به گزارش خبرنگار مهر، محمدصادق باطنی فعال رسانه و عرصه فرهنگ در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد درباره فیلم «هناس» ساخته حسین دارابی و به تهیهکنندگی محمدرضا شفاه عنوان کرد آنچه «هناس» را متفاوت میکند انتخاب زاویه نگاهی بدیع است.
در این یادداشت آمده است:
«زاویه نگاه یک قهرمان زنده؛ آنچه «هناس» را متفاوت میکند
همراه است، هراسان است، تردید میکند، حتی تا لبه لغزشگاه میرود اما در نهایت تصمیمش را میگیرد؛ او میخواهد مرد زندگیاش یک قهرمان باشد. آنچه «هِناس» را متفاوت میکند، پرداختن به روزهای آخر زندگی شهید رضایی نژاد نیست، چرا که در سالهای گذشته فیلمهای زیادی درباره شهدا و حتی شهدای هستهای ساخته شده بود. آنچه «هناس» را متفاوت میکند انتخاب زاویه نگاهی بدیع است. زاویه نگاه زنی قهرمان به نام شهره پیرانی که در سختترین روزهای صنعت هستهای کشور تصمیم میگیرد همسر یک قهرمان باشد. دانشمند قهرمانی که از یک سو مانع پیچیدهترین عملیاتهای جاسوسی دشمن میشود و دست نااهلان را از بستن قراردادهای کثیف در صنعت هستهای قطع میکند و از سوی دیگر حتی صبحها سوئیچ ماشینش را هم نمیتواند با خیال راحت بچرخاند و دشمن تا دو قدمی خانهاش رخنه کرده است.
فیلم میتوانست روی زاویه نگاه داریوش رضایینژاد متمرکز شود و سختیهای دانشمندان هستهای را از نگاه یکی از آنها به تصویر بکشد و بیشتر در نیروگاه و آزمایشگاه بگذرد، اما انتخاب زاویه دید همسران دانشمندان هستهای و غلبه لوکیشنِ منزلِ یک دانشمند هستهای، حتماً عمق زیست هراسناک این قهرمانها را بیشتر به تصویر میکشد و ارزش پایداریشان را بیش از پیش جلوهگر میکند. اینجاست که انتخاب بدیع زاویه نگاه را بازی موثر مریلا زارعی کامل میکند و این بازیگر با تسلطی که بر عمق بخشیدن به شخصیت دارد هرچه بیشتر به قهرمان قصه «هناس» نزدیکتر میشود.
حسین دارابی در دومین اثر سینمایی خود توانسته سراغ سوژهای مهم برود و با فضاسازی مناسب و موثر، مخاطب را به عمق قصه خود نزدیک کند. کاری که به گفته محمدرضا شفاه تهیه کننده «هناس»، اگر همراهی و همدلی شخص شهره پیرانی نبود به هیچ وجه قابل دستیابی نبود. چه آنکه همواره پرداختن به زندگی قهرمانهای زنده با چالشهای فراوانی مواجه است و کمتر کسی اجازه میدهد داستانی واقعی زندگی اش اینگونه با هدف دستیابی به اهداف دراماتیک دستخوش پرداختهای هنرمندانه شود.
اما آنچه در این میان مغفول مانده زاویه نگاه دختربچه ای به نام آرمیتاست که میشد به این روایت زنانه، نمکی دخترانه اضافه کند. از یک سو شخصیت پدر را عمیقتر کند و از سوی دیگر چالشهای دیدهنشدهتری از مادر قهرمان فیلم را به تصویر بکشد. چرا که دختربچه پرداخته شده در فیلم نقش چندانی در جریان اثر ندارد و با حذف او از فیلم، آسیب چندانی به جریان روایت وارد نمیشود. گرچه زاویه نگاه کودکان و البته نوجوانان یکی از گمشدههای مهم امروز سینمای ایران است که در جای خود جای گفتگوی فراوان دارد.
در مجموع آخرین تولید حوزه هنری، عاشقانه ای جنایی است که زاویهای پنهان از زنی قهرمان را به تصویر میکشد که حتماً پیامی رو به جلو به جامعه به ویژه زنان این مرزوبوم ارائه خواهد داد.»
نظر شما