۱۵ اسفند ۱۴۰۰، ۸:۴۲

به بهانه بازنشر «تروتسکی آنها، تروتسکی ما»؛

جنگ یک اوکراینی با ارتش سرخ؛ تروتسکی علیه استالین

جنگ یک اوکراینی با ارتش سرخ؛ تروتسکی علیه استالین

قدرت گرفتن استالین به عنوان دبیرکلی حزب کمونیست باعث شد تا تروتسکی خطر سیطره دیوانسالاری را گوشزد کند. پس از مرگ لنین اما استالین توانست قدرت برتر را دست گیرد و تروتسکی را تبعید کند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: نشر طلایه پرسو ششمین چاپ کتاب «تروتسکی آنها و تروتسکی ما» نوشته جک بارنز و ترجمه مسعود صابری را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۸۴ صفحه و بهای ۲۸ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخستین این کتاب سال ۱۳۸۲ با شمارگان هزار نسخه منتشر شده بود و چاپ پیشین (پنجم) آن سال ۱۳۹۷ با شمارگان ۵۰۰ نسخه در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

تروتسکی که بود و چه کرد؟

لئون تروتسکی، انقلابی مشهور به سال ۱۸۷۹ در اوکراین به دنیا آمد. او از نوجوانی به مارکسیسم علاقه‌مند شد و در روسیه تزاری قدم در راه مبارزه گذاشت. به سال ۱۸۹۶ مجمعی از کارگردان را تشکیل داد که خیلی زود بدل به سازمانی انقلابی شد. او که قلم توانایی داشت و سخنوری اثرگذار بود، بیانیه‌های متعددی را از طریق این سازمان صادر کرد. بیانیه‌هایی که باعث شد تا به شدت تحت تعقیب قرار بگیرد و در نهایت بازداشت شود. او زندان‌های متعددی را تجربه کرد و در زندان اودسا با کتاب درباره سرمایه‌داری در روسیه که نوشته لنین بود، آشنا شد و به مطالعه آن پرداخت.

دادگاهی که برای او تشکیل شد رأی به تبعیدش به سیبری داد. تروتسکی در تبعید مقالات ادبی می‌نوشت و مطالعات خود در زمینه مارکسیسم را گسترش داد و به استناد زندگینامه خودنوشتش بدل به یک مارکسیست واقعی شد. پس از مدتی به سال ۱۸۹۸ توانست از سیبری فرار کند و پس از مدتی به دعوت لنین به لندن رفت. از لندن بود که توانست به بیشتر پایتخت‌های اروپایی سفر کرده و دست به سخنرانی‌های شگفت انگیز بزند. موضوع اکثر سخنرانی‌های او درباره ماتریالیسم تاریخی بود.

در دومین پلنوم حزب سوسیال دموکرات روسیه که در بروکسل برگزار شد، تروتسکی به عنوان نماینده جامعه سیبری شرکت کرد. در این کنگره میان لنین و ژولیوس مارتوف (دیگر انقلابی مشهور روس) اختلاف نظر رخ داد و حزب به دو جناح بلشویک و منشویک (ایدئولوژی سیاسی اعضای میانه‌رو حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه) تقسیم شد و عجیب آنکه تروتسکی به جناح منشویک‌ها به رهبری مارتوف پیوست. اما این جناح به آن اندازه‌ای که باب میل تروتسکی بود انقلابی فکر و عمل نمی‌کرد. به همین دلیل او از آنان جدا شد و راه مستقلی در پیش گرفت.

به سال ۱۹۰۵ اعتصابات گسترده‌ای روسیه را تکان داد. این نخستین‌باری بود که کارگران در کنار خواست‌های اجتماعی، خواست‌های سیاسی را هم پیش می‌کشیدند. در جریان اعتصابات و طغیان‌ها شوراها به‌وجود آمدند که از شوراهای نمایندگان کارخانه‌ها و محلات تشکیل می‌شد. در واقع شوراها ساختار قدرت دوگانه‌ای را ایجاد کردند و آغاز تجربه قدرت‌گیری مردم شدند. شورای سن پترزبورگ (پتروگراد) مهم‌ترین آنان بود که به سازماندهی زندگی عمومی، مسلح‌سازی کارگران مبارز و توزیع مواد غذایی و… می‌پرداخت.

پس از مرگ لنین عملاً نظام شوروی به دو دسته تقسیم شد. یک دسته که طرفدار تروتسکی بودند ایده او مبنی بر صنعتی کردن سریع کشور (چرا که مارکسیسم و ایده‌های مارکس تنها می‌توانست در کشورهای صنعتی محقق شود) و گسترش فعالیت‌های انقلابی به سرتاسر جهان را پیگیری می‌کردند. مقابل این جریان استالینیست‌ها بودند که اعتقاد به سوسالیسم در یک کشور واحد را داشتند در ۱۹۰۵ تروتسکی و همسرش ناتالیا پنهانی به پتروگراد بازگشته و تروتسکی در رأس قدرت شورا قرار گرفت. او نخستین دبیرکل شورای کارگران روسیه بود. او با سخنوری و کاریزمای خود، طبقه کارگر و حتی طبقه متوسط شهری و خرده بورژواها را نیز با خود همراه کرد. اما پس از شکست انقلاب او به کار اجباری و زندگی در سیبری محکوم شد. در دوره جدید تبعید دوباره تروتسکی به مطالعات گسترده‌تری در زمینه تئوری انقلاب دست زد. این میان او دوباره توانست از سیبری فرار کند. مطالعات دوره جدیدش باعث شد تا دوباره به لنین بپیوندند و از سوی بلشویک‌ها ریاست کمیته نظامی انقلابی را برعهده بگیرد.

در راه جدیدی که تروتسکی در پیش گرفت، به این نتیجه رسید که انقلاب دهقانی در روسیه امکان پذیر نیست، چرا که بورژوازی ملی ضعیف است و صرفاً انقلاب کارگری می‌تواند این مهم را رقم بزند با این شرط که کارگران باید بتوانند دهقانان را با خود همراه کنند. به این ترتیب است که دموکراسی شوراها به‌وجود می‌آید. تروتسکی این نظریه را «انقلاب مداوم» نامید.

به سال ۱۹۰۷ تروتسکی دوباره از روسیه گریخت و این بار به وین رفت. جنگ جهانی اول باعث شد تا جنبش‌های سوسیال دموکراسی آسیبی جدی ببینند. با این اوصاف اما جنبش‌های انقلابی روس‌ها به سال ۱۹۱۷ به ثمر نشست و تزار نیکلای دوم از قدرت کنار گذاشته شد و لنین و تروتسکی همان سال به مسکو بازگشتند. با ورود این دو رهبر انقلاب، دو جناح بلشویک و منشویک دوباره با هم متحد شدند. ایده لنین در این وضعیت این بود که کارگران باید از طریق شوراها حکومت را در دست بگیرند. به باور لنین انقلاب روسیه و تشکیل حکومت شوراها مقدمه یک انقلاب جهانی برای ایجاد جوامع بی طبقه است.

پس از این دوران بود که بلشویک‌ها توانستند با تبلیغات پیرامون توزیع زمین‌ها میان مردم و قدرت گرفتن شوراها توده‌های بسیاری را جذب کنند. دو رهبر انقلابی یعنی لنین و تروتسکی امید بسیاری به صدور انقلاب هم داشتند و به زعم آنان به زودی هرچه تمامتر تمامی کشورهای سرمایه‌داری در موج انقلاب‌های سوسیالیستی غرق خواهند شد و ایده اصلی سوسیالیسم در همراهی با آن کشورها شکل خواهد گرفت. این میان اما خود روسیه درگیر جنگی شهری شده بود. گروه‌های مخالف شوراها که از خارج هم حمایت می‌شدند به مقابله با بلشویک‌ها پرداختند و تروتسکی مأمور شد تا ارتش سرخ را تشکیل داده و به مقابله با گروه‌های مخالف برود. او هرچند که در این نبرد پیروز شد اما دست به خشونت‌های شدید زد و برخی از مظاهر دموکراسی را تعطیل کرد. کاری که کشور را به سمت دیوان سالاری پیش برد.

تروتسکی مقابل استالین؛ دو رویکردی که در مارکسیسم شکل گرفت

در چنین شرایطی، لنین که رهبر اصلی انقلاب سرخ به شمار می‌رفت، خطر سیطره دیوان سالاری در دولت شوروی را احساس کرد. به سال ۱۹۲۲ نیز ژوزف استالین که اهل گرجستان بود، دبیر کل حزب کمونیست شد. در همین سال لنین سخنرانی معروفی در کنگره حزب ایراد کرد و از حکومت شدن – و نه حکومت کردن – کمونیست‌ها گفت، هرچند که این سال‌ها لنین بیمار بود و صحبت‌هایش به جایی نرسید. او در نهایت به سال ۱۹۲۴ درگذشت، در حالی که در وصیت‌نامه سیاسی خود از کادر رهبری حزب درخواست کرد تا استالین را برکنار کنند. تروتسکی در این سال مدافع بازگشت دموکراسی به حزب بود و به آرمان‌های لنین پایبندی نشان می‌داد. با این اوصاف اما تلاش‌هایش راه به جایی نبرد و از طرفداران استالین (یا همان دیوان سالارها) شکست خورد و از تمامی سمت‌هایش برکنار شد.

پس از مرگ لنین عملاً نظام شوروی به دو دسته تقسیم شد. یک دسته که طرفدار تروتسکی بودند ایده او مبنی بر صنعتی کردن سریع کشور (چرا که مارکسیسم و ایده‌های مارکس تنها می‌توانست در کشورهای صنعتی محقق شود) و گسترش فعالیت‌های انقلابی به سرتاسر جهان را پیگیری می‌کردند. مقابل این جریان استالینیست‌ها بودند که اعتقاد به سوسالیسم در یک کشور واحد را داشتند. به باور آنها ضرورت داشت تا ابتدا اوضاع داخلی کشور سامان یابد و به همین دلیل باید با کشورهای غربی کج دار و مریز طی کرد. استالین، ایده‌های تروتسکی را مغایر با ارزش‌های انقلاب می‌دانست.

تروتسکی و هوادارانش دو سال را به عنوان اپوزوسیون به ایفای نقش در نظام شوروی پرداختند و همین نکته باعث شد تا او از کمیته مرکزی حزب اخراج شود. اعضای این جناح از حزب اخراج و به گولاگ‌ها (اردوگاه‌های کار اجباری و اصلاح در نظام استالین) تبعید و در نهایت کشته شدند. به سال ۱۹۲۷ تروتسکی علیه استالین سخنرانی کرد و او را با شدیدترین القاب مورد خطاب قرار داد و به همین دلیل نیز به آلماتی تبعید شد و در نهایت در ۱۹۲۹ نیز از اتحاد جماهیر شوروی اخراج شد و به مکزیک رفت.

در مکزیک تروتسکی دست از فعالیت سیاسی و مخالفت با استالین برنداشت و کتابی را در مخالفت با استالین نوشت که در ایران نیز با عنوان «انقلابی که به آن خیانت شد» به قلم مسعود صابری ترجمه و منتشر شده است. تروتسکی در این کتاب شرح می‌دهد که کارگران و دهقانان توسط یک قشر اجتماعی بوروکراتیک، تحت رهبری جوزف استالین، از عرصه قدرت بیرون رانده شدند. تروتسکی اشاره می‌کند که چگونه این قشر بوروکراتیک توانست قدرت سیاسی را در اتحاد شوروی به چنگ آورد و نگهدارد.

تروتسکی جز نظریه «انقلاب پیوسته» نوآوری خاصی در مارکسیسم نداشت و نظریه او در باب تفسیر انقلابی مارکسیسم در اساس همان تفسیر لنین است. تروتسکیسم با برداشتی که از شرایط انقلابی و رسالت انقلاب بولشویکی داشت در برابر استالینیسم قرار گرفت تروتسکی توانست به سال ۱۹۳۸ اینترناسیونال (کنگره احزاب کمونیست از سراسر جهان) چهارم را تشکیل دهد و در آن از انقلابی تازه سخن بگوید. احزاب کمونیست نیز به او پیوستند، اما در مقابل مسکو هرکه را که به تروتسکی می‌پیوست از حزب کمونیست اخراج می‌کرد. حکومت شوروی نیز به رهبری استالین ماشین صنعتی سازی خود را به راه انداخت، ماشینی که باعث له شدن بسیاری از کارگرها شد و هرکه که صحبتی از تروتسکیم می‌کرد بدون محاکمه به گولاگ‌ها تبعید و در نهایت اعدام می‌شد. به همین دلیل پاکسازی عجیب و میلیونی در شوروی صورت گرفت. همچنین جنبش‌های سوسیالیستی در دیگر کشورها نیز مورد حمایت شوروی قرار نگرفتند، چرا که حمایت از آنها به معنای پذیرش تروتسکیسم بود.

فعالیت شدید تروتسکی در مقام تنها اپوزیسیون جدی نظام شوروی باعث شد تا طرح ترور او توسط استالین تصویب شود. در نهایت به سال ۱۹۴۰ تروتسکی توسط یکی از مأموران استالین در مکزیک ترور و کشته شد.

تروتسکی نویسنده و سخنوری پرکار هم بود. او کتاب «تاریخ انقلاب روسیه» را در سه جلد نوشت. این کتاب با ترجمه سعید باستانی توسط نشر نیلوفر به فارسی منتشر شده است. عناوین دیگر کتاب‌های مهم او از این قرار است: «ادبیات و انقلاب»، «دیکتاتوری مقابل دموکراسی»، «در عصر احتضار سرمایه‌داری: برنامه انتقالی برای انقلاب سوسیالیستی»، «مارکسیسم و تروریسم». تروتسکی زندگینامه خود را نیز با عنوان «زندگانی من» نوشت که توسط هوشنگ وزیری به فارسی منتشر شد.

سرنوشت تروتسکیسم

تروتسکی جز نظریه «انقلاب پیوسته» نوآوری خاصی در مارکسیسم نداشت و نظریه او در باب تفسیر انقلابی مارکسیسم در اساس همان تفسیر لنین است. تروتسکیسم با برداشتی که از شرایط انقلابی و رسالت انقلاب بولشویکی داشت در برابر استالینیسم قرار گرفت. همانطور که اشاره شد تروتسکی بر آن بود که روسیه باید به صورت پایگاه انقلاب کمونیستی در جهان درآید و موج انقلاب از آن کشور بی امان به سراسر جهان صادر شود، اما استالین هوادار ساختمان «سوسیالیسم در یک کشور» بود و بر آن بود که این کشور باید در مقام در تسخیر ناپذیر انقلاب در برابر ضد انقلاب نگاهداری شود.

تروتسکی در کتاب «انقلابی که به آن خیانت شد» استالین را به خیانت متهم کرد و او را نماینده «بوروکراسی بوناپارتی» نامید. اشاره شد که تروتسکی و پیروانش در ۱۹۳۸ اینترناسیونال چهارم را بنیان نهادند، اما امید آنها به اینکه جنگ جهانی دوم، مانند جنگ اول وضعیتی انقلابی را فراهم کند که او بتواند مانند لنین از آن بهره برداری کند، سرابی بیش نبود.

داریوش آشوری در کتاب «دانشنامه سیاسی» نوشته است که تروتسکیسم پس از مرگ تروتسکی تنها در یک کشور (سیلان) به صورت نیروی سیاسی توانمندی درآمد و به حکومت دست یافت و در دیگر کشورها تروتسکیست‌ها به صورت گروه‌های کوچک انقلابی، با کشاکش‌هایی بر سر باورهای فرقه‌ای، باقی ماندند، ولی در سال‌های اخیر با افت استالینیسم و کاسته شدن از جاذبه چین و مائوئیسم، تروتسکیسم میان جوانان انقلابی چپ در جهان از جاذبه بیشتری برخوردار شده است.

معرفی کتاب «تروتسکی آنها و تروتسکی ما»

مباحث و سرفصل‌های مطرح شده در کتاب از این قرار است: «سنگ محک انقلاب‌های زنده»، «مارکسیسم، بلشویسم و بین الملل کمونیست»، «درس‌های انقلاب روسیه»، «کارگران و دهقانان» و «پرولتریزه شدن و تداوم کمونیستی حال حاضر».

این کتاب در واقع یک بررسی علمی از انقلاب‌های قرن بیستم است. انقلاب‌هایی که در بدو امر به لحاظ نیروهای محرک درونی‌شان دارای چشم‌انداز مشترکی بودند. اما سرنوشت مشترکی نداشتند. برخی مانند انقلاب کوبا، به سوی سوسیالیسم پیش رفتند، اما برخی دیگر نظیر انقلاب‌های نیکاراگوئه و الجزایر، به سرمایه‌داری بازگشتند و از جوش و خروش افتادند.

نویسنده با کاربرد نظریه بنیانگذاران سوسیالیسم علمی نتیجه می‌گیرد که این پیامدها نه به هیچ وجه تصادفی بودند و نه اجتناب ناپذیر. در این راستا درس‌های برگرفته از انقلاب اکتبر و نظریه‌هایی که آن انفجار عظیم تاریخی به بوته آزمایش گذاشت مطرح می‌شوند. بر پایه این تجربیات، نویسنده نوعی از احزاب را مطرح می‌کند که در بطن جنگ‌ها و تلاطم‌های سیاسی توانستند مشکل گشای جامعه باشند و بحران‌های جامعه را به نفع بشریت زحمتکش حل کنند.

منابع فارسی دیگری درباره تروتسکی و مشی فکری او وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «تروتسکی و تروتسکیسم» نوشته آلکسی کالینیکوس، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، منتشر شده توسط نشر خجسته، «پیامبر مسلح: تروتسکی ۱۸۷۹ – ۱۹۲۱» نوشته آیزاک دویچر، ترجمه گروهی، انتشارات خوارزمی، «پیامبر بی سلاح: تروتسکی ۱۹۲۱ – ۱۹۲۹»، ترجمه گروهی، انتشارات خوارزمی، «پیامبر مطرود: تروتسکی ۱۹۲۹ – ۱۹۴۰» ترجمه گروهی، انتشارات خوارزمی و «تروتسکی: زوال یک انقلابی» نوشته برتراند پتنود و ترجمه حسن گلریز، منتشر شده توسط نشر نی.

کد خبر 5439479

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha