به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تاریخ مغرب اسلامی: از فتح مسلمانان تا سلطه عثمانی» اثر عباس برومند اعلم بهتازگی در ۲۸۴ صفحه و ۴۶ هزار تومان از سوی سازمان سمت منتشر شده است. کتاب حاضر برای دانشجویان رشته تاریخ در مقطع کارشناسی بهعنوان منبع اصلی درس «تاریخ و تمدن اسلامی در مغرب» تدوین شده است.
سرزمینهای شمال آفریقا که در ادبیات جغرافیای تاریخی مسلمانان به مغرب و در دوران اخیر به مغرب اسلامی یا مغرب عربی مشهور است، سرزمینهای پهناوری است شامل واحدهای جغرافیایی متعدد و کانونهای انسانی متنوع و متکثر. این جغرافیای گسترده و متنوع سهم مهمی در تاریخ تمدن بشری داشته است. شواهد تاریخی و باستانشناسی نشاندهنده وجود کانونهای تمدنی از بیش از ۲ هزار سال پیش از میلاد در این منطقه است. قرار گرفتن بر کرانه دریای بسیار مهم مدیترانه و امکان دسترسی گسترده به مواهب این دریا موجب شده است برخلاف بسیاری از مناطق آفریقا، سرزمین مغرب از هزاران سال پیش نقش تاریخی و تمدنی فرامنطقهای داشته باشد؛ برای نمونه سرزمین کارتاژها پای ثابت تحولات دنیای باستان در پیرامون مدیترانه است و شهرهایی چون طرابلس یا سِبته همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ در دوران پیش از میلاد و پس از آن بوده است.
نویسنده در مقدمه نوشته است: «ورود اسلام و مسلمانان به این منطقه از همان قرن اول هجری و امواج مهاجرتهای گسترده اقوام شرقی و امتزاج آنها با اقوام بومی، نقش مزبور را به شدت توسعه و تقویت کرد و از این پس سرزمین مغرب به یکی از بالهای مهم شکوفایی تمدن اسلامی تبدیل شد و نقش سیاسی آن نیز با ظهور قدرتهای بزرگ عربی و اَمازیغی افزایش چشمگیری یافت. در دوره میانه نیز با ظهور امپراتوریهای بربر یا اَمازیغ، تجربه متفاوتی از الگوی حکمرانی دینمدارانه از سوی مرابطون، موحدون و بنوحَفص نمایش داده شد. حضور مستمر سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی این حکومتها در سرزمینهای اروپایی شمال مدیترانه در شبه جزیره ایبری، ایتالیا، جمهوریهای ونیز و جِنُوا، فرانسه و غیره تجربه جدیدی از نقشآفرینی فرامنطقهای سرزمینهای مغرب در این دوره است. شکلگیری کانونهای تمدنی و شهرهای مهم همچون طرابلس، تونس، قَیروان، مَهدیه، تاهَرت، وُهران، تِلِمسان، فاس، سِبته، طَنجه، سَلا، سوسِه، و مراکش و فعال شدن کانونهای علمی و فرهنگی آنها خدمات مهمی را در همه علوم در اختیار تمدن اسلامی و بلکه بشری قرار داده است.»
برومند در جایی دیگر نوشته است: «وجود راههای تجاری مهم دریایی و خشکی در این منطقه، مبادلات گسترده اقتصادی و فرهنگی را در طول قرنها رقم زد و به ویژه راههای جنوبی شمالی آن پیوند مهمی میان سرزمینهای افریقای سیاه همچون غانا، کانِم و بورنو با جهان خارج ایجاد کرد به گونهای که پشتوانه تغذیه خزانههای بسیاری از حکومتهای آسیای غربی و اروپایی، قرنها وابسته به طلایی بود که از همین راهها حمل و مبادله میشد. همین ویژگیهای مهم راهبردیِ سیاسی و اقتصادی سبب شد که با شروع دوران جدید و ظهور قدرتهای استعماری، باز هم مغرب اولین و در دسترسترین مقصد باشد و مردمان این مناطق جز اولین مردمانی باشند که مفهوم استعمار در معنای نوینش را ادراک کنند و هم آنان اولین تجربههای جدی در مبارزات ضد استعماری و شکلگیری جنبشهای متعدد در مسیر مبارزه و اخراج استعمار را رقم زنند و الهامبخش بسیاری از جوامع شرق و غرب باشند.»
وی درباره نقش ایرانیان در این سرزمینها آورده است: «بدیع و قابل توجه آنکه ایران و ایرانی نیز در طول قرونِ پس از ورود مسلمانان، حضور و نقشآفرینی چشمگیری در این سرزمین پهناور داشتند. یادگاری این حضور فقط خاندانهای حکمران بنورستم یا بنوخراسان نیستند؛ بلکه قناتها و کاریزها و سیستم آبرسانی بلاد مغرب خاصه مغرب اقصی و کلمات به یادگار مانده از زبان فارسی در فرهنگ بومی این منطقه نشانههای مهمی از پیوند ایران با این سرزمینهاست. همه اینها و عوامل متعدد دیگر حکایت از ضرورت توجه و مطالعه تاریخ و تمدن سرزمینهای مغرب اسلامی و شمال افریقا دارد. امری که سالهای طولانی است در سطوح عالی و دانشگاههای بزرگ و کوچک جهان و منطقه ما مدنظر بوده و کرسیهای علمی فراوان، استادان بسیار و آثار متعددی را به جامعه علمی عرضه کرده است؛ اما متأسفانه در این حوزه جامعه علمی و دانشگاهی ایران دچار غفلت حیرتانگیزی است و در این میان وضعیت مطالعات تاریخی بسیار بدتر است.»
تاریخ مغرب در یک تقسیمبندی کلی سه دوره متمایز دارد که این کتاب یک دوره مهم آن را پوشش میدهد. اول تاریخ مغرب در عصر باستان و دوره رومی، دوم تاریخ مغرب در دوره اسلامی شامل قرون نخستین و میانه که موضوع این کتاب است و سوم تاریخ معاصر مغرب اسلامی که از ورود عثمانی آغاز میشود و با دوره استعمار و سپس استقلال ادامه مییابد.
این کتاب با توجه به اهمیت مطالعات تاریخی و بیشترین میزان اثرگذاریِ فرامنطقهای، دوره دوم را پوشش میدهد و با ورود مسلمانان آغاز میشود و ضمن ارائه گزارشی از روند طولانی فتوحات در این منطقه به عصر والیان میپردازد و سپس تاریخ حکومتهای منطقهای خوارج، ادریسیان، اغالبه و فاطمیان و میراثداران آنها تشریح میشود. مرحله دوم از همین دوره که عصر ظهور دولتهای بزرگ و فراگیر بومی این سرزمین همچون مرابطون، موحدون، بنیمرین و بنوحفص است، به دلیل اینکه بیشتر از مرحله قبل بازتاب دهنده خصایص و ویژگیهای اصیل و بومی این منطقه است در حجم بیشتری به آن توجه شده و شمار صفحات بیشتری به تاریخ سیاسی و حیات تمدنی آنها اختصاص یافته است. کتاب در نهایت با اشاره به آغاز ورود قدرتهای استعماری در منطقه، خاصه اسپانیا و نیز ورود امپراتوری عثمانی و شروع دوره جدیدی از تحولات تاریخ معاصر مغرب، به پایان میرسد.
نظر شما