به گزارش خبرنگار مهر، در هر دوره دولت و با توجه به تغییراتی که در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رخ میدهد و وزیر جدید سکان اداره این وزارتخانه را بر عهده میگیرد، تغییراتی در معاونتهای زیرمجموعه وزارتخانه ارشاد از جمله معاونت هنری رخ میدهد.
با تغییر معاون هنری وزیر ارشاد، ادارات کل زیرمجموعه از جمله ادارهکل هنرهای نمایشی نیز با تغییراتی همراه میشود.
در دولت سیزدهم و با انتخاب محمدمهدی اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تغییرات مدیریتی در این وزارتخانه آغاز شد و در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۰ محمود شالویی مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی با حفظ سمت به عنوان سرپرست معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب و جایگزین سیدمجتبی حسینی شد.
با گذشت بیش از ۲ ماه و در تاریخ ۱۶ آذر سال ۱۴۰۰ محمود سالاری سکان اداره معاونت هنری وزارت ارشاد را از محمود شالویی تحویل گرفت.
از همان زمان حضور سالاری در معاونت هنری صحبتهایی در خصوص تغییر مدیران ادارات کل زیرمجموعه معاونت مطرح شد.
اسامی متعددی برای حضور در ادارهکل هنرهای نمایشی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد که در حدود ۳ ماه سپری شده از حضور محمود سالاری در معاونت هنری برخی اسامی به حضور در ادارهکل هنرهای نمایشی نزدیکتر شدند.
البته نکتهای که در همان ایام مطرح شد این بود که تغییرات در ادارهکل هنرهای نمایشی بعد از پایان چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر رخ خواهد داد و مدیریت فعلی کار خود را تا پایان جشنواره ادامه خواهد داد.
حال که چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به پایان رسیده باید دید که آیا تصمیمگیری برای تغییرات در ادارهکل هنرهای نمایشی طی یک ماه باقیمانده در سال ۱۴۰۰ رخ میدهد یا نه.
نکتهای که نباید به آن بیتوجه بود این است که وقتی مدیران در برزخ تغییر و تحولات باشند امکان برنامهریزی و فعالیت برای آنها محدود میشود زیرا مشخص نیست آیا در حوزه مدیریت خود ابقا میشوند یا باید آن را ترک کنند.
باید دید محمود سالاری به عنوان معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چه تصمیمی برای ادارهکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته و آیا قادر آشنا در مقام خود به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی ابقا میشود یا قرار است مدیر جدیدی در ادارهکل هنرهای نمایشی حضور پیدا کند.
البته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تأخیر در تصمیمگیریهای مربوط به حوزه تئاتر همواره باعث بلاتکلیفی هنرمندان و خانواده تئاتر شده است و هیچگاه تصمیمهای مختلف در مقاطع مختلف زمانی به موقع اتخاذ نشده است؛ از تغییر در حوزه مدیریت تئاتر گرفته تا تصمیمات دیگر که مثال بارز آن تصمیمگیری درباره تعطیل یا فعال بودن تئاتر در ایام کرونایی ۲ سال گذشته است.
نکته مغفول مانده در تصمیمگیریهای تئاتری در دورههای مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «زمان» بوده و گویا «زمان» برای مدیریت تئاتر ایران واژه و امری بی معنی شده است.
اگر قرار است مدیری جدید در ادارهکل هنرهای نمایشی حضور داشته باشد باید هر چه سریعتر این اتفاق رخ دهد تا از ابتدای سال ۱۴۰۱ وضعیت مدیریت جدید تئاتر ایران مشخص شود و مدیرکل جدید چیدمان افراد مدنظر خود را برای اجرای برنامهریزیهای مدنظر انجام دهد و اگر قرار است مدیرکل فعلی هنرهای نمایشی در سمت خود ابقا شود باید این اتفاق به سرعت رخ دهد تا برنامهریزیها برای سال جدید مشخص باشد.
بحث برنامهریزی در تئاتر ایران جزو مقولاتی است که همواره زیرسؤال بوده و مشخص نیست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تئاتر برنامهریزی دارد یا نه و از دست دادن زمان و تأخیر در تصمیمگیریها حکایت از همین نبود برنامهریزی دارد.
باید دید که در ماه پایانی سال ۱۴۰۰ شاهد تغییرات مدیریتی در ادارهکل هنرهای نمایشی خواهیم بود یا با ورود به سال ۱۴۰۱ و گذشت چند ماه این تغییرات رخ خواهد داد.
نظر شما