به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم بزرگداشت حکیم حاج ملاهادی سبزواری فیلسوف، عارف و فقیه عالیقدر توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و با سخنرانی استادان برجسته حکمت و عرفان اسلامی روز گذشته، یکشنبه هشتم اسفندماه ۱۴۰۰ در فضای مجازی برگزار شد.
در این برنامه، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، سید حسین نصر استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جرج واشنگتن، مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، سید حسن امین استاد و پژوهشگر حکمت اسلامی، سید صدرالدین طاهری استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، منوچهر صدوقیسها استاد و پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی، غلامحسین عمادزاده استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و امیرحسین حکیمی سبزواری نتیجه پسری حکیم ملاهادی سبزواری به ایراد سخن پرداختند.
در ابتدای این برنامه حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به ایراد سخن پرداخت و گفت: نخست گرامی می دارم یاد و نام حکیم ملا هادی سبزواری یکی از بزرگترین عالمان و متفکران و اندیشمندان ایران زمین در قرن چهاردم هجری که به واسطه او انوار درخشان و نورانی حکمت متعالیه و آراء ابن سینا و شیخ اشراق و مولانا به جامعه امروز ایران واصل شد و به یک عبارت او همچون پلی میان جهان معاصر ایرانی با جهان سراسر تلألو نور حکمت، اندیشه و اشراق اسلامی ایرانی گردید. یاد و نام آن بزرگ را گرامی می دارم و به روح بلند او سلام و درود الهی می فرستم.
وی افزود: حاج ملا هادی سبزواری چندان نیاز به معرفی ندارد او برای جامعه علمی و فرهنگی ما بسیار آشنا است و برای عام جامعه نیز تا حدودی آشنا است. اگر عرف خاص فرهنگی بنا به نیاز خود به مسائل حکمی با ایشان آشنا است، عامه نیز از طریق تقوای مثال زدنی و پرهیزگاری ایشان و امیری نفس که ایشان در مدتی که عالم بزرگواری بود و خادمی می کرد و نیز دیدار او با ناصر الدین شاه و نکاتی که به شاه گفته؛ با ایشان آشنایند و او را معزز و محترم می شمارند. از این رو بحث من این نیست که او چگونه در قلمرو فلسفه با اثر کم نظیر و بی نظیر خود «منظومه» که جهان سراسر صعب و سخت فلسفه را به نظم آراست و خود سبب گرایش به فلسفه شد و همچنین آثار مختلفی که در عرصه کلامی، عرفانی و همچنین شرحی که بر مثنوی معنوی مولانا نوشته است و حوزه های مختلف علمی و فرهنگی که ایشان درنوردیده است سخن بگویم بحث من بر سر این جهان گسترده معنا و این خوان گسترده فضیلت و اندیشه نیست بلکه آشنایی با یکی از آثار گرانقدر ایشان است که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی آن را به زیور طبع آراست. «نبراس الهدی» که در دهه ۸۰ شمسی زیر نظر دکتر مهدی محقق با تصحیح جناب استاد طاهری منتشر شد و ما سال گذشته مجدداً این اثر را به زیور طبع آراستیم و منتشر کردیم. کتاب «نبراس الهدی» از حکیم ملا هادی سبزواری اثری در رابطه با تأویل عرفانی فقه و شریعت است.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: از ملاصدرا به این سو یک نسبت تنگاتنگی میان فقه ، فلسفه ، شریعت، کلام و عرفان به ویژه در فرهنگ ایرانی به وجود آمد. این حقیر در روز بزرگداشت مرحوم جهانگیرخان قشقایی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی این امر را تقریبا به صورت تفصیلی تحلیل کردم با تبیین شرحی که مرحوم جهانگیر خان از نهج البلاغه دارد و آنجا از نسبت فقه و فلسفه گفتم و اینکه جهان شیعی به ویژه ظرف چهارصد سال گذشته تلاش جدی انجام داد تا فقه، خارج از حوزه حکمتش قرار نگیرد و خارج از حوزه فلسفه و عقلانیت و اندیشه ورزیاش نباشد.در قلمرو تصوف و عرفان پیش از صفوی، این تقریبا امری رایج بود که گرایش به عرفان، سبب دوری از جهان فقه و شریعت می شود و بر عکس؛ گرایش به فقه و شریعت، عاملی برای دور افتادن از عرصه عرفان. از صفویه به این سو، حرکتی که با ملاصدرا و شیخ بهایی و میرداماد شروع شد و توسط کسانی چون ملا هادی سبزواری به اوج خود رسید؛ عکس روند گذشته بود و سعی کرد بین فقه و فلسفه و عقلانیت و عرفان و عقلانیت و شهود، نسبتی ایجاد کند.
او در ادامه گفت: کتاب «نبراس الهدی» یکی از ادله تقریب فقه و فلسفه و تقریب شریعت و عقلانیت است. این نکته فوق العاده مهمی است که حکمای ایرانی در ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال گذشته سردمدار جدی آن هستند و در جای خود بحث گسترده و قابل تامل و وسیعی دارد. اما وقتی از زاویه نگاه ملا هادی سبزواری به «فقه» نگاه می کنید، قابلیت های عرفانی پنهانی را کشف می کنید. بیاناتی که حاج ملا هادی در «نبراس الهدی» دارد این نیست که در مواردی ایده و دیدگاه خود را حمل بر قاعده فقهی کرده باشد. بلکه سعی می کند قاعده فقهی را در قلمرو ادراک حکمی و عرفانی بفهمد تا به نحوی مرز میان ظاهر و باطن را بردارد و این نکته ای بسیار مهم و کلیدی است. تفکر شیعی و تفکر اسلامی در جوهر خود ظاهر را نقطه مقابل باطن نمی داند بلکه ظاهر را آخرین تجلی ظهوری باطن می داند و این را از قرآن دارد که هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن که اگر ظاهر نقطه مقابل باطن بود در حق جمع نمیشد. بنابراین به تقابل بین آنها اعتقادی ندارد و همین عدم اعتقاد به تقابل است که فقه و فلسفه را کنار هم می نشاند و امکان تأویل عرفانی فقه را فراهم می کند و «نبراس الهدی» تاویل عرفانی فقه است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بیان کرد: من در مقدمه ای که در چاپ جدید بر این کتاب زده ام، شرح داده ام که چرا اسم این کتاب را «نبراس» قرار داده است. «نبراس» به تعبیر خود ایشان و در قلمرو لغت به معنای «مصباح» است . ملاهادی، کلام موزونی را در مقدمه «نبراس» آورده است که متاثر از داستان موسی و طور است:
فانی آنست نارا من وادی العالم العقل ایناسا فاقتبست من تلک النار لمحفل الفقاهه نبراسا
شرح می دهد داستان حضرت موسی را که به خانواده خود گفت: آتشی به نظر من می رسد بروم و قطعه ای از آن را برای شما بیاورم... حاج ملا هادی دقیقا متأثر از این معنا با شعر و کلام موزون خود می گوید من از برای قلمرو فقاهت قطعه ای نور آورده ام! مصباحی از فروزانی و فروزندگی آورده ام! چگونه موسی با حضور در میقات جانش به مسأله تجلی تبلور دیگری یافت و جان و جهان او از حقیقت حق پرشد؛ اینک من نیز از برای شما از برای روشن کردن جهان فقاهت، اقتباس نوری دارم... نکته بسیار استثنائی در این کلام این است که می گوید من از عالم «عقل» این را برای شما می آورم؛ پس «آتش» به این «عقل» باز می گردد. این ویژگی بنیادین فرهنگ شیعی است من در روز پنجشنبه که روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی بود؛ در دانشگاه شهید بهشتی از عرفان خواجه نصیر گفتم که این عرفان شیعی است و به ویژه در آثار خواجه نصیر مثل «اوصاف الاشراف» سه وجه بنیادین دارد: یکی به دور از شطحیات و به دور از کلماتی است که عقل آن ها را بر نمی تابد و دوم تکیه مطلق بر قرآن و روایات دارد و سوم به شدت متکی بر عقل است. همان را در اینجا می بینید که بسیار استثنایی است و وادی ایمنی که در قرآن در ماجرای حضرت موسی(ع) نام برده می شود، در اثر حاج ملا هادی، وادی عقل است. بنابراین باید دید که چه دیدگاهی در باب عقل وجود دارد و تصور من این است که این دیدگاه متمایز و متعالی نسبت به عقل متأثر از آیه شریفه کریمه عظیمه قرآن است که در سوره «ملک» آمده است: هنگامی که خزنه جهنم به جهنمیان می گویند که آیا برای شما نظیر نیامد: می گویند: « ... وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿۱۰﴾» ما اگر به حرف پیغمبران و به قول حق در کتب آسمانی گوش کرده بودیم یا تعقل کرده بودیم، قطعا در این جهنم نبودیم.
وی افزود: در «او نعقل» «او» اینجا میان «سمع و عقل» ترادفی معنوی ایجاد می کند و شرافت عقل را تا حد سمع و نقل بالا می برد . به همین دلیل در تفکر شیعی ما رسول برون داریم و رسول درون؛ که همان عقل است. اتفاقاً متأثر از عقلِ عقلِ عقل مثنوی است و می دانیم جناب حاج ملا هادی شارح مثنوی است. برای من فوق العاده شگفت انگیز و جالب است که جناب ملا هادی در این بیان به سراغ جهان شهود نمی رود بلکه به سراغ عقل میرود و این بسیار مهم است و دقیقاً سِرّ پویایی فقه شیعی همین است که در تلائم و هماهنگی با حضرت «عقل» قرار دارد. شما اجتماع فقه و فلسفه را اینجا بسیار صریح می بینید. این فوق العاده مهم است.
بلخاری تصریح کرد: بعد در مقدمه خود دقیقا شرح می دهد که این شمعی که من برای شما تحت عنوان «نبراس» آورده ام تا جهان تفقه و شریعت را روشن کنم، این خود مقتبس و یا گرفته شده از محفل «نبوت» است. یعنی «نبراس» را از یک طرف مقتبس از نور نبوی و مشعل نبوی می داند و «عقل» را دقیقا مقتبس از نار وادی ایمنی می داند که عالم «عقول» است. و این نور برگرفته از روحانیت حضرت حق است؛ بنابراین «عقل» جلوه ای از جلوات حضرت حق محسوب می شود و این مبنای شرح عرفانی ملا هادی بر فقه است. بعد شروع می کند و احکام مختلف فقهی را می گوید و آنها را تأویل عرفانی می کند. مثلا می گوید: در تبیین تقسیم آب به آب مطلق و مضاف، آب را در تأویلی عرفانی بر بنیاد «وجعلنا من الماء کل شیء حی» همانا معادل سریان حق در عالم می داند. به عبارتی حقیقت هستی به وجود حق ظهور پیدا کرده است، به تعبیر ابن عربی، عالم علامتی از ظهور حق در پهنه کثرات است.
بلخاری در پایان گفت: این بحث بسیار جالب است و امیدواریم بزرگی پیدا شود و این کتاب را به فارسی ترجمه کند تا کسانی که در حوزه علوم اسلامی به ویژه علوم شیعی به دنبال تأویلی از فقه هستند از طریق ترجمه فارسی کتاب «نبراس الهدی» با این اثر حاج ملا هادی سبزواری آشنا شوند.
نظر شما