خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: در این شماره از پرونده «غربت حکیمان و حکمت غریبان» نه اندیشمند به معنای متعارف کلمه که یک هنرمند متفکر فلسطینی معرفی میشود. هنرمندی که در مبارزه صادق بود و در غربت مثل غسان کنفانی توسط موساد ترور و شهید شد. این هنرمند یکی از مشهورترین کارتونیستهای فلسطینی و عرب در سطح جهان است: ناجی سلیم حسین علی. به او لقب روح بیدار انقلاب را دادند و این لقب با توجه به گزندگی آثارش که موجب بیداری مردمان و انعکاس صحیح روایت فلسطینیان در رسانههای جهان بود، کاملاً برازندهاش است.
مختصری از زندگینامه ناجی علی
به شهادت منابع عربی تاریخ دقیق تولد وی مشخص نیست اما به احتمال زیاد در سال ۱۹۳۷ در روستای الشجره واقع در بین طبریه و ناصره به دنیا آمد. پس از اشغال فلسطین توسط اسرائیل به سال ۱۹۴۸ به همراه خانواده خود به جنوب لبنان مهاجرت کرد و در اردوگاه عین الحلوه سکنی گرفت. او در طول زندگی خود هرگز ثبات در محل زندگی را نداشت و همیشه در حال مهاجرت و دوری از وطن بود.
به استناد مدخل ناجی علی در کتاب «روشنفکران جهان عرب: معرفی آرا و آثار یکصد چهره فرهنگی – فکری معاصر جهان عرب» این هنرمند تا پنجم ابتدایی به فدراسیون کلیساهای مسیحی (اتحاد الکنائس المسیحیه) رفت. از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ در مدرسه فنی و حرفهای طرابلس درس خواند. سال ۱۹۵۷ در رشته مکانیک دیپلم گرفت. همین سال به عربستان رفت و دو سال ماند و مدام طراحی میکرد.
سال ۱۹۶۰ به لبنان بازگشت و وارد آکادمی طراحی بیروت شد. اما مدت تحصیلش فقط یک ماه بود. چرا که پلیس لبنان او را به دلیل گرایش به جنبش ناسیونالیستهای عرب به رهبری دکتر جورج حبش، بازداشت کرد و تا پایان آن سال او را در زندان نگه داشت. جنبش ملیگرای عرب توسط دکتر جرج حبش در لبنان پایهگذاری شد. این سازمان که شکست اعراب از اسرائیل را ناشی از برتری علمی اسرائیل و عقب ماندگی اعراب میدانست، شعبههای خود را در تعدادی از کشورهای عربی همچون لیبی، عربستان سعودی و کویت تأسیس کرد. آنها دیدگاهی سوسیالیستی داشتند و از چپها به شمار میرفتند. از دل این جنبش جبهه مردمی برای آزادی فلسطین بازهم به رهبری جرج حبش تشکیل شد.
اوج دوران کاری ناجی علی در روزنامه «السیاسه» کویت (از سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵) بود که در همین دوران شخصیت معروف «حنظله» (به معنای سیب تلخ) را آفرید ناجی علی به سال ۱۹۶۰ به همراه دوستان نشریه سیاسی و دست نویس الصرخه را منتشر کرد. به سال ۱۹۶۱ نخستین کاریکاتورش در نشریه «الحریه» توسط غسان کنفانی (اندیشمند، داستاننویس و مبارز شهیر فلسطینی که توسط موساد ترور و شهید شد) به چاپ رسید.
سال ۱۹۶۳ ناچار شد به کویت برود. او در مجله الطلیعه در کویت به عنوان کارتونیست و نویسنده مشغول به کار شد. او همچنین از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۳ به صورت دورهای با روزنامه «السفیر» لبنان همکاری کرد و مدام به بیروت رفت و آمد داشت. اما اوج دوران کاری او در روزنامه «السیاسه» کویت (از سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵) بود که در همین دوران شخصیت معروف «حنظله» (به معنای سیب تلخ) را آفرید. حنظله را که نخستین بار به سال ۱۹۶۹ به رؤیت عموم رسید، نماد تصویری مردم فلسطین دانستهاند. شخصیتی که به خوبی سرنوشت تلخ و اندوهبار آوارگان فلسطین را به زبان تصویر منتقل میکند.
حنظله یک کودک ۱۰ ساله فلسطینی است با لباسی پاره و کهنه. اما چرا ۱۰ ساله؟ در زندگینامه ناجی علی درج است که او از ۱۰ سالگی مجبور به ترک وطن شد. حنظله همیشه ۱۰ ساله ماند، چرا که هیچ کسی جز در سرزمین خودش نمیتواند رشد کند. ناجی علی در یکی از گفتوگوهای مطبوعاتی گفته بود که خودش نیز همیشه ۱۰ ساله است و ۱۰ ساله خواهد ماند تا روزی که وطنش یعنی فلسطین آزاد شود و او بتواند به وطن بازگردد و رشد کند. از سال ۱۹۷۳ حنظله همیشه پشت به بیننده و با دستان قلاب شده در پشت ترسیم شده است. شاید این تلمیحی باشد از دیده نشدن سیمای واقعی فلسطینیان در رسانهها. حنظله سنگهایی را به دست میگرفت و به سوی دشمن نشانه میرفت. پنج ماه پس از شهادت ناجی علی همین آثارش سنگ بنای انتفاضهای دیگر شد.
ناجی علی در سال ۱۹۷۹ رئیس انجمن کارتونیستهای عرب شد و در همین سال با همراهی چند هنرمند دیگر اتحادیه هنرمندان هنرهای تجسمی فلسطین را تأسیس کرد. تیغ تیز انتقاد او بجز صهیونیستها، اعراب را نیز دربر میگرفت: شخصیت حنظله حتی نشانهای است بر بیغیرتی اعراب در دفاع از مردم فلسطین. او برای نشریات مختلف عرب طراحی میکرد و زندگی هنری او با زندگی و مبارزات سیاسیاش درهم آمیخته شده بود. او شخصیتهای دیگری نیز خلق کرده است. یکی از آنها زنی سخت کوش با ارادهای تسلیم ناپذیر به نام فاطمه است که به شدت به آرمان آزادی فلسطین پایبندی نشان میدهد. فاطمه نمادی از وطن و ملت است و مادر شهیدانی که به خاطر وطن در خون خود غلتیدند.
همسر فاطمه در کارتونهای ناجی علی «الرجل الطیب» یا مرد خوب نام دارد که مردی زحمتکش است و با دستها و پاهای بزرگ تصویر میشود. ناجی علی همچنی شخصیتهای چاقی خلق کرده که رهبران عرب و برخی رهبران فلسطینی را با آنها معرفی میکند و یک شخصیت سرباز اسرائیلی با بینی دراز شکست خورده مقابل سنگ کودکان فلسطینی. ناجی علی یک شخصیت زن منفور هم خلق کرده که درست نقطه مقابل فاطمه است. او که ام عبدالکادر نام دارد. زنی است که مطابق آخرین مدل روز آرایش میکند و لباس پوشیدنش مانند زنان اروپایی است و علاقهای به میهن ندارد و فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به آمریکا و لندن فرستاده است.
ناجی علی اعتقاد داشت که آمریکا هیچگاه حق حاکمیت فلسطینیان بر سرزمینشان را به رسمیت نمیشناسد و همه کشورهای عربی هم این نکته را میدانند، اما همیشه دمشان دست آمریکاست. ناجی علی سازش کاری رهبران عرب و رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین را همیشه با تیغ تیز و گزندهای به باد انتقاد میگرفت و آنان را مورد تمسخر قرار میداد ناجی علی جوایز بسیاری را نیز به خود اختصاص داد و در دهه ۸۰ میلادی روزنامه آساهی ژاپن او را به عنوان یکی از ۱۰ کارتونیست برتر جهان معرفی کرد. همچنین سه کتاب نیز از آثار او منتشر شد به نامهای «ناجی العلی – کاریکاتور» که با کوشش پسرش خالد متشر شد. خالد تلاش بسیاری برای حفظ آثار پدرش به خرج داد و ضمن جمع آوری آثار او از نشریات مختلف آنها را به زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز ترجمه و منتشر کرد. دیگر کتاب او «موسوعة رسومات ناجی العلی: الانسان و الثائر» نام دارد که آن را ناشری فلسطینی به سال ۲۰۰۳ منتشر کرد و در نهایت کتاب «ناجی العلی: هدیه لم تصل بعد» که به سال ۱۹۹۷ در فلسطین منتشر شد.
در زمینه زندگی شخصی ناجی علی هم باید گفت که همسر او بانویی فلسطینی به نام وداد صالح نصر اهل شهر صفوریه بود که از او صاحب چهار فرزند به نامهای خالد، اسامه، لیال و جودی شد.
در سال ۱۹۹۲ در مصر فیلمی از زندگی ناجی علی به کارگردانی عاطف الطیب ساخته شد. نور الشریف بازیگر مشهور مصری در این فیلم در نقش ناجی علی به ایفای نقش پرداخت.
شهادت ناجی علی
ناجی علی که همیشه میان شهرهای عربی آواره بود، سال ۱۹۸۳ از بیروت به کویت رفت و در روزنامه «القبس» مشغول به کار شد. در این سالها او به شدت از سازمان آزادی بخش فلسطین به دلیل اهمال کاری و سازش کاری با اسرائیل و روش بد مبارزه انتقاد کرد. با فشار همین سازمان بر حکومت کویت، ناجی العلی را به سال ۱۹۸۵ به انگلستان تبعید کردند تا در روزنامه بین المللی القلبس به کار ادامه دهد. او در ۲۲ ژوئیه ۱۹۸۷ زمانی که در حال رفتن به محل کارش بود از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ترور شد. بیش از یک ماه را در کما ماند تا اینکه به شهادت رسید. او وصیت کرده بود که در اردوگاه عین الحلوه در کنار پدرش به خاک سپرده شود، اما به دلیل دشواری این امر در همان لندن به خاک سپرده شد.
درباره رخداد ترور او ابهامات بسیاری وجود دارد. هرچند که دست موساد و رژیم صهیونیستی در آن به وضوح دیده میشود، اما برخی سازمان آزادی بخش فلسطین را نیز در این امر دخیل میدانند، چرا که به هر حال او انتقادات بسیاری را نیز به این سازمان وارد میکرد و رهبران این سازمان و بسیاری از رهبران و شخصیتهای جهان عرب نیز توسط او هجو شدند. بعضی از تحلیلگران عرب گفته بودند که قتل ناجی علی بخشی از تلاش سازمان آزادی بخش فلسطین، فتح، برای ساکت کردن منتقدان این سازمان در اروپاست.
دادگاهی که برای پیگیری ترور ناجی علی تشکیل شد، کسی را به عنوان مقصر معرفی نکرد و پرونده را بست، اما پس از گذشت سه دهه از شهادت او پلیس بریتانیا به دلیل ابهامات در آن دادگاه، پرونده قتل و ترور را دوباره باز کرد. پلیس لندن پس از بازگشایی این پرونده گفت ممکن است کسانی که ٣٠ سال پیش حاضر به ادای شهادت در این مورد نبودند، اکنون (یعنی به سال ۲۰۱۷) حاضر به این کار باشند.
آزادی فلسطین از دیدگاه ناجی علی
به استناد به مدخل ناجی علی از کتاب «روشنفکران جهان عرب» پژوهش مسعود فکری و همکاران، این هنرمند مبارز شهیر اعتقاد داشت که یگانه راه حل فلسطین تفنگ است و این تفنگ نباید تنها بر دوش فلسطینیان باشد، بلکه همه ملتهای عرب نیز باید آن را حمل کنند، اما اعراب از پذیرفتن این مسئولیت شانه خالی کردهاند.
ناجی علی اعتقاد داشت که آمریکا هیچگاه حق حاکمیت فلسطینیان بر سرزمینشان را به رسمیت نمیشناسد و همه کشورهای عربی هم این نکته را میدانند، اما همیشه دمشان دست آمریکاست. ناجی علی سازش کاری رهبران عرب و رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین را همیشه با تیغ تیز و گزندهای به باد انتقاد میگرفت و آنان را مورد تمسخر قرار میداد. برای او آزادی فلسطین خط قرمز بود و این آزادی فقط با پایداری در مبارزه به دست میآمد. او بارها گفته بود: «خط قرمز من تسلیم در برابر اسرائیل است. این فقط حق و حقوق ما نیست، حق همه نسلهای فلسطینی و عرب است.»
او اعتقاد داشت که میتوان به حل و فصل مشکلات با صهیونیستها پرداخت اما نمیتوان و نباید با آنها سازش کرد. ناجی علی به همین دلیل با دوستش محمود درویش (شاعر شهیر فلسطینی) مخالفت میکرد که موافق تشکیل دولت مستقل یهودی در کنار حکومت فلسطینی بود. درویش با گرایش افراطی یهودستیزی مخالفت میکرد و این مسائل در کنار اعتقاد به تشکیل دولت یهودی، با روحیه ناسیونالیستی ناجی علی سازگار نبود. ناجی علی حتی برخی گفتوگوهای تلفنی خود و درویش را در قالب کارتون روایت و منتشر کرد و همین باعث شد تا اختلافات میان این دو بیشتر شود.
***
برای مطالعه دیگر قسمتهای این پرونده به این نشانی بروید.
نظر شما