوادهای پسرش در انتظار اعدام است. خانواده مقتول دختری دارد که مشکل نارسایی قلبی دارد. ابتدای قصه ما مادر پسر را میبینیم که پیگیر رضایت گرفتن از خانواده مقتول است و از جایی به بعد که اتفاقی در زندان برای پسر این خانواده میافتد، حالا خانواده مقتول به قلب قاتل برای نجات دخترشان نیاز پیدا میکنند، حالا ورق برمیگردد و مادر خانواده مقتول به دنبال مادر قاتل میافتد تا او را راضی کند. بعد هم که به واسطه اتفاقاتی مادر پسر دست به تصمیم غیرمنتظرهای میزند. از همان زمان که در بندر لنگه فیلم میساختیم با آقا رضا وارد صحبت شدم تا این پروژه شکل بگیرد.
کسانی که حاضر شدند در فیلم من بازی کنند، واقعاً آدمهای با جراتی بودند و تکتکشان را دوست دارم. هنرمندانی که حرف دیگران برایشان مهم نبود و بازی خودشان را کردند. خیلی آدمها به دفتر ما آمدند اما حاضر نشدند در فیلم بازی کنند * منطق استفاده از «آرش ایپی» بهعنوان بازیگر نقش اصلی در فیلم چه بود؟ به نظر میرسد بیشتر انتخابی برای بالا بردن مخاطبان فیلم بوده است.
کریمپور: واقعیت این است که برخی بازیگران میترسیدند در فیلم ما حضور داشته باشند.
* به دلیل همین حواشی؟
کریمپور: بله بله. گروهی که اساساً من را نمیشناختند و میگفتند مگر بلد است فیلم بسازد! بهواسطه حواشی برخی نگران واکنشهای مردم بودند. جوی هم میان خود اهالی سینما راه افتاده بود که به هم میگفتند نروید در فیلم فلانی بازی کنید! واقعاً همه با من بد بودند (میخندد)! کسانی که حاضر شدند در فیلم من بازی کنند، واقعاً آدمهای با جراتی بودند و تکتکشان را دوست دارم. هنرمندانی که حرف دیگران برایشان مهم نبود و بازی خودشان را کردند. خیلی آدمها به دفتر ما آمدند اما حاضر نشدند در فیلم بازی کنند. خیلیها حتی پای کار آمدند تا بازی کنند اما وسط کار قالمان گذاشتند! اما درباره انتخاب آرش؛ من با آرش رفاقتی از قدیم داشتم و با هم دوست بودیم. خانواده بسیار درست و حسابی هم دارد و آشنایی کامل با هم داشتیم. از آنجایی که جوان اول فیلمم نقشش کوتاه بود اما همه فیلم درباره او بود، به نظر نقش جذابی بود. من خودم هم عاشق چنین نقشهایی هستم و اگر روزی بخواهم بازی کنم سراغ چنین نقشی میروم که حتی اگر کم هم باشد اما کل فیلم درباره آن باشد. کل این فیلم هم درباره «آرش» است. برای این نقش آرش از همان اول به ذهنم رسیده بود و طبیعتاً شهرتش و طرفدارانی که داشت هم در این انتخاب بیتأثیر نبود.
* یعنی نگاه اقتصادی هم به این انتخاب داشتید.
کریمپور: صددرصد. وقتی به آرش پیشنهاد دادم، گفت فیلمنامه دیگری دستم دارم که متعلق به یکی از تهیهکنندههای مطرح سینما هم بود. یک فیلم کمدی هم بود که بعدها با حضور یک خواننده دیگر هم ساخته شد. وقتی فیلمنامهام را برای آرش تعریف کردم، خیلی خوشش آمد. برای آن پروژه کمدی هم پول زیادی به او پیشنهاد داده بودند و من گفتم آرش واقعاً ما پولی نداریم.
* پولی برای این نقش به او ندادید؟
کریمپور: چرا دستمزد دادیم اما به نظر خودم در حد او نبود و خیلی بیشتر حقش بود. واقعاً رفاقتی پای این کار آمد و شاید به اندازه پولی که برای یک تیتراژ میگیرند از ما پول گرفت.
* اما بازی خوبی هم در فیلم ندارد، قبول دارید؟
کریمپور: نه قبول ندارم. به نظرم در میان خوانندههایی که این روزها بازیگر شدهاند، آرش خیلی حرفهای بازی کردهاست.
* آقای کریمی شما چقدر در فرآیند کارگردانی فیلم در کار محمدامین کریم پور دخل و تصرف داشتید؟
کریمی: وقتی فیلمنامه تمام شد به دلیل دوستی و نزدیکیای که با محمدامین داشتم، همچنان باهم تعامل داشتیم. در بخش انتخاب عوامل که طبیعتاً رایزنیها با ما بود و پیشنهادهایی هم میدادیم که گاهی محمدامین میپذیرفت و گاهی هم دوست نداشت. مشکل بزرگمان هم همین بود که برخی پای این کار نمیآمدند. در اجرا اما با توجه به اعتمادی که به محمدامین داشتم، اعتقادی به دخالت نداشتم.
محمدامین کریمپور: جاهایی با هم بحث میکردیم.
کریمی: بله در مواردی نکاتی را میگفتم اما تلاشم این بود که کلیتی از کار اجرایی سینما را با او در میان بگذارم ولی در جزئیات بههیچوجه دخالت نمیکردم. همه کار کارگردانی با خودش بود. دخالت مستقیم اصلاً نداشتم و فکر میکردم خودش باید کار را جلو ببرد. فیلم حاصل نگاه و تجربه محمدامین است.
* از آنجایی که قبلتر کلیپهای تبلیغی شما را هم دیده بودیم در بخشهایی خیلی سبک کارگردانی شما در فیلم «حکم تجدیدنظر» یادآور کارهای اینستاگرامیتان بود.
کریمپور: مثال میتوانید بزنید.
* مثلاً جایی که صحبت از یک قمار بزرگ سیستماتیک در فیلم میشود، در یک فلاش بک سه نفر را میبینیم که در گوشهای ایستادهاند و دارند پول میشمارند!
کریمپور: این پلان را قبول دارم. مورد دیگری هم بود؟
* سکانسی که قرار است یکی از خواهرها از ساختمان به پایین پرت شود و خواهری که در ماشین نشسته تنها با نگاهش مسیر سقوط او را دنبال میکند!
کریمپور: بله آن سکانس هم داستان دارد. کل آن سکانس را قرار بود در استودیو بگیریم اما اتفاقاتی افتاد که مجبور شدیم آن را در خیابان به آن سبک بگیریم. واقعیت این است خودم که الان فیلم را میبینم، برخی جاها میگویم کاش این کار را نکرده بودم. بالاخره باید بپذیرید که این تجربه اول من بهعنوان کارگردان است. از طرف دیگر من از فضای اینستاگرام آمدهام و نمیتوانم بگویم آن فضا روی من تأثیر نداشته است، آن ویدئوها هم فکر من بوده و این فیلم هم از فکر من است. درست است که آنجا کمدی بوده و اینجا جدی اما مطمئنم که کارم در ادامه بهتر میشود. همین الان که فیلم را میبینم کلی اشکال از آن میگیرم و جالب اینکه آن جاهایی که اشکال به فیلم وارد میدانم دقیقاً در واکنشهای مخاطبان هم تأثیر آن را دیدهام. این نکته را هم مدنظر داشته باشید که بودجه کم محدودیتهایی در اجرا به همراه میآورد.
* بله واقعاً فیلم کمهزینه تولید شده است.
محمدامین کریمپور: اگر قرار بود من برای این فیلم ۱۵۰ جلسه فیلمبرداری داشته باشم، طبیعتاً هر سکانس را ۲۰ بار میگرفتم. اما اینجا ما به یک لوکیشن میرفتیم و میگفتند فقط یک روز اینجا را در اختیار داریم! باید کار را جمع میکردم. این موارد هم در خروجی کار تأثیر گذاشته است.
کریمی: بالاخره فیلم بلند مشخصات خودش را دارد. افرادی که با تجربه ساخت فیلم کوتاه وارد سینمای بلند میشوند، با تجربیات تازهای هم مواجه میشوند. هر فردی هم که پیشتر تجربهای داشته باشد، طبیعتاً آن تجربه در فیلم اولش جاری میشود. زمان میبرد تا کارگردانی فرد سروشکل خودش را پیدا بکند. طبیعتاً این نشانهها در فیلم اول محمدامین هم وجود دارد. بخشی از آن شاید به کمبود وقت مرتبط باشد اما بخشی از آن به نگاه محمدامین برمیگردد. در مقطعی امکانی فراهم شد که طیفی از کارگردانان شاخص تئاتر فیلم سینمایی ساختند. زندهیاد حمید سمندریان، آقای امیرسلیمانی، زندهیاد جعفر والی و چهرههای تئاتری دیگر فیلمهای سینمایی ساختند که به نظر فیلمهای بدی هم نبودند اما نشانههای تئاتر را در آنها میدیدید. بالاخره نگاه فرد، وارد کارش میشود. خود من زمانی که فیلم اولم را میساختم پیش از آن تجربه دستیاری داشتم. اینجا هم هر نکتهای که شما میگوئید، باید توجه داشته باشید که به هر حال درباره کار اول محمدامین صحبت میکنیم. این نکات در کار اول هر فیلمسازی با توجه به پیشینهای که داشته قابل طرح است.
کریمی: زمانی که پروانه ساخت صادر شد و آن فضاها بهوجود آمد، برخی از دوستانی که با آنها در حال مذاکره بودیم، ناگهان دچار وحشت شدند. برخی مستقیم عذرخواهی کردند و برخی بهانههایی آوردند که مشخص بود دلیلش چیست * درباره سمپاشیهایی که پیرامون این پروژه بود و آقای کریمپور اشاره گذرایی به آن داشتند دوست داریم روایت شما را هم بهعنوان یک تهیهکننده باسابقه بشنویم. خودتان این سمپاشیها را از چه جنسی دیدید؟ چه میشد که آدمهای بهظاهر حرفهای سینما کنار میکشیدند؟
کریمی: یک واقعیت این است که برای نقشهای فیلم اول یک فیلمساز، بازیگران غالباً با تردید نگاه میکنند و این مربوط به فیلم محمدامین هم نیست. این واکنش در بازیگران بهصورت طبیعی نسبت به پروژه اول یک فیلمساز وجود دارد. خود من هم در کار اولم این تردید را در بازیگران میدیدم. فارغ از سابقه محمدامین این تردیدها وجود داشت. اما زمانی که پروانه ساخت صادر شد و آن فضاها بهوجود آمد، برخی از دوستانی که با آنها در حال مذاکره بودیم، ناگهان دچار وحشت شدند. برخی مستقیم عذرخواهی کردند و برخی بهانههایی آوردند که مشخص بود دلیلش چیست.
وقتی این فضا را دیدیم، تصمیم گرفتیم سراغ آدمهایی برویم که فارغ از این جوسازیها باشند و مسئلهشان قصه باشد. از این مرحله به بعد به دوستانی مانند خانم ژاله صامتی رسیدیم که دیگر هیچ مشکلی با آنها نداشتیم. درباره عوامل پشت دوربین این ماجرا کمی متفاوت بود اما از آنجایی که محمدامین خیلی آدمهای پشت دوربین را نمیشناخت، بیشتر به پیشنهادات من اتکا میکرد. من هم غالباً افرادی را پیشنهاد کردم که با آنها دوست بودم و میدانستم از این فضاسازیها فارغ هستند. نتیجه این انتخابها هم شکلگیری تیمی بود که هم در جلوی دوربین و هم در پشت دوربین همه با هم همدل بودند.
محمدامین کریمپور: بازهم عدهای مریض، در حین کار برای افراد پشت دوربین ویدیوهایی میفرستادند تا آنها را تحریک کنند. مثل همان ویدئویی که من در آن گفته بودم «هنرمندان حرف مفت زیاد میزنند»!
* واقعاً چرا آن حرف را زده بودید؟ گفتن این حرف در هر زمان بد است، ضمن اینکه در همان مقطع پروانه ساخت هم این ویدئو خیلی بازتاب پیدا کرد!
محمدامین کریمپور: یک سال قبل از آن ماجراها، یک خانمی در تلویزیون گفت چرا آدمهای اینستاگرامی را به تلویزیون راه میدهید. بعد هم آدرس برنامهای در شبکه سه را داد که اتفاقاً من در آن حضور داشتم. شروع کرده بود بگوید چرا اینها را به تلویزیون راه میدهید. تمام صفحات مجازی عکس من را کنار این خانم گذاشتند و از واکنش فلانی به فلانی نوشتند! من سکوت کردم. بعدها در یک تلهفیلم بازی کردم که به بهانه آن یکی از سایتهای سینمایی سراغ من آمد برای گفتگو و بهصورت هدفمند پرسید نظرت درباره هنرمندانی که میگویند شما نباید وارد این میدان شوید چیست؟ من هم مثلاً میخواستم اسم آن خانم را نیاورم و انتخاب بدتری کردم! همان واژهای که او در سوالش مطرح کرده بود را به کار بردم و گفتم «هنرمندان حرف مفت زیاد میزنند!» منظورم من شخص آن خانم بازیگر بود اما همان بریده فیلم بولد شد و بازتاب پیدا کرد. من هم در صفحه خودم درباره آن توضیح دادم و جو آن هم خوابید. یکی دو سال از آن ماجرا گذشت و وقتی فیلم من پروانه ساخت گرفت، عدهای دوباره آن ویدئو را پخش کردند!
* برگردیم به فیلم؛ چرا اینقدر حرکت دوربین در فیلم زیاد است! دوربین روی دست میتواند در خدمت یک فیلم باشد اما در «حکم تجدیدنظر» این حرکتها گاهی آنقدر زیاد است که مزاحم مخاطب میشود.
کریمپور: این اولینبار است که این مسئله را میشنوم. فکر نمیکنم اینگونه باشد و واقعاً هم تعمدی برای حرکت اضافه دوربین نداشتیم.
* گاهی دوربین بهواسطه حرکتی که داشت از بازیگران جا میماند!
محمدامین کریمپور: شاید منظورتان سکانس دعوا در زندان است. شاید نظر شما درست باشد اما واقعاً من در فیلم چنین احساسی نداشتم که حرکت دوربین اضافه است. بهجز صحنه دعوا در زندان، جایی حرکت دیوانهوار دوربین را نداریم و آنجا هم بهواسطه محدوده کوچکی که برای فیلمبرداری داشتیم، ناگزیر کار را پرپلان گرفتیم و در تدوین هم ریتم را بالا بردیم.
کریمی: شاید یک دلیل فنیاش این باشد که دوربین روی دست باید در تناسب با فضای داستان مورد استفاده قرار بگیرد. اگر در صحنهای التهاب به اندازهای باشد که متناسب با آن حرکت دوربین داشته باشیم، این حرکت مخاطب را اذیت نمیکند.
* مشخصاً در سکانسی که دو نفری به خانه آرش رفتهاند تا موبایل او را پیدا کنند این حرکت دوربینها واقعاً آزاردهنده است.
محمدامین کریمپور: آفرین. اشاره به سکانس درستی کردید که درباره آن توضیح دارم. آن سکانس در روزهای ابتدای کار بود و از آنجایی که سودای کارگردانی داشتم و میخواستم یک کار فوقالعاده انجام دهم، تصمیم گرفتم آن را بهصورت سکانس-پلان اجرا کنم. کار را بهصورت سکانس-پلان گرفتیم اما وقتی روی میز تدوین دیدیم، با خودمان گفتیم این دیگر چه سکانسی است! (میخندد) واقعاً بد شده بود.
کریمی: (با خنده) آنجا دعوایمان شد.
کریمپور: واقعاً خودم هم میگفتم خیلی بد از کار درآمده است! به این نتیجه رسیدیم که باید همین پلان-سکانس را تقطیع کنیم چون امکان فیلمبرداری مجدد هم نداشتیم. به همین دلیل هم انتقاد شما درباره این سکانس کاملاً درست است. البته بعد سکانس پلانی در فیلم گرفتم و این یکی را جبران کردم. جایی که گیتی قاسمی با پرستار بالای سر دخترش میرود و برمیگردد.
* درباره فیلمنامه فکر نمیکنید برخی موقعیتها بیش از اندازه هندی از کار درآمده است! مثل سکانسی که پرستار درباره دستگاههای تنفسی متصل به آرش صحبت میکند و همانجا معلوم میشود که احتمالاً قرار است بلایی سر او بیاید!
کریمپور: این اتفاق باید میافتاد. بالاخره مادر آرش چه علمی نسبت به آن وسایل داشت. باید جایی کارکرد آنها را میشنید و به همین دلیل پرستار درباره آن توضیح میدهد.
* ولی وقتی این اندازه گلدرشت در فیلم مطرح میشود، دست شما پیش مخاطب رو میشود.
کریمپور: تا امروز هیچکس به من نگفته که انتهای داستان فیلم را فهمیدهام. مواردی در فیلم هست که تعمد داشتیم مخاطب چیزهایی را حدس بزند و یا به برخی کاراکترها مظنون شود. من تا امروز کسی را ندیدهام که بگوید انتهای داستان را در میانه فیلم متوجه شدهام. واقعیت هم این است که حتی سکانس آخر ما این مدلی که الان در فیلم هست، نبود. مدل دیگری بود که ارشاد خیلی دوستانه از ما خواست آن را تغییر دهیم. البته ما دو ماه تلاش کردیم که با همان پایان قصه را تمام کنیم اما نشد.
* بهعنوان سوال پایانی در مقام تهیهکننده فیلم نگران وضعیت فروش آن نیستید؟
کریمی: هر تهیهکنندهای نگران فروش فیلم خود است اما مجموعه شرایطی در این وضعیت فروش تأثیرگذار بوده است. البته از ابتدا هم من توقع فروش آنچنانی از این فیلم نداشتم. بالاخره توقع از محمدامین ساخت فیلم کمدی بود و از سوی دیگر جنس موضوع این فیلم و ترکیب بازیگران بهگونهای بود که قرار نبود فروش آنچنانی داشته باشد. سابقه و شهرت محمدامین برای تضمین فروش فیلم کافی نبود. به خود محمدامین هم گفته بودم که مخاطبان تو در اینستاگرام، پای موبایل نشستهاند و برای تماشای فیلمت بلیت نمیخرند و به سینما نمیآیند. در مجموع این فروش قابل پیشبینی بود. حتی چند روز پیش با محمدامین درباره فیلم کمدیاش هم که صحبت میکردیم، به او گفتم طنزی که در اینستاگرام تجربه کردهای با طنز سینمایی متفاوت است و باید حواست به این مسئله باشد. در این شرایط سینماها شاید میشد صبر کرد و فیلم را دیرتر اکران کرد اما واقعاً خطرناک بود. با توجه به جمیع جوانب مجبور بودیم فیلم را در این شرایط که چندان هم مطلوب نیست فیلم را اکران کنیم. هفتهای سه فیلم به اکران اضافه میشود و سالنهای نمایشدهنده فیلم ما مدام کمتر میشود.
محمدامین کریمپور: واقعاً عوامل متعددی دست به دست هم داد که فیلم در اکران عمومی نفروشد اما شاید در اکران آنلاین شانس بیشتری برای فروش داشته باشد. انشالله فیلم کمدیام را بتوانم بهگونهای بسازم که ۵۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد!
نظر شما