به گزارش خبرگزاری مهر، در سالهای پس از انقلاب بخشی از جریان سلطنت طلب مدعی شده است که «شاپور بختیار» آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی فرد ملی گرا و وطن پرست بوده و میتوانست همه مشکلاتی که مردم به خاطر آنها انقلاب کرده بودند را حل کند ولی به او این اجازه داده نشد!
در این زمینه مستنداتی وجود دارد که همگی نشان دهنده آن است که بختیار هیچ گونه علاقهای به وطن و مردمان این سرزمین نداشته است.
۷ نوامبر ۱۹۷۹ / ۱۶ آبان ۱۳۵۸ «آسوشیتدپرس» از لندن گزارش داد: شاپور بختیار نخست وزیر پیشین ایران ضمن مصاحبهای در پاریس با مایکل فیلد خبرنگار روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن گفت که رئیس جمهوری امریکا باید فروش گندم، برنج و دیگر مواد غذایی به ایران را متوقف کند و ایران را در محاصره اقتصادی قرار بدهد! [۱]
بختیار عضو قدیمی جبهه ملی دی ماه ۵۷ و پس از پذیرش نخست وزیری از سوی این جبهه اخراج و پس از پیروزی انقلاب با مساعدتهای انجام شده توانست از کشور خارج و خود را به فرانسه برساند.
تحریم ایران یکی از راههای پیش روی کارتر در مقابله با اقدام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در تسخیر لانه جاسوسی بود، ولی پیشنهاد تحریم از سوی یک ایرانی که سالها عضو جبهه ملی بود انسانی نبود.
در جنگ جهانی دوم و پس از اشغال فرانسه توسط قوای هیتلر، فاحشههای فرانسوی به سربازان آلمانی خدمات نمیدادند و میگفتند این خلاف روح ملی گرایی است. [۲]
کار سربازان آلمانی با توجه به ذات جنگ میتوانست توجیه شود ولی خدمات رسانی فرانسویها به قوای اشغالگر به هیچ وجه قابل توضیح و توجیه نبود.
در یک جنگ حکم سرباز اسیر گرفته شده دشمن را قوانین بینالمللی تعیین میکند، او حق و حقوقی دارد و بعد خاتمه جنگ و یا در حین آن آزاد و یا تبادل میشود ولی حکم جاسوسی و یا همکاری با قوای دشمن چیز دیگری است.
بختیار در جریان کودتای نوژه یا همان «کودتای نقاب» نیز دیداری با صدام در عراق داشت. سرگرد خلبان فرهاد نصیرخانی یکی از افسرانی که در مقدمات و طراحی کودتای نقاب نقش فعالی داشت در بخشی از خاطرات خود میگوید: «من به اتفاق دکتر بختیار و منوچهر قربانی فر در اسفندماه سال ۱۳۵۸ با مسئولین امنیت عراق و شخصی که بختیار او را با عنوان برادر، صدام حسین خطاب میکرد ملاقات کردیم. در این ملاقات بختیار ضمن ستایش و تمجید از دولت عراق و شخص صدام حسین گفت "ما برای عملیاتمان باید از یکی از کشورهای همجوار استفاده کنیم، پاکستان به دلیل منافع مشترک مذهبی با جمهوری اسلامی موافقتی با ما ندارد، افغانستان درگیر شورشهای داخلی است، با شورویها هم نمیتوانیم کنار بیاییم، ترکیه هم اجازه این نوع کارها را به ما نمیدهد، تنها جایی که باقی میماند عراق است".
سپس بختیار ادامه داد دولت عراق چون علاقمند به براندازی رژیم جدید ایران است و آن را خطری برای خود میداند، شخص صدام حسین حاضر به همکاری با ما شدهاند و ما این دست همکاری را نمیتوانیم پس بزنیم.»
نصیرخانی در ادامه خاطراتش میگوید: «در این ملاقات آقای بختیار و منوچهر قربانیفر تمام طرح عملیات و اسامی افراد شرکتکننده در کودتا را در اختیار مترجم جلسه قرار داد و صدام حسین نیز از آنها قدردانی کرد. حمایت و پشتیبانی مالی، سیاسی، نظامی و لجستیکی عراق از کودتا و همچنین شناسایی دولت جدید بعد از پیروزی در کودتا وعدههایی بود که دولت عراق به آقای شاهپور بختیار داده بود.»
ابوالحسن بنیصدر نیز در جلد دوم کتاب خاطرات خود به نقل از نشریه «نامه مردم» مورخ سی و یک اردیبهشت پنجاه و نه مینویسد: «شاهپور بختیار در اواسط اردیبهشت ۱۳۵۹ با صدام حسین دیدار کرد. خبر این ملاقات از طریق حزب کمونیست عراق در اختیار کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران قرار گرفته بود. بختیار پس از بازگشت از عراق در مصاحبه با نشریه پاری مارچ فرانسه گفت عراقیها خواستار ذرهای از خاک ایران نیستند.»
عراقیها برای اطمینان از جدیبودن عملیات کودتا در ایران که توسط ستاد بختیار و نیروهای مخالف جمهوری اسلامی انجام میگرفت، بختیار را به این کشور دعوت کرده و قول همکاری و مساعدت در همه شرایط را به وی و تمام سران کودتا داده بودند.
محمد مشیری معاون بختیار، در پاریس به احسان نراقی میگوید: «بختیار مبلغ چهل میلیون دلار از صدام حسین قرض گرفته بود.» [۳]
با توجه به آنچه گفته شد میتوان سوال کرد آیا فردی که با دشمن در شرایط جنگ، پیش و پس از آن همکاری میکند میتواند صلاحیت تصدی سمتی در آن کشور را داشته باشد؟!
نظر شما