خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «مرضیه»، روایتی از زندگی بیبی مرضیه میررضایی، مادر شهید مدافع حرم حجتالاسلام محمود تقیپور است که در پنج فصل، زندگی این مادر شهید را از کودکی، خانواده، فعالیتهای انقلابی، اجتماعی و... وی را روایت میکند. اینکتاب که تحقیق آن به عهده زهرا عاشوری بوده و تدوینش توسط لطیفه نجاتی انجام شده، توسط انتشارات راهیار منتشر و راهی بازار نشر شده است.
صفوراسادات امینجواهری، کارشناس ارشد جامعهشناسی و پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده در یادداشتی به اینکتاب پرداخته است. امینجواهری یادداشت مورد اشاره را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در ادامه مشروح اینیادداشت را میخوانیم؛
از ابتدای کتاب «مرضیه»، یعنی عنوان روی جلد، به دنبال یافتن خط برجسته و ممتد این روایت میگشتم. خطی که بگوید، قلۀ منحصربهفرد زندگی مرضیه چه بوده است؟ در کدام گردنۀ سخت، نقشآفرینی کرده که داستان زندگیاش شایستۀ تاریخبرداری شده است؟ و حکایت اسم و روایت زندگیاش از چه رو خواندنی شده است؟ به دنبال این گمشده، در پیشگفتار ناشر، از فوران واژگان مغلق در جملات طولانیِ گذشتم و از تورم مفاهیم سیال حوزۀ زنان و بیچشماندازبودن ساختارش نیز چشم پوشیدم. با این وصف، هیچ نشانی از خط برجستۀ زندگی مرضیه در آن نیافتم.
در میان فصلها گاهی شعفِ یافتن، درونم جرقه میزد، اما خیلی زود کمسو میشد. نه در آغاز و نه در میانه و نه حتی در اواخر کتاب، این خط ممتد و برجسته را نیافتم. به سودای یافتنِ نخ تسبیح روایتهای زندگی مرضیه، صفحهها را ورق میزدم. گاه در میان جزئیات زندگیاش گُم میشدم، گاه خود را دنبالکنندۀ روزمرهنوشتهای صفحۀ شخصی مادری میپنداشتم که با هدف به اشتراکگذاشتن شیوۀ والدگریاش، خاطرات فرزندانش را نگاشته است. گاهی هم دلم میخواست ابعاد متنوع زندگی مرضیه را در چند محور سامانی بدهم و از جرئیات مفیدش دستهبندیهای کلیتری دربیاورم.
روشننبودنِ منطق فصلبندی و بینام بودن فصلها، فضای ذهن را مهآلودتر میکرد. فصل اول و دوم کتاب تا نیمههای فصل سوم، حامل جزئیات ریز زندگی خانوادگی مرضیه از نیمۀ دهۀ ۳۰ تا اواخر دهۀ ۶۰ است. بسیاری از جزئیات زندگی مرضیه در این دو فصل، دادههایی است که تا کنون در شمار دادههای کم اهمیت و بیکاربرد به حساب میآمد، اما زیر سایۀ هنرنمایی قلم نویسندۀ کتاب و دامنۀ پرتنوع واژگانش، بهسان بازنمایی فرهنگ و سبک زندگی خانوادههای سنتی و مذهبی رخ نموده است. جزئیات تقسیم کار با نامادری، مراسم خواستگاری و ازدواج، جهزیه و فرایند فرزندآوریاش از این جملهاند.
از نیمه فصل سوم تا آخر این فصل، اقتضائات و چالشهای اشتغال مرضیه در دهۀ ۶۰ و ۷۰ بازنمایی شده است. مرضیه در نوع خود، در جرگۀ صف اولیهای ورود به عرصۀ اشتغال در ساختار اداری کشور پس از انقلاب است. صف اولِ بانوان مذهبی و سنتی که به طور فراگیر وارد مشاغل اداری خارج از فضای خانه شدند و در عین حال نقشهای سنتی و خانوادگی پیشین را نیز ایفا میکردند. در این قسمت، همراه و همگام چالههای زندگی مرضیه در وادی شغلش میشویم. مرضیه برای همآهنگی اشتغال و خانهداری و بچهداری از همۀ امکانات محیطیاش استفاده کرده بود. برای مثال برای فرزندانش از ظرفیت مهدکودک تا پرستارهای معتمد و متعدد و تنهاگذاشتن فرزندان با یکدیگر در خانه را به خدمت گرفته بود. جالب است که هیچکدام از این گزینهها برای مرضیه به معنای بیتعهدی در قبال فرزندانش تلقی نشده بود و راهکارهای جبران و جایگزین نبودنهایش به روشنی روایت شده بود.
لابهلای روایتهای فصل چهارم، ناگهان تصویر ابرزنی کلیشهای از مرضیه میبینیم که فقط نقشآفرینیهایش دیده و ستوده شده است. ناگفته نماند که انحصار روایتهای این فصل در خُلقوخو و خاطرات کودکی فرزندانش بس مبهم و بیوجه مینمود. در روایتهای فصل پنجم نیز، تجربۀ «مادر شهید» شدن مرضیه را به تماشا مینشینیم و کتاب را در حالی به پایان میرسانیم که فصل رشد و حرکت پایانناپذیر مرضیه همچنان ادامه دارد.
در پایان، وقتی ورقهای کتاب را روی هم بستم و کلیت روایت را از ذهنم گذراندم، ناگهان جرقهای متفاوت به ذهنم زد. مرضیه، نمونهای است متفاوت در تاریخ شفاهی ایران. گویی، از ابتدا نباید دنبال خطی برجسته و ممتد میگشتم؛ گویی این کتاب، اصلاً مدعی نمایاندن قلهای یا برجستهکردن محوری یگانه در زندگی مرضیه نبود یا شاید زندگی مرضیه فاقد چنین خطی است. مرضیه روایت زندگی کسی نیست که کاری خارقالعاده در زندگیاش به چشم آید، بلکه روایت ساحتهای گوناگون زندگی بانویی است که زندگیاش به جای یک قله، دامنههای گوناگون داشته است و فصل مشترک همۀ دامنههای زندگیاش، دغدغه و تلاش برای «رشد» است.
«مرضیه» روایتی است تیزبینانه و نکتهسنجانه با دادههایی جزئی و کاربردی در حوزۀ تربیت و زنان و سبک زندگی در دهۀ ۴۰ تا ۶۰. سیر خلاقانۀ تدوین روایتها، گاهی پیوستگی برخی رخدادهای زندگی مرضیه را از کودکی تا کهنسالی به نمایش گذاشته است، مانند رفتارهای تربیتی «آقاجان» و امتداد خط تربیتی او در نسل مرضیه. همچنین، بهخلاف اغلب آثار این حوزه، لنز دوربین مرضیه برای تصویربرداری از تلخی و سختی در کنار شیرینی و آسانی تنظیم شده است، تلخیها را قیچی نکرده و آنها را دور نریخته است. چنین قابی دو مزیت دارد: هم همراهی و اعتماد مخاطب را میافزاید، هم بستر ایدهگیری از راهکارهای تابآوری و همزیستی سازنده و پیشبرنده در اختلافات را میگستراند. طلاق پدرومادر مرضیه، لایۀ حمایت عاطفی از مرضیه پس از طلاق، اختلافات سیاسی بین خانوادهها در بحبوحۀ انقلاب و نیز مشکلات مرضیه با خانوادۀ «حسنآقا» چند نمونۀ برجستهاش است. همۀ این مزیتها، نوید تحولات روشی است در لایۀ تحقیقی و تدوینی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران.
با کتاب «مرضیه» وارد دنیایی پر از روایتهای جزئی و جذاب میشویم. خود را در میان این همه جزئیات رها میبینیم و شاید در آخر هم ندانیم دقیقاً چه به دست آوردهایم. زندگی مرضیه، محور یا قلهای برای سامان این جزئیات ندارد، اما نخ تسبیحی دیگر میتواند روایتهای زندگی او را سامان و معنا بخشد و ماندگار و برجسته کند. نخ تسبیحی که روایت زندگیهای بیقله ولی پُردامنه، مانند مرضیه را از وجهی مشخص، گرد هم آورد و بدرخشاند. در حال حاضر، روایت تجربه زیستۀ مردمان عادیتر که با خلاقیت و نشاط، روزمرههای بیبار را از کسالت و تکرار رهانیدهاند و برای خود و اطرافیانشان «رشد»ی را رقمزدهاند، از دست تاریخنگار میریزد و اگر بخواهد به سبک تکنگاری ثبت شود، مانند «مرضیه» میشود. «مرضیه» نشان داد مرضیههایی هستند که زندگیشان دامنههای پُر نکتهای دارد و ارزش ثبتشدن دارد، اما با نخ تسبیحی که آن را ماندگار کند.
نظر شما