خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیمنگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمی بودن میتوانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه دوم دی ماه میتوانید با صد و ششمین بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفتهای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ بیژن بیرنگ
این هفته یک مصاحبه ویدئویی از بیژن بیرنگ پخش شد که اظهار گلایه کرده بود از اینکه با برنامهها و سریالهایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته است امید واهی به مردم داده است. او با لحن تلخی این سخنان را گفت و اظهار تاسف و عذرخواهی کرده بود که به مردم این امید واهی را بخشیده است.
این سخنان تهیهکننده و سازنده بسیاری از نوستالژیک ترین آثار دهه ۶۰ و ۷۰ مثل «محله بهداشت» و «خانه سبز» خیلی زود تیتر رسانهها شد. برخی در خارج از کشور روی این سخنان موج سواری کردند و اوضاع کشور را هم دلیلی برای طرح آن دانستند. برخی از خود برنامه سازان اما با اشاره به وضعیت کشور، معیشت مردم و همه سختیهایی که همه میدانند و میدانیم گفتند مگر میتوانستیم کار دیگری بکنیم؟! مثل علی میرمیرانی طنزپرداز کشور و معروف به ابراهیم رها که در صفحه اینستاگرام خود افرادی مثل سروش صحت را که در این سالها با سریالهایی چون «لیسانسهها» و «کتاب باز» سعی کرد حال مردم را خوب کند و امید بدهد به زبانی طنز مواخذه کرد که چرا چنین کرده است.
هرچند بیرنگ برخلاف خیلیها که خودشان را در برابر وضع موجود مسئول نمیدانند حتی به عنوان یک برنامه ساز مسئول دانسته است اما از گزارههای موجود شاید به اشتباه نتیجه گیری کرده است چون همین الان از خیلی از سختیها و تلخیهای دهههای گذشته آنچه به یاد مانده همین یادگارهای اوست.
«خانه سبز» و «همسران» دو نمونه از خاطره انگیزترین و به یاد ماندنیترین آثار بیژن بیرنگ و زنده یاد مسعود رسام طی سالهای ۷۳ و ۷۵ و در زمانی روی آنتن رفت که خانوادهها هنوز این میزان از عشق و محبت در روابط زوجین یا میان اعضای یک خانواده هیچ گاه نه قبل از آن و حتی بعد از آن را روی آنتن ندیده بودند. سریالهایی که دیالوگهایش به آنها زندگی را آموخت و برای خیلیها الگو شد که حتی اگر قهر میکنند اما با هم حرف بزنند.
سریالهایی که شاید خود بیرنگ هم دیگر نتوانست مثل آنها را بسازد اگرچه «سرزمین سبز» را به عنوان فصل دوم «خانه سبز» ساخت و اگرچه مسیر امید را با «همچو سرو» و عشق ورزی را با «عشق تعطیل نیست» در شبکه خانگی ادامه داد اما این پروژهها این بار موفقیت لازم را به دست نیاوردند و در عین حال هیچ گاه از محبوبیت این تهیه کننده دغدغه مند کم نشد.
مردم هنوز هم بیرنگ را با امیدآفرینیهایش دوست دارند. همانطور که در شب یلدا مهمان شبکه نسیم شد و خودش به درستی بر آنچه باید ساخت صحه گذاشت و گفت «ما در خانه سبز از واقعیت نگفتیم واقعیت یعنی آنچه هست ما از حقیقت گفتیم».
او در جایی دیگر نیز بیان کرد که «در این شب یلدای طولانی باید معتقد باشیم که صبحی هم وجود دارد و آن امید است اگر امید را بکشیم همه چیز را کشتهایم». شاید فکر کنید این سخنان بیرنگ نقیض حرفهای او و مصاحبه چند دقیقهای اش است، شاید سوال شود این گفتگو در شب یلدا قبل آن مصاحبه بوده یا بعدش بوده… چه اهمیتی دارد مهم این است که همه ما به همین سخنان بیشتر باور داریم که باید از حقیقت گفت و اگر امید را بکشیم همه چیز را کشتهایم.
حاشیه هفته؛ رامبد جوان و حال عالی!
رامبد جوان بیش از هر مجری و برنامه ساز و هنرمندی این روزها زیر ذره بین و رصد مخاطبان قرار دارد. دست به تجربههای مختلف میزند، در راه اندازی مسابقهها و برنامههای مختلف آزمون و خطا میکند و ابایی ندارد از اینکه به قضاوت گذاشته شود و البته گاهی هم آنقدر این قضاوتها برایش سخت است که مثل خیلیها کامنت های پستهایش در اینستاگرام را بعد از یک اتفاق میبندد تا شاید ساعتی از تیررس خشم و هیجانهای آنی در امان باشد.
او بعد از تبلیغ پرحاشیه اش که به گرانیها اشاره کرده بود و بعد با تبلیغ یک محصول آن را به عنوان مزیتی برای این روزهای پرهزینه و محصولات گران دانسته بود با واکنشهایی جنجالی و حجمی از انتقادات مواجه شد. با این حال در همه این مدت سکوت کرد و خودش هیچ واکنش متقابلی نداشت. اما هجمهها ادامه داشت و حتی دومینویی از حاشیههای قبلی مثل سفر به کانادا هم تکرار شد. برخی هم ساعت مچی او را در یک عکس برجسته کردند و از قیمت ۲۵۰ میلیون تومانی آن خبر دادند.
رامبد جوان این هفته در برنامه «خندوانه» شاید در واکنش به همه این اتفاقات برای اولین بار یک توضیح نسبت به سوالی داد که طی چند صد برنامه از مردم حالشان را میپرسید و همزمان با آنها میگفت «عالی».
او این بار در پی همه این حواشی بیان کرد «خندوانه میسازیم برای یادآوری کنیم با حال بهتر و با انرژی بالا میتوانیم تصمیمهای بهتر بگیریم و لحظات مان را بهتر بگذرانیم. این اصلاً به معنی این نیست که «خنداونه» تایید میکند همه چیز عالیه.»
جوان در بخشی دیگر هم این چنین توضیح داد که «وقتی در جواب حالتون چطوره؟ میگوییم عالی! قطعاً هیچکس عالی نیست. قطعاً همهمان هزارتا گرفتاری داریم. اما وقتی من حالم خوب نباشد شما هم من را نگاه کنید حالتان خوب نمیشود و تاثیر بد میگذارد.»
نکته اول؛ برنامههای یلدایی
صریح و بی مقدمه بگوییم، برنامههای یلدایی امسال هم نتوانست دل مردم را برباید و آنها را با خود همراه کند. مهمانان تکراری، سخنان کلیشهای، گفتگوهای طولانی و قابهایی که زرق و برق شان کمتر چشم مخاطب را جذب کرد.
اما این میان نکاتی هم هست که باید موردی به آنها اشاره کرد تا حداقل در سالهای بعد تکرار نشود یا بیانش دست مریزادی برای سازنده باشد.
اول اینکه برنامهها کمتر سراغ قابهایی از میزهای رنگی یلدایی از انارهای دانه شده و ظرفهای پر از آجیل رفتند و این اتفاقی ویژه بود. منصور ضابطیان در شبکه دو مشخصاً به این نکته اشاره کرد که تردید داشتهاند که میز یلدایی داشته باشند یا نه و در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که از نمادها استفاده کنند. مصطفی امامی مجری برنامه یلدایی شبکه پنچ هم اعلام کرد «ما فکر کردیم در روزگاری که شاید همه نتوانند یک کیلو آجیلو اعلای یلدا بخرند و سر سفره ببرند خیلی کار منطقی نیست که در برنامه سفره رنگین پهن کنیم» و البته اظهار امیدواری هم کرد که آنهایی که باید به حال و معیشت مردم فکر کنند به وظیفه شان عمل کنند.
یک اتفاق عجیب اما حضور یک مهمان در سه شبکه تلویزیونی بود؛ محمود انوشه که به روان شناس معروف است اما بیشتر جملات زیبا میگوید، یک شب قبل از یلدا در ویژه برنامه یلدایی شبکه دو و پنج ظاهر شد و شب یلدا نیز در ویژه برنامه شبکه یک حضور پیدا کرد و تنها فردی بود که از سه شبکه تلویزیونی بهره گرفت. احتمالاً توجیه سازندگان برنامهها این است که او مخاطب دارد اما حتی به فرض درست بودن این فرضیه مگر یک نفر چقدر میتواند حرفهای بدیع و نو داشته باشد. هرچند که در همین شبها شعرهای تکراری خواند و کار به جایی رسید که در شبکه یک با دو مجری برنامه سوالاتی شبیه روانشناسیهای زرد اینستاگرامی مطرح کرد که پاسخ آنها را هم نگفت و حتی برای نیما کرمی مجری برنامه دلیل چنین پرسشهایی سوال شد اما از انجایی که انوشه خودش اجرا، شعرخوانی و پرسش کردن را به دست گرفت مجری نتوانست موقعیت را به درستی مدیریت کند. درحالیکه مصطفی امامی مجری شبکه پنج در موقعیتی تقریباً مشابه که انوشه از لزوم سختی و رنج برای انسانها سخن میگفت واکنشی به مسئولان و اینکه وظایف آنها همچنان برقرار است نشان داد.
تصویری از حضور همزمان رشید کاکاوند مجری و کارشناس ادبی در شبکه چهار و دو هم از وایرالی های شب یلدای تلویزیون در شبکههای اجتماعی بود که محمدامین نوروزی مدیر گروه مربوطه در شبکه چهار طی استوری در صفحه خود توضیح داد برنامه شبکه چهار زنده بوده و ویدئوی برنامه شبکه دو پیش از این ضبط شده بود و باعث بوجود آمدن این سوء تفاهم شده است.
برنامه شبکه یک اگرچه زودتر از همه مشخص شده بود اما چندان ویژه عمل نکرد، شبکه دو با اجرای ضابطیان به سبک برنامههای «رادیو هفت» پیش رفت و بخشهایی از گفتگو با محمد بحرانی در شبکههای اجتماعی بازتاب یافت. شبکه پنج نیز موقعیت ویژهای را رقم نزد اما مصطفی امامی در اولین اجرای زنده ویژه برنامهای خود خوب ظاهر شد و او هم توانست بده بستان های خوبی با محمد دلاوری و دیگر مهمانها داشته باشد.
برنامه «زوجینو» شبکه سه اگرچه تلاش کرد موقعیت متفاوتتری نسبت به دیگر برنامههای پیشین خود رقم بزند و این بار با زوجهای کهنسال فضا را بامزه و مفرح کرده بود اما جز بده بستان های خوب باربد بابایی که سعی دارد مجری- شومن پیش برود و هیجان برنامه را یک تنه بالا ببرد اتفاق بیشتری نسبت به یلدایی ها رقم نزد.
شبکه نسیم امسال چند برنامه یلدایی تدارک دیده بود که یکی از آنها همان حضور بیژن بیرنگ در چهل تیکه بود که اگرچه گویی کمی هم طولانی شده بود و قالب آن برای ویژه برنامه یلدایی تغییر نکرده بود اما توانست مرجعی برای امید دوباره در سخنان بیرنگ باشد و حفظ یک سرمایه باشد.
غیر از «خندوانه» که یلدا را با «خنداننده شو ۳» شروع کرد و یکی از برنامههای سرگرم کننده برای مخاطبان بود، «یلدا ۱۴۰۰» به تهیهکنندگی احسان ارغوانی نیز ویژهبرنامهای بود که برای این شب طراحی شد و در آن هنرمندان و مجریان شبکه نسیم به گپ و گفت و خاطره پرداختند. این برنامه هم سعی کرد آیتمهای کوتاه گفتگو، بازی و موسیقی در فواصل کم بچیند و یک نکته عجیبش نحوه حضور مهران مدیری بود که صرفاً در یک آیتم و به بهانه معرفی برند تبلیغاتی خود دیده شد.
خوب است همین جا از برنامه «کتاب باز» سال گذشته یاد کرد که آن را به عنوان بهترین برنامه تلویزیونی معرفی کردیم که با حضور علی نصیریان هم از یلداهای گذشته سخن گفته شد و هم حافظ خوانی و گفتگوهای نغز و دلنشین این بازیگر پیشکسوت را به دنبال داشت. امسال اما اگرچه باز هم در هر برنامهای موسیقی و مهمان و هنرمند کم نبود اما باز هم مخاطب باید دائم شبکهها را تغییر میداد تا حال و هوای خود را عوض کند.
نکته دوم؛ گزارش بیست و سی
شب یلدا بیست و سی گزارشی درباره گرانیهای میوه و آجیل و… و کمکهای مردم در میان این گرانیها پخش کرد. یوسف سلامی در این شب به گرانیها اشاره کرد و اینکه برخی میوه فروشها هم حتی به دلیل این گرانی میوههای خود را رایگان به میان مردم بردهاند و از کمکهای مومنانه یاد کرد. بخش دوم این گزارش اما به دیگر اقشار مثل پلیس که در چنین شبی به مردم کمک کردهاند اشاره کرد که در شبکههای اجتماعی بازتاب یافت.
در این بخش دوربین گزارشگر به میان مردم حاشیه نشین میرود و اگرچه چهرههای آنها را محو میکند اما از خرید شب یلدا میپرسد و بعد هم بستههایی کوچک به آنها تعلق میگیرد. حتماً اینکه قشری که وظیفهاش نبوده با بستههای حمایتی به میان مردم برود اتفاق خوبی است و جای تقدیر دارد اما نحوه پرسش و پاسخها و اصل حضور دوبین در چنین موقعیتهایی میتواند به بزرگ نمایی یک اتفاق خوب به شکل شوآف آن دامن بزند.
به ویژه که این خانوادهها که در منطقه محروم جنوب شهر تهران هستند و به وضوح وقتی از آنها پرسیده میشود میوه یا شیرینی خریداری کردهاند یا خیر همه پاسخشان منفی است یا میگویند خجالت کشیدهاند که چیزی ندارند و حالا قطعاً با همین بستههای کوچک هم رضایت و خنده به چهره شان میآید.
شاید این اقدام میتوانست صرفاً به عنوان یک اتفاق خبری منعکس شود و حتی نیازی به گزارش تصویری آن نبود چون در قبال چنین گزارشهایی بیشتر از اینکه به این کمکهای کوچک دستمریزاد گفته شود حال و وضع این افراد به چشم میآید و کرامت آنها ممکن است زیر سوال برود و باز سوال مهمتر این خواهد بود که اگرچه شب یلدا را با این بستههای مقطعی سر کردند روزها و هفتهها و ماههای بعد چه کسی به دادشان میرسد؟!
پیشنهاد هفته؛ پیش پرده
اگر مخاطب پر و پا قرص بسته هفتگی روزهای جمعه ما در سرویس موسیقی باشید میدانید که تاکنون ۴۱ قسمت از این بسته با عنوان «خاطره بازی با تیتراژهای ماندگار» روی خط رفته است.
تیتراژهایی که حالا به خاطره جمعی چند نسل بدل شده است و طی دهههای گذشته روی آنتن تلویزیون رفته است و از موسیقی و آهنگ برنامههای کودک مثل «هاچ زنبور عسل» و عروسکیهایی چون «خونه مادربزرگه» گرفته تا سریالهای نوستالژیکی چون «روزگار جوانی»، «مدار صفر درجه» و «کیف انگلیسی» و حتی آثار فاخری چون «امام علی» را در بر میگیرد.
همه اینها در بستهای مکتوب پیش از این به قلم علیرضا سعیدی خبرنگار موسیقی به نگارش درآمده است و حالا میتوانید هرآنچه را خواندهاید با ارزش افزودهای بیشتر از جمله مصاحبههایی از خود عوامل این تیتراژها و سریالها در رادیو بشنوید.
با این توضیحات پر بیراه نیست اگر گفته شود این برنامه را میتوان بستهای کامل از یک همکاری رسانهای بین رادیو و خبرگزاری مهر دانست که نامش «پیش پرده» است و هر آخر هفته شما را با دنیایی از خاطرات موسیقایی نوستالژیک همراه میکند.
«پیش پرده» که پکیجی از آیتمهای مختلف در ۳۰ دقیقه است به تهیه کنندگی سیامک احمدی و اجرای علیرضا سعیدی تولید میشود.
از امروز دوم دی ماه میتوانید هر پنجشنبه و جمعه برنامه رادیویی «پیش پرده» ساعت ۱۵:۳۰ از رادیو صبا روی موج بشنوید.
نظر شما