خبرگزاری مهر، گروه بین المل - مریم خرمائی: جهان کمی بلاتکلیف است به ویژه آنکه با توجه به پس و پیش شدن ادعاهای آمریکا مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین، تعیین اینکه نهایتاً چه پیش میآید، دشوار است.
چهارشنبه دو هفته پیش بود که «جان کربی» سخنگوی پنتاگون به روال معمول مدعی شد روسیه هر لحظه ممکن است به اوکراین حمله کند. اما فردای همان روز، در چرخشی ناگهانی، «جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید گفت این حمله دیگر قریب الوقوع نیست اما نمیدانیم تصمیم نهایی مسکو چه خواهد بود.
منظور از بلاتکلیفی دقیقاً همین تناقض گویی هایی است که از حلقه نزدیکان جو بایدن رئیس جمهور آمریکا میشنویم- مردی که طی گفتگو با «ولودیمیر زلنسکی» همتای اوکراینی، به او گفته بود «در یخبندان فوریه» منتظر حمله باش.
اگر دوره دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا بود، تردید نمیکردیم که این تناقض گویی از عدم هماهنگی و تنشهای داخلی کاخ سفید ناشی میشود و قطعاً با عزل و نصبهای جدید همراه خواهد بود اما به نظر نمیآید که در تیم بایدن دموکرات اختلاف نظری درباره اوکراین وجود داشته باشد و همین مسئله موجب میشود که تناقض گویی های دولت فعلی واشنگتن را عامدانه تلقی کنیم.
مثلاً یکشنبه هفته گذشته، «جیک سالیوان» مشاور امنیتی کاخ سفید از موضع اعلام شده از سوی «جن ساکی» فاصله گرفت و گفت: هر لحظه ممکن است روسیه به اوکراین حمله کند. او همچنین تهدید کرد که واشنگتن بر سر اصول امنیت خود ازجمله عضویت کشورها در ناتو مصالحه نخواهد کرد حال آنکه آمریکا برای هرگونه سناریویی درباره اوکراین آماده است.
از دیروز جمعه هم، خبرها حاکی از آن است که «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا، تاریخ ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن) را برای حمله ادعایی روسیه به اوکراین پیش بینی کرده است حال آنکه اروپاییها درباره قطعیت این موضوع تردید دارند.
به نظر میآید که واشنگتن با این تناقض گویی به دنبال بلاتکلیف گذاشتن روسیه میان دو گزینه جنگ ناخواسته و مذاکره است. مثال واضح در درستی این فرضیه هم جمله «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا است که مدعی است: مسکو میان تقابل و مذاکره یک گزینه را انتخاب کند.
آن سناریوهایی که سالیوان از آنها حرف میزند هم از این دو گزینه فراتر نمیرود: جنگ یا مذاکره.
میز مذاکره
در اصل، ایده چیدن میز مذاکره از جانب روسیه و زمانی مطرح شد که در ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، مطالبات امنیتی خود را در قالب دو پیش نویس به دولت واشنگتن و ناتو ارائه داد. از جمله مهمترین این مطالبات، عدم گسترش ناتو به شرق و ممانعت از عضویت اوکراین و گرجستان در پیمان آتلانتیک شمالی بود.
بیش از یک هفته طول کشید تا واشنگتن و ناتو پاسخ کتبی خودشان را که البته دلسردی مسکو را در پی داشت، تحویل دهند. پوتین در مواجهه با این پاسخ که بخشهای اصلی آن همچنان محرمانه است گفت: به اصلی ترین دغدغههایمان توجه نکردهاند.
در اصل ایده چیدن میز مذاکره از سوی روسیه مطرح شد
لاوروف هم گفت که از اعضای سازمان امنیت و همکاری اروپا میخواهد که بگویند به چه دلیل اصل «تفکیک ناپذیری امنیت» را که مانع از برتری دادن منافع خودمان به دیگری میشود، نادیده میگیرند.
اکنون، با توجه به تلاشهای دیپلماتیکی که آغاز شده از جمله سفر رئیس جمهور ترکیه به کی یف، سفر رئیس جمهور فرانسه به روسیه و اوکراین و برنامه بایدن برای برقراری تماس تلفنی با پوتین، سوال این است که چرا واشنگتن با وجود آنکه شایعه جنگ را سر زبانها انداخته، دنبال بازگشت به میز مذاکره است؟
یک جواب قانع کننده این است که بایدن دموکرات میخواهد پای مسکو را در دام جنگی ناخواسته گرفتار کند تا در میز مذاکره با همتای روس، او را به عقب نشینی از مطالبات امنیتی وادار کند. به این ترتیب، امنیت اوکراین و اروپا ابزار چانه زنی برای گرفتن امتیاز از رقیب است. اما آمریکا میخواهد روسیه را به کوتاه آمدن از چه مواضعی راضی کند؟
روسیه از شمار نیروها و ادوات جنگی ناتو در محیط پیرامونی خود ناراضی است و عضویت اوکراین در این پیمان را که به استقرار هرچه بیشتر نیروها و تجهیزات دشمن در مرزهایش منجر میشود، برنمی تابد.
آمریکا میخواهد مطمئن شود که اگر مجبور شد میز مذاکره را دست خالی ترک کند، حداقل با تحمیل جنگ به روسیه، طرف مقابل را هم متضرر کرده است واشنگتن گفته که میتواند درباره امکان محدود کردن رزمایشهای مشترک و همچنین استقرار موشکها در منطقه مذاکره کند اما درباره محدودیتهای استقرار نیروهای آمریکایی یا وضعیت توزیع آنها در منطقه مذاکرهای انجام نمیشود. علاوه بر این، در تصمیم اوکراین برای ارائه درخواست عضویت در ناتو هم مداخلهای نمیکند چرا که هرکشوری حق دارد درباره چارچوب امنیتی خود تصمیم بگیرد.
اینکه پای میز مذاکره، آمریکا تا چه حد مجال چانه زنی برای رسیدن به خواستههایش را داشته باشد، معلوم نیست اما میخواهد مطمئن شود که اگر مجبور شد این میز را دست خالی ترک کند، حداقل با تحمیل جنگ به روسیه، طرف مقابل را هم متضرر کرده است.
در تائید این فرضیه به جملهای از «جیک سالیوان» اشاره میکنیم که گفته بود: اگر جنگ آغاز شود، هزینه انسانی سنگینی برای اوکراین در پی خواهد داشت. اما به علت آمادگی و واکنشی که ما نشان میدهیم، روسیه نیز هزینههای راهبردی متحمل خواهد شد.
گزینه جنگ
در برابر این همه تناقض گویی واشنگتن، مسکو به دور از هرگونه زیاده گویی، بر یک موضع پافشاری میکند: در تدارک جنگ نیستیم.
«سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه زمانی گفته بود: اگر به ما باشد، جنگی در کار نخواهد بود اما اجازه نمیدهیم که امنیت مان هم نادیده گرفته شود.
با توجه به اینکه مسکو هم از ابتدا خواهان مذاکره بود، بعید نیست اکنون که تلاشهای دیپلماتیک برای فرونشاندن غائله اوکراین آغاز شده، روسیه-آمریکا سر میز مذاکره بنشینند. اما جملهای که از لاوروف نقل شد، هشداری است مبنی بر اینکه اگر این مذاکره برد-برد نباشد، مسکو ابایی از این جنگ ناخواسته نخواهد داشت.
اینکه بعد از روشن شدن جرقه جنگ چه پیش بیاید، معلوم نیست اما بعید است آمریکا در دفاع از اوکراین که فقط نقش طعمه را برایش دارد، وارد درگیری نظامی با روسیه شود. از اینجا به بعد، هزینهها فقط به دولت کی یف تحمیل خواهد شد.
تا این لحظه هم ادعایی از سوی غرب مبنی بر تدارک حمله نظامی به روسیه نشنیدهایم. آنها فقط میگویند اوکراین را به تسلیحات دفاعی مجهز میکنیم اما خودمان از دور به تماشای ماجرا مینشینیم.
سناریوی جنگ پیچیده، ممتد، فرسایشی اما محتمل است و شاید به همین خاطر است که بازیگران دخیل در آن، از عملی کردنش واهمه دارند این جنگ که به نوعی با توطئه آمریکا به مسکو و کی یف تحمیل میشود، احتمالاً به اعلام استقلال منطقه دونباس در شرق اوکراین منجر خواهد شد. از اینجا به بعد کار غرب مجدداً آغاز میشود تا به زعم خود با اعمال تحریمهای فلج کننده، کمر اقتصاد روسیه را بشکند. مسکو هم در مقابل صادرات گاز به اروپا را مختل میکند.
در این میان چین، شاید موضعی بی طرف را در قبال دونباس اتخاذ کند اما کمکهای اقتصادی خود را از روسیه که با تهدید حذف از شبکه مالی سوئیفت هم مواجه است، دریغ نخواهد کرد.
علاوه بر این «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هشدار داده که استقامت روسیه در برابر تحریم زیاد است- اعترافی ضمنی به اینکه انتخاب گزینه جنگ برای غرب به ویژه اروپا مقرون به صرفه نیست.
وی در توضیح این مطلب میگوید: در سالهای اخیر، روسیه از راه افزایش ذخایر ارزهای خارجی، استقامت خود را در برابر تحریمهای اقتصادی بالا برده و این در مقام مقایسه، بیشتر از آن تدابیری است که اروپا برای ارتقای توانایی خود در مواجهه با قطع احتمالی گاز روسیه اتخاذ کرده است.
این جنگ ناخواسته فقط به استقلال دونباس، قطع گاز اروپا و تحریم روسیه ختم نخواهد شد. در چشم اندازی تیرهتر، شاهد استقرار تسلیحات هستهای آمریکا در اروپا و آسیا-اقیانوسیه خواهیم بود و متقابلاً، روسیه با استقرار موشکهای خود در کوبا، میتواند آرامش خیال را از واشنگتن بگیرد.
سناریوی جنگ پیچیده، ممتد، فرسایشی اما محتمل است و شاید به همین خاطر است که بازیگران دخیل در آن، از عملی کردنش واهمه دارند. اینکه با فروکش کردن هیجان ناشی از کوبیدن بر طبل جنگ، صدای پای دیپلماسی رفته رفته بلند تر میشود هم از همین جا ناشی میشود.
نظر شما