به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «جهش اجتماعی؛ یافتههای جدید نظریه تکامل درباره اینکه ما که هستیم و از کجا آمدهایم و چهچیزی شادکاممان میکند» نوشته ویلیام فون هیپل بهتازگی با ترجمه میثم محمدامینی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات هارپر وِیْوز منتشر شده است.
ویلیام فون هیپل، انسانشناس و روانشناس پیشرویی است که در حوزههای زیستشناسی و تاریخ هم فعالیت دارد و همه اینرشتهها را با هم درهمآمیخته و با تلفیق آن با علم تکامل، تاریخ را قدم به قدم دنبال کرده تا مسیر تکامل انسان را ترسیم کند. او با اینرویکرد و ایننیت که نشان دهد رویدادهای گذشته چگونه زندگی امروز انسان را شکل دادهاند، کتاب «جهش اجتماعی» را نوشته است. فون هیپل در اینکتاب به مسائل عادی و روزمره مانند میل به اغراقگویی و بزرگنمایی تا موارد عجیبی مانند اینکه چرا خودمان دروغهایمان را باور میکنیم، پرداخته است.
نویسنده کتاب «جهش اجتماعی» تلاش کرده در کتاب خود، برخی یافتههای علمی جدید درباره شکلگیری ویژگیهای زیستی و روانی انسان را به زبان ساده بیان کند و تاریخ تحولات زیستی انسان، چگونگی و چرایی شکلگیری برخی ویژگیهای روانی اینموجود را توضیح دهد. او در اینکتاب با ایده محوری فرضیه مغز اجتماعی پیش رفته که از اینقرار است: «بزرگی مغز انسان برای مقابله با چالشهای پیچیدهای است که زندگی در محیط اجتماعی و تعامل با سایر همنوعان پیش روی او میگذارد. برتری انسان بر مقایسه با سایر جانوران بهویژه نخستیها تواناییِ اعجابانگیزش در تعامل با همنوعان و جامعه است، و نه مثلاً قابلیت چشمگیر در نوآوریِ فنی و کار با اشیاء.»
فون هیپل میگوید در کتابش اینمساله را نشان داده که چگونه شش میلیون سال تکامل انسان زندگی امروزی را شکل داده است؛ از کار و روابط گرفته تا رهبری و نوآوری و، مهمتر از همه، جستوجو در پی شادکامی.
«جهش اجتماعی» سهبخش اصلی دارد که درمجموع ۱۰ فصل را در بر میگیرند. بخش اول «چگونه به چنین موجوداتی بدل شدیم؟»، بخش دوم «بهرهگیری از گذشته برای فهم حال» و بخش سوم هم «بهرهگیری از شناخت گذشته برای ساختن آیندهای بهتر» نام دارد. در بخش اول، مخاطب با ۴ فصل «رانده از بهشت»، «خروج از افریقا»، «کشاورزی، شهر، شاه» و «انتخاب جنسی و مقایسه اجتماعی» روبرو میشود. در بخش دوم هم فصول ۵ تا ۸ با اینعناوین درج شدهاند: انسان اجتماعی، انسان نوآور، فیلها و بابونها، قبایل و بلایا.
بخش سوم کتاب هم فصول ۹ و ۱۰ کتاب را با عناوین «چرا تکامل به ما شادکامی داد» و «جستوجوی شادکامی در الزامات تکاملی» شامل میشود.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
در طول تاریخ شاهزادهها و شاهان بسیاری بودهاند که چندصد فرزند داشتهاند، و در اینمیان به احتمال فراوان رکورد جهان در دست چنگیزخان حریص و غارتگر است (که ۸ درصد از جمعیت آسیا احتمالا از نوادگان او هستند). در مورد زنان، برخلاف مردها، تعداد همسرهایی که زن میتواند جذب کند بر توانایی بالقوه تولید مثل او تاثیری ندارد؛ مردی با بیست زن میتواند دویست بچه داشته باشد، اما زنی با بیست شوهر نمیتواند. ثروت برای زن مهم بود زیرا کمک میکرد بچههایش زنده بمانند، اما منابع بیشتر از میزان متعادل لازم برای بقا به زن امکان نمیداد که بچههای بیشتری داشته باشد (هرچند ثروت عظیم زن را صاحب نوههای بیشتر میکند، زیرا توان پسرانش را برای جذب همسران بیشتر بالا میبرد).
به سبب همین تفاوتهای جنسی، ثروت بر موفقیت زنان در تولیدمثل در مقایسه با مردان اثر کمتری داشت، بنابراین بهطور معمول مردان بهمراتب بیشتر از زنان برای دستیابی به ثروت انگیزه داشتند. همچنین در شرایط مساوی، مادرها و پدرها راغبتر بودند که ثروت خود را به پسرهایشان انتقال دهند نه دخترها، باز هم به این دلیل که از حیث تعداد فرزندان منافعی که نصیب پسران ثروتمند میشود بیشتر از منافعی است که به دختران ثروتمند میرسد. تا اندازهای به سبب این تفاوتهای جنسی، نابرابری جنسیتی همراه با مالکیت خصوصی در سراسر جهان گسترش یافت.
اینکتاب با ۳۷۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۳۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما