به گزارش خبرنگار مهر، از آغاز دوران غیبت صغری امام زمان (عج) انبوهی از پرسشها، پیرامون مسائل غیبت مطرح شده است که بسیاری از آنها از یک پیشینه دیرینه ای برخوردار است، به گونهای که بسیاری از این سوال ها در نوشتههای نویسندگان کتابهای مربوط به امام زمان (ع) در قرن چهارم و پنجم اسلامی مطرح گردیده و علما پاسخهای مناسبی به آن داده اند.
علی اعظمی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به بیان برخی از این مسائل پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
دوران غیبت امام زمان (ع) هنگامی است که بیشتر مردم در غفلت و ظلمت زندگی مادی درگیر شده اند و معنویت در آن کم شده و یا اصلاً در برخی از زندگیها از بین رفته است. حال این سوال پیش میآید که آیا خداوند متعال بشر را برای چنین زندگی تاریکی خلق کرده و هیچ راه هدایتی برای خارج شدن از این ظلمت قرار نداده است؟ آیا زمان غیبت امام زمان علیه السلام به معنای زمان ظلمت مطلق و کوتاهی دست بشریت از هدایت حقیقی است؟
از آن جایی که خداوند، حکیم است هرگز چنین کاری را انجام نمیدهد؛ از این رو سعی در تبیین ابعاد هدایت در زمان غیبت داریم.
معنای غیبت
علاوه بر تقسیم بندی غیبت امام زمان علیه السلام به غیبت صغری و کبری، میتوان از جنبههای دیگر نیز امر غیبت را تقسیم نمود.
غیبت کلی و جزئی
وقتی در برخی اوقات میگوئیم: «فلان شخص از میان ما غایب است» یعنی اینجا نیست و علاوه براین که حضور مادّی و فیزیکی ندارد؛ حتی حضور معنوی هم ندارد؛ یعنی نه حضور دارد و نه نظارت دارد. به این نوع غیبت، غیبت کلی میگویند و این غیبت در مورد امام عصر (عج) صدق نمیکند.
با توجه به شئون و تصرفات امام (ع) در جهان که در روایات نیز بیان گردیده است، به این نتیجه میرسیم که غیبت حجت خدا، غیبت کلی نیست؛ بلکه غیبت حضرت حجت، جزئی است؛ به این معنا که عدم حضور در مورد شأن معاشرت با مردم و هدایت مستقیم اجتماع بشری و همچنین در مورد تشکیل حکومت حق آن هم فقط به صورت علنی است.
در نتیجه، حضرت در عصر غیبت در یک شأن از شئون ولایت و مقامات و تصرفات خویش غایب هستند و در دیگر شئون، حاضر میباشند؛ که به این نوع، غیبت جزئی یا شأنی میگویند .[۱]
شئونات حضور حضرت حجت
حال که نوع غیبت حضرت را بیان کردیم به شئون دیگر که حضرت در آنها حضور داشته، نفع میرسانند و در روایات نیز از آن تعبیر به «خورشید پشت ابر» شده میپردازیم؛ چرا که ابر مانع دیده شدن خورشید میشود ولی نمیتواند مانع از منافع آن باشد!
۱. تربیت دلهای منتظر
یکی از آن شئونی که حضرت میتواند در جامعه تأثیر بگذارد، این نکته است که دلهای آماده در این زمان تربیت میشوند و لازمه این کار هم حضور فیزیکی نیست. یعنی این طور نیست که ارتباط با حضرت، منحصر در حضور فیزیکی باشد؛ بلکه ارتباط روحی و معنوی با حضرت حجت علیه السلام میتواند بیشترین تأثیر را در زندگی افراد بگذارد؛ همان طور که همه اشیا قابلیت دریافت قطبهای مغناطیسی زمین را ندارند اما امواج مغناطیسی بر روی عقربههای قطبنمای هواپیماها که مستعد این تأثیر هستند اثر خود را نشان میدهد. بنابراین، راه ارتباط با امام زمان علیه السلام بسته نیست و دلهای آماده که قابلیت ارتباط با امام زمان علیه السلام دارند تحت تأثیر آن جذبه روحانی و معنوی حضرت قرار میگیرند؛ مانند هدایت حضرت خضر علیه السلام که به صورت ناشناس زندگی میکردند اما از اوضاع زمان با خبر بوده و اوضاع را طبق مصالح، رهبری میکردند .[۲]
۲. حفظ شیعیان از خطرات
در توقیعی که از حضرت حجت علیه السلام برای شیخ مفید (ره) صادر شده است، این گونه آمده است:
«ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن مینمودند .»[۳]
۳. دعا و استغفار حضرت حجت علیه السلام برای مؤمنان و صالحان و مستضعفان و یا لعنت ایشان بر کافران و ظالمان .[۴]
۴. هدایت مردم
مهمترین فایده حضرت بر مردم، نعمت هدایت است. به خاطر همین، مشهورترین لقب آن حضرت در روایات «مهدی» بیان شده است؛ و هر چند همه امامان ما «مهدی» هستند، ولی این صفت، در خصوص امام دوازدهم ظهور و بروز بیشتری یافته است .[۵]
۵. واسطه فیض الهی
امامان شیعه، رکنهای زمین و هادیان امّت هستند. خداوند نعمتهای خود را به وسیله امامان بر زمین جاری میکند و مردم به یمن وجود ایشان روزی میخورند؛ تا جایی که، در روایت این چنین آمده است که اگر زمین خالی از حجت بماند اهلش را فرو میبرد .[۶][۷]
نتیجه این که، امام زمان (عج) تنها از یک شأن در غیبت هستند و از ابعاد گوناگون و شئونات مختلف بر عالم خلقت نفع و فایده میرسانند و واسطه بین خدا و خلق میباشند.
پی نوشت
[۱] خورشید مغرب، ص ۱۸۴.
[۲] سوره کهف، آیه ۶۵.
[۳] تاریخ الغیبة الکبری، ص ۱۵۳.
[۴] بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۹.
[۵] همان.
[۶] کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۰۷.
[۷] کافی، ج ۱، ص ۱۷۹.
نظر شما