به گزارش خبرگزاری مهر، موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش بینالمللی «مقاومت و جهان آینده» در خصوص بحث مقاومت و ارتباط آن با بحثهای تمدنی گفت: میخواهم در مورد برخی سرنخها و کلیدواژهها بحث کنم. همانطور که مستحضر هستید، مقام معظم رهبری اخیراً در بحثی فرمودند که شهید سلیمانی هم قهرمان ملی بود و هم شخصیت بینالمللی داشت و به تعبیر ایشان شهید سلیمانی هم شخصیت ملی و هم شخصیت «اُمتی» داشتند. بحث رهبری واقعاً بحث خوبی بود و سرنخهای جدیدی به جامعه دادند که بهنظرم باید در این زمینه کمی بحث کنیم که چطور فردی هم برای ملت خودش شخصیت مهمی میشود و هم از مرزهای آن کشور فراتر میرود و بهصورت بینالمللی و جهانی دیده میشود. باید بحث کنیم رمز دووجهی بودن شخصیت سردار سلیمانی چیست و چرا برخی شخصیتها فقط در سطح ملی باقی میمانند؟
وی در ادامه با طرح مثالهایی از تاریخ مشروطه و اینکه چطور شخصیتهایی مثل مرحوم ستارخان یا رئیسعلی دلواری در همان سطح ملی باقی ماندهاند، افزود: اینکه سردار سلیمانی فراتر از سطح ملی مطرح میشود، باید علتی فراملی داشته باشد که آن هم «اسلام» است. خود اسلام هم جنبه وطنی ندارد، بلکه جنبه انسانی، بینالمللی و قرآنی دارد و بهنظرم در این میان باید به یک حلقه واسط توجه کنیم که اگر این حلقه واسط نبود، شخصیت شهید سلیمانی در سطح ملی متوقف میشد وقهرمان امتی نمیشد و آن حلقه واسط خود «انقلاب اسلامی» است.یعنی شخصیت حاج قاسم پیوند عمیقی با انقلاب اسلامی دارد و خود انقلاب اسلامی هم پیوند عمیقی با جریان بیداری اسلامی دارد یعنی ارتباط اینها باهم قطع نشده و خوب دیده میشود. گاهی برخی اشخاص این ارتباط را دارند اما این ارتباط به نحوه دقیق و شفاف دیده نمیشود. شاید به خاطر مدل شهادت ایشان و ورود آمریکا و شخص رئیسجمهور آمریکا بود که خیلی سریع این ارتباط دیده و باعث شد آن انفجار و موج عظیم ایجاد شود. در مجموع ما چند شخصیت مشابه با شهید سلیمانی داشتیم که هم قهرمان ملی هستند و هم قهرمان امتی شدهاند. شاید یکی از این اشخاص امام خمینی(ره) باشند که هم شخصیت ملی داشتند و هم بهخاطر اینکه رهبری انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی را بر عهده گرفتند، به یک قهرمان امتی تبدیل شدند.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه سخنانش درباره رمز قهرمان «دووجهی بودن» و تبدیل شدن شهید سلیمانی به قهرمان امتی را در ارتباط وثیق و عمیق خود حاجقاسم با پدیده بزرگ انقلاب اسلامی ارزیابی کرد و گفت: ایشان در تراز انقلاب اسلامی هستند که ممکن است اشخاصی به انقلاب اسلامی وصل باشند اما در تراز انقلاب اسلامی مطرح نشوند یا در تراز دهه چهارم و پنجم انقلاب نباشند. دقت کنیم انقلاب اسلامی الان از مرحله «نهضت» فراتر رفته و در مرحله تمدنی قرار گرفته است. بنابراین «شخصیت» هم باید فراتر از نهضت رفته باشد و در چارچوب تمدنی دیده شود.
وی در مورد ویژگی و مشخصهای که باعث میشود سردار سلیمانی در چارچوب تمدن اسلامی جای بگیرد، گفت: یکی از ویژگیهای آشکار آن که حتی سختگیرترین افراد هم نمیتواند منکر آن شوند، شباهتی هست که مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی با مراسم راهپیمایی اربعین داشت. یکی از ویژگیهای بزرگی که تمدنهای بزرگ ایجاد میکنند «زیست تمدنی» است. یعنی هرچه شخصیت و فکری به تمدن وصل شود ملتها و تنوع ملی را در بر میگیرد. ما قومیت داریم، ملیت داریم و تمدن هم داریم که معمولاً قومیتها زیرمجموعه ملتها قرار میگیرد. ما در ایران اقوام مختلفی داریم و این اقوام زیرمجموعه ملیت ایران قرار میگیرند و شخصیتهای ملی ما وجهه کرمانی، تبریزی، اصفهانی و ... به خود نمیگیرند. درست است که هرکس لهجه و گویشی دارد، اما این ملیت به قدری قوی هست که قومیت ها را پوشش میدهد.
وی تأکید کرد: بالاتر از ملیت، مسئله تمدن و تعلق تمدنی است که ملتهای مختلف میتوانند زیرمجموعه یک تمدن باشند. تمدن اسلامی هم ملیتهای مختلفی را در بر میگیرد؛ ایرانی، عرب، ترک آفریقایی، غربی و ... کما اینکه تمدن غرب هم ملیتهای مختلفی را در برمیگیرد؛ آمریکایی، فرانسوی، آلمانی روسی، انگلیسی و ... به همین دلیل است که اسلام و غرب در دوره معاصر رقیب هم شدهاند، چون هر دو زیست تمدن وسیع و بزرگی دارند. درست مثل مراسم حج که یکی از جلوههای تمدنی اسلام است و به همین دلیل هم امام(ره) روی آن تأکید داشتند. در مسئله شهادت حاج قاسم و تشیع پیکرشان، غرب آسیا و فراتر از آن در آفریقا و ... نیز این تنوع و زیست تمدنی را دیدیم، عراقیها، لبنانیها، بحرینیها، آفریقاییها، و حتی در برخی کشورهای اروپایی نیز دیده شد.
نجفی در مورد علت اینکه شهید «ابومهدی المهندس» همرزم و یار شهید سلیمانی بیشتر در حد قهرمان ملی عراق باقی ماند، گفت: چون در عراق انقلابی اتفاق نیفتاده و با اینکه تحولی رخ داده و صدام سرنگون شده، اما عراق به عنوان کشوری مستقل در عرصه جهانی مطرح نیست، لذا شخصیت عراقی این ماجرا نتوانست در کشورهای دیگر بهعنوان یک الگو مطرح شود و تحت تأثیر و در حاشیه شهید سلیمانی قرار داشت که البته ایرادی هم ندارد. به هرحال هر دو شهید، شخصیت بزرگی دارند و حاج قاسم هم به انقلاب اسلامی متصل بود و خود انقلاب اسلامی هم فقط به ایران تعلق ندارد و مثل انقلاب فرانسویهاست که مختص ملت فرانسه نبود و شعارهای جهانی میداد، است. انقلاب اسلامی، انقلاب ایرانی نیست اما مرکزش ایران است، لذا شخصیتهای ایرانی بیشتر دیده و نمایش داده میشوند. از این منظر است که میبینیم شخصیت حاجقاسم هم قهرمان ملی هست و هم قهرمان بینالمللی. به این خاطر که اکثر قهرمانان ملی ما «بیگانهستیز» و «اجنبیستیز» بودند و با شهادت یا با کار برجستهای که انجام میدادند، نمیگذاشتند غرور ملی ما در مقابل زورگوییهای اجنبی بشکند و عزت نفس و عزت ملی ایجاد میکردند. هم شهید المهندس قهرمان ملی است و هم شهید سلیمانی که نگذاشتند رئیس جمهور آمریکا و فشار جبهه استکبار، غرور ملی و عزت ما را بشکند و از این جنبه قهرمان ملی شدند. وسعت تشییع جنازه و تنوع ملی و قومی یکی از ویژگیهای بحث تمدنی این شهید است و یکی هم خود انقلاب اسلامی در بحث تمدنی است که این شخصیت را در تراز تمدنی قرار میدهد.
نجفی در بحث پایانی سخنان خود تصریح کرد: ما در زمانهای قرار داریم که دشمنان سعی میکنند، خط و راهی را که سرداران ملی ایجاد کردند، کمرنگ یا تحریف کنند که از این جنبه باید مواظب باشیم. حالا که این شخصیت توانسته از خیلی موانع عبور کند و دشمن را درهم بشکند و خط تبلیغی دشمن را دفع کند و بهصورت یک سمبل ملی درآید، باید مراقب باشیم این خط کمرنگ نشود. وی در مورد اینکه چطور امکان دارد این خط کمرنگ شود شرح داد: ممکن است برخی این شخصیتها و الگوها را بهصورت فردی مطرح کنند و نگذارند به جریان تبدیل شود که شهید سلیمانی یک جریان بزرگ است. خط تحریفی ارتباط سردار با رهبری را کمرنگ نشان میدهد. یکی از ویژگیهای خط تحریفی این است که نگذارند این جریان بزرگ به عمل اجتماعی و خط سیاسی تبدیل شود. یعنی میآید ویژگیهای سردار و حتی «قهرمان ملی بودن» را مطرح میکند، اما میگوید سردار برای همه ملت است و چرا شما میخواهید استفاده سیاسی کنید؟! همین مسائل باعث می شود وحدت ملی خدشهدار شود که خود این هم تحریف است. اتفاقاً سرداران بزرگ زمانی ظهور میکند که رهبران بزرگی در کشورها هستند، مثل مالک اشتر نخعی. وقتی رهبر بزرگی مثل امام علی(ع) هست، مالک اشتر میتواند در پرتو خورشید ولایت امیرالمومنین (ع) ظهور کند و دیده شود. به نظر من سردارسلیمانی هم همین طور است. یعنی ویژگیهای برجسته رهبری هست که باعث میشود سردار بزرگی مثل حاج قاسم سلیمانی طلوع کند و بهصورت یک جریان دربیاید. اگر این ارتباط قوی و وثیق قطع شود و این جریان دیده نشود، شهید سلیمانی بهصورت یک جریان فکری و یک جریان عمیق اجتماعی، دیده نخواهد شد، لذا باید در این زمینه خیلی دقت کنیم و مراقب باشیم.
نظر شما