خبرگزاری مهر - گروه استانها: سال ۵۷ از همان عید با خود تب و تابهای بسیاری برای مبارزان انقلابی همدان به همراه داشت، از مراسم چهلم شهدای قم و تبریز گرفته تا اردیبهشت ماه ۵۷ و مراسم شهدای یزد، قیم ۱۵ خرداد و اتفاقات پس از آن، ماجرای تیر و مرداد ۵۷، ۱۷ و ۱۸ شهریورماه، قیام دانش آموزی و خیزشهای صورت گرفته در ۳۰ مهر ماه، اتفاقات در آبانماه و آذرماه ۵۷، نقش آفرینی روحانیون و مبارزین در این مسیر، حضور پررنگ شهید مدنی به ویژه در دی ماه ۵۷ و بهمن ماه ۵۷ و در نهایت، در کنار همه این مبارزات و برنامه ریزی های هدفمند، پیروز این انقلاب مردم بودند.
همدان یکی از شهرها و استانهای پیشرو و فعال در مقابله با طاغوت بود، مردمی مبارز و انقلابی که سر تسلیم در برابر نظام شاهنشاهی فرود نیاوردند و در بهمن ۵۷ طعم پیروزی را با تمام وجود احساس کردند.
حال بازخوانی این روز تاریخی در همدان را در ادامه در قالب گفتگوی ابوالفتح مؤمن؛ محقق، پژوهشگر تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه با خبرنگار مهر میخوانید:
نیروهای زرهی در مسیر همدان
همدان به خاطر موقعیت جغرافیایی که داشت در تمامی ادوار تاریخی همیشه نقش آفرینیهای منحصر به فردی داشته و حائز اهمیت بوده است. این نقشهای تاریخی چه در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن. یکی از این حوادث که در همدان اتفاق افتاد، حوادث تانکها بود. تانکهایی که قرار بود در بهمن ماه از تیپ سه زرهی بیستون کرمانشاه حرکت کنند و به تهران بروند و در واقع، پایگاه جی که در محاصره مردم بود را نجات دهند.
اتفاقی مشابه این تاریخ، در تاریخ همدان وجود دارد. در سال ۱۳۳۲ چنین حوادثی باز هم اتفاق افتاد؛ زمانی که کودتای ناموفق مرداد ۱۳۳۲ بود، رفت و آمدهایی بین تهران و کرمانشاه و سران کودتا اتفاق افتاد که تیپ زرهی و نیروهای کرمانشاه از طریق همدان به تهران بروند و بتوانند کودتایی را علیه دولت دکتر مصدق انجام دهند، این نیروها زمانی که به همدان رسیدند و میخواستند از همدان به تهران بروند؛ در همدان، متوجه شدند که کودتا موفق شده و دولت دکتر مصدق ساقط شده است.
بدین ترتیب، تنها کاری که کردند این بود که نیروهای مردمی که شعارهایی میدادند و راهپیمایی داشتند را در همدان به شدت سرکوب کردند و به کرمانشاه برگشتند.
این سابقهای تاریخی بود که قبلاً در همدان اتفاق افتاده بود اما این بار در بهمن ماه ۵۷ قضیه جور دیگری رقم خورد. این بار در سال ۵۷ قرار بود تا نیروهای زرهی با تانک از کرمانشاه به سمت تهران حرکت کنند که در اسدآباد همدان مردم تلاش میکردند که جلوی تانکها را بگیرند و ادوات به تهران نرسد.
نیروهای زرهی قرار شد بود که از همدان به تهران بروند، درحالی که هنوز همدان از این اتفاقها خبری نداشتند. غلامحسین بهرامی سخنگوی روحانیت که خودش هم روحانی بود، در این زمینه در خاطراتش عنوان کرده «ما در ستاد انقلاب با شهید مدنی و دیگران بودیم، بعد از مخابرات به ما گفتند که قرار است این نیروها که از کرمانشاه به اسدآباد آمده اند، از همدان به تهران بروند. باید فکری به حال آنها میکردیم.».
این نیروها اگر به تهران میرفتند، ممکن بود خونریزیهای بیشتری رخ دهد و مشکلات عدیده ای به وجود بیاورند. به همین دلیل به دنبال راهکارهای مختلفی برای این موضوع بودند.
اولین راهکار این بود که در آبگرم که دارای جادهای باریک بود، خندق کنده و جاده محدود و محصور شود تا نتوانند از آن جاده، رد شوند.
بحث دیگری که مطرح بود، این بود که در چراغ قرمز همدان، مردم جلوی تانکها را بگیرند و موانعی ایجاد کنند و نگذارند که تانکها عبور کنند. اینها راهکارهایی بود که در ۲۲ بهمن ۵۷ مدنظر قرار میگرفت تا بتوانند راه تانکها را بگیرند، اما بحث اصلی این بود آنجا بود که فردی به اسم سیدجلال الحسینی از مبارزین ارتش که با شهید مدنی هم در ارتباط بود، به شهید مدنی پیشنهاد داد که به این راهکارها، شلنگ هیدرولیک روغن تانکها را قطع کنند و مانع حرکت تانکها شوند.
شهید مدنی انسانی مسلط بر امور بود
اما شهید مدنی آدمی اعتدالگرا بود و به دور از خونریزی سعی داشت کارها را پیش برده و به اهداف برسد. بدین ترتیب، همواره از طریق ارتباط گیری و جذب افراد مانع از خونریزی میشد و به هدف میرسید. در این ماجرا هم روند به همین شیوه بود. شهید مدنی از سال ۴۱ تا ۵۵ در همدان حضور و نقش محوری در انقلاب اسلامی داشت. سپس به مناطق دیگری رفت و از تاریخ یکم دیماه ۵۷ که به همدان آمد تا پیروزی انقلاب اسلامی که در همدان بود.
در این تاریخ، همواره سعی کرد تا مردم را از خشونت، آتش زدن اماکن عمومی، اموال عمومی و ادارات دولتی دور کند و مانع چنین روندی شود. همواره تاکید داشت که با نیروهای نظامی برخوردی صورت نگیرد.
به نحوی، اعتماد نیروی نظامی و انتظامی را جلب کرد؛ به نوعی که ساواک در گزارش ۲۱ دیماه ۵۷ میگوید که شهید مدنی جوری رفتار کرده است که تمام نیروی انتظامی و نظامی و ادارات به جای آنکه به ساواک و افراد مافوقشان گزارش دهند، همه به شهید مدنی گزارش میدهند.
کنترل شهر همدان به دست شهید مدنی افتاده بود
سروان نیکوسخن رابط شهید مدنی بود و همه به شهید مدنی گزارش ارائه میدادند به نوعی کنترل شهر به دست وی افتاده بود. شهید مدنی همه قومیتها و مذاهب در همدان به یک چشم و به عنوان یک ایرانی نگاه میکرد و مردم را از هر گونه درگیری با هم منع میکرد.
شهید مدنی، مدیریت واحد سیاسی ایجاد کرد، حتی از نظر اقتصادی هم در آن برهه سخت سرمای زمستان کوپن نفت بین مردم توزیع میکرد؛ با اصناف و گروههای مختلف صنفی جلساتی برگزار میکرد و در ادامه آنها قیمت گوشت کاهش یافت یا قیمت نان از ۴۰ ریال به ۳۰ ریال رسید.
امنیت شهر را هم برعهده میگرفت، این یکدلی وهم بستگیهایی که ایجاد شده بود همه در نتیجه مدیریت خوبی بود که پیش آمده بود.
شهید مدنی با فرمانده نیروی زرهی تماس گرفت
در ادامه، در شرایطی که نیروهای زرهی در مسیر اسدآباد به سمت همدان بودند، شهید مدنی با فرمانده نیروی زرهی تماس گرفت، با مذاکره و صحبتهایی که با وی داشت، شهید مدنی آنها را متقاعد کرد تا تسلیم شوند.
مردم هم با اجتماع در جلوی بیت آیت الله مدنی در خیابان شهدا (شاپور قدیم) سخنرانیهای شهید مدنی را شنیدند و پس از آن به سمت خیابان اکباتان رفتند و از آنجا به چراغ قرمز رفتند و هر فردی، هر وسیلهای که داشت با خود آورده بود تا مانع از عبور تانکها شود.
چون با فرمانده آنها هماهنگ شده بود، در نهایت نیروهای زرهی در چراغ قرمز همان متوقف شده بودند و تنها یک نفر تیراندازی کرد و فردی جوان به اسم حمزه علی محمدی که یکی از سربازان نیروها بود، در آنجا به شهادت رسید و بقیه نیز تسلیم شدند.
حتی فرماندهان این تیپ زرهی نیز تسلیم شدند. حسن مشتاق از فرهنگیان بازنشسته در این زمینه میگوید «افرادی که تسلیم شدند را بردیم و لباسهایشان را عوض کردند؛ شب را در خانه پدرخانم من نگهداری شدند و تصمیم گرفته شد که به تهران فرستاده شوند.». این افراد که فردای آن روز به تهران فرستاده شوند و اسلحهها نیز جمع آوری شد تا بعداً به آنها سرو سامان داده شود.
در جاهایی مطرح میشود که تیپ سه زرهی همدان نیز در این ماجرا بوده است اما تیپ سه زرهی همدان پیشتر یعنی یکی دو ماه قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ حرکت کرده بود و در کارخانه قو واقع در سه راه آذری مستقر بود و از آن کارخانه و موارد آن حمایت میکرد و جلوی مبارزین میایستاد؛ پس نیروهایی که در ۲۲ بهمن ۵۷ راجع به آنها در همدان صحبت میشود، تیپ سه زرهی بیستون کرمانشاه است.
حاصل این کار همدانیها و هماهنگیهای صورت گرفته توسط شهید مدنی، این بود که در نهایت همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، تانکها در همدان متوقف شدند. در این قضیه افراد دیگری چون سردار همدانی در جاده آبگرم بودند که اگر نیروی نظامی از همدان گذشت، در آن جاده جلوی آنها گرفته شود و مانع عبور تانکها شوند.
اما با تسلیم شدن فرماندهان نیرو در همدان این روند متوقف و در همان روز هم انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
نظر شما