خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - محدث تکفلاح: شاید به گوشتان رسیده باشد. انواع و اقسام روشهای درمان در دنیای روانشناسی وجود دارد، مخصوصاً در دنیای روانشناسی کودک. یکی از این روشها «بازیدرمانی» است. کودکی که درگیری خاص فیزیکی و یا جسمی پیدا کرده باشد و از سمت مادر و پدر این نگرانی ابراز شود که: «فرزندم چرا تغییر کرده است؟» و (مثلاً) «چرا به شبادراری درگیر شده است؟» و… در اینگونه مواقع، مراجعه به روانشناس یک امر ضروری است. نه تنها برای پیگیری روش درمان و علاج، بلکه برای تشخیص چرایی و چگونگی وقوع این تغییر. چون برخلاف دنیای بزرگسالان، رخ دادن چنین اتفاقی در کودکان برای خود شخص محسوس و دغدغه نیست و برای درمان این موضوع باید با روشهای غیرمستقیم عامل این مسئله را یافت و در مرحله بعد باید دنبال راه درمان بود. در راستای آشنایی بیشتر با بازیدرمانی، خبرنگار مجله مهر مصاحبهای با خانم انسیه مجذوبی مشاور بازی درمانگر انجام داده که با هم میخوانیم.
بازی درمانی چیست؟
بازی درمانی (Play Therapy) نوعی از درمان است که برای کودکان استفاده میشود. چرا که کودکان ممکن است نتوانند احساسات خود را پردازش کنند یا مشکلاتشان را برای والدین یا بزرگسالان دیگر بیان کنند. در بسیاری از مواقع خود کودک دلیل رفتارهایش را نمیداند و یا اگر میداند جملاتی برای بیان ندارد. یک درمانگر آموزش دیده میتواند از زمان بازی برای مشاهده و فهم جنبههایی از مشکلات کودک استفاده کند. سپس میتواند به کودک در کشف احساسات و مقابله با آسیبهای حل نشدهاش کمک کند. از طریق بازی، کودکان میتوانند راه حلهای جدید کنار آمدن با مشکلات و جایگزین کردن رفتارهای نامناسب را بیاموزند. این فرایند در اتاق بازی و با اسباب بازی، سینی شن و داستان رخ میدهد. بازیدرمانی نوعی مشاوره یا رواندرمانی است که از بازی برای ارزیابی، جلوگیری یا درمان چالشهای روانی–اجتماعی استفاده میکند.
در چه مواقعی قابل مراجعه است؟
بازی و بازی درمانی در موارد بسیاری برای کودک راهگشاست ولی اصلیترین آنها عبارتند از:
- ضربه روحی و بحران
- اختلالات اضطرابی
- افسردگی
- بیش فعالی
- اختلال طیف اوتیسم
- اندوه و فقدان
- مدیریت خشم
- پرخاشگری
- طلاق
- مشکلات مربوط به مدرسه
- معضلات اجتماعی
- ناتوانی جسمی و یادگیری
باهم به بررسی چند مورد از تأثیرات بازیدرمانی میپردازیم.
به آب و رطوبت دست نمیزد
مراجعی داشتم که به هر نوع رطوبتی وسواس داشت. دست زدن به لباس خیس، گِل، حمام رفتن و یا هر نوع تماسی با رطوبت و خیسی برایش آزار دهنده بود و حتی به خمیربازی و اسلایم هم دست نمیزد. بعد از مراجعه و گذراندن هشت جلسه بازیدرمانی و صد البته همراهی خانواده، توانستیم مشکل کودک را تشخیص دهیم و برطرف کنیم. البته نکته مهم در این روند برای تسریع و تأثیر درمان، همراهی خانواده است. اگر خانواده با درمانگر همراه نباشد و در این روند تنها درمانگر باشد که برای بهبود شرایط کودک تلاش کند، هر چند اقدامات مشاور میتواند عمق اتفاق را کم کند اما این تغییر موقتی است و در مقطعی از زمان دیده میشود. اگر خانواده همراه نباشد تا کودک در اتاق مشاور است و تا دورههای درمان تمام نشده است، حال کودک رو به بهبود دیده میشود و وضعیت مطلوب نمایان میشود. به محض اینکه دوره تمام میشود و کودک از جلسات دور میماند، همان استرس و وسواس قبلی سراغش میآید و روز از نو روزی از نو!
تازه ممکن است این بار ناهنجاری روانی کودک به شکل دیگری و یا حتی به شکل حادتری خودش را نمایان کند. مثلاً این بار به صورت ناخن خوردن و کندن مو و پرخاشگریهای تند و… پس اگر موضوعی برای کودک پیش میآید باید همراهی خانواده در کنارش از ابتدا باشد تا تغییر درست و مؤثری برای روند درمان مشاهده شود.
خانوادهای که دچار مشکل شده بودند و بین زن و شوهر نزاعی پیش آمده بود، در مراجعه و ابراز نگرانی از شرایط پیش آمده برای کودکشان به من گفتند اصلاً جلوی فرزندمان صحبتی نمیکنیم و اختلاف بینمان را دور از چشم او حل میکنیم. اما فرزندشان در مواقع مختلف درگیر حملات پنیک میشد. شبادراری، اضطراب و استرس شدید و بیقراری غیرطبیعی. بعد از مراجعه دریافتم که علاوه بر اینکه کودک را باید بررسی و بازیدرمانی کنم، این زن و شوهر را نیز باید به روانشناس زوجدرمانگر معرفی کنم. حل شدن مسئله یکی، بدون برطرف شدن موضوع دیگری ممکن نبود. مادر و پدر برای حل اختلاف به مشاور مراجعه میکردند و من طی مدت ۱۶ جلسه بهصورت موازی، مشکل کودک را با سینی شن تحلیل کردم.
اتفاق جالبی که افتاد این بود که قبل از مراجعات، زن و شوهر اذعان داشتند که فرزندشان از موضوع باخبر نیست و بعد از مشاهده تحلیل سینی شن دریافتند که کودک کاملاً از موضوع باخبر بوده و این پنهانکاری والدین تنها برای خودشان دلخوشی بوده است.
در مورد دیگری یکی از اقوام مادر و پدر فوت کرده بود و ایشان بدون اینکه از تصورات کودک خبر داشته باشند، جلوی فرزندشان از خدابیامرزی و خاطرات و اتفاقات مرتبط حرف میزدند. غافل از اینکه کودک تمام حرفها را میشنیده و تأثیر این اتفاقات را در زندگی خود شبیهسازی میکرده و الان دچار ناهنجاری عاطفی شده است که باعث شبادراری شده است. در تحلیل سینی شن این کودک، خشم دیده شد و اضطراب و ترس از دست دادن مادر و پدر ناشی از مرگ! کودک در دنیای انتزاعی توان دریافت مطالب را ندارد. اگر با مطالب انتزاعی با او صحبت کنیم چون درکی ندارد نمیتواند درست تجزیه و تحلیل کند.
در دوره تراپی ایشان، مادر و پدر را برای درست کردن دیالوگها همراهی کردم و کودک را کمکم همراه. اما برای درک شرایط کودک در دنیای بعد از فقدان یک عزیز حواسمان باشد که با عباراتی از قبیل «او از این دنیا رفته» و «رفته به دنیایی که ما تابهحال ندیدیم و خبر نداریم.» ولی «او جایش خوب است» و… کودک را از نبود آن وابسته باخبر کنیم. بهیاد دارم در زمانی که انیمیشن «روح» آمده بود، این بحث زیاد پیش آمده بود که برای فهم «مرگ» فیلم خوبی است. من موافق نیستم و اعتقاد دارم این فیلم کودک را در دنیای انتزاعی وارد میکند که او نمیتواند تصور درستی از این شرایط داشته باشد.
نظر شما