خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: محمد محمودی کارشناس فرهنگی و مشاور سابق رسانهای موسسه فرهنگی اکو، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته، به پدیده ناتوی فرهنگی پرداخته است. در اینیادداشت و نگاه مهمان، هم موضوع گسترده فرهنگ دخیل است و هم روابط خارجی و وزارت امور خارجه.
در ادامه مشروح متن اینیادداشت را میخوانیم؛
۱- استراتژی ناتوی جهانی بیهیچ تردیدی میوه ناتوی فرهنگی است، چرا که امروز آنها موفق شده اند در جنگ نامتقارن رسانهای -با عوض کردن جای دیو و دلبر- در افکار عمومی منطقه و جهان، کاری کنند که «شرقی ها» راهی جز تمکین به نظم جدید جهانی آنها نداشته باشند! جالب است که رهبر معظم انقلاب قریب ۱۵ سال قبل در جمع دانشگاهیان سمنان، اینگونه به صراحت در اینباره هشدار داده بودند:
«از این خطرناکتر، این است که سررشته تحولات منفی در سطح بینالمللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله این تحولات می خواهند اهداف خودشان را - که یا زر است یا زور - تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صدوپنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در «کشورها و دولتهای اروپایی و غیره» نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانی ها، سرمایههای عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند.
هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء میکرده که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده که تصویر میکردند. همیشه لشکری هم از امکانات فرهنگی و رسانهای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده، که امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه - البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم - گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آوردهاند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده. مجموعه به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون - که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها - در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است!»
وزارت امور خارجه علیرغم تمامی خدمات انجام داده و گسترش وسیع «سرمایه های انسانی»، بهخاطر چیدمان زمین بازی از طرف غربی هرگز موفق به گفتمانسازی «دیپلماسی شرقی» در مقابله با ناتوی فرهنگی (بخوانید ناتوی جهانی) نشده است و به گونهای جزیره گونه، غیر متمرکز و فاقد ادبیات منسجم دیپلماتیک، بیشتر در جایگاه «واکنش» نقش آفرینی کردهاند تا یک «کنش گر جریان ساز» برای هویت بخشی به دیپلماسی همه جانبه شرقی!۲- با نگاهی عمیق به سخنان ۱۵ سال قبل رهبر معظم انقلاب درباره ناتوی فرهنگی بوضوح روشن می شود که ایشان در شعاع هشدارهای جدی فرهنگی در واقع راهبرد و نقشه راه سیاست خارجی کشور را برای آینده تبیین نموده و ضرورت حیاتی گفتمان سازی دیپلماتیک را در مقابل ناتوی فرهنگی (بخوانید ناتوی جهانی) متذکر شده بودند، اما آیا این موضوع محوریت لازم را در ۱۵ سال گذشته در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران داشته است؟. پاسخ یقینا منفی و علتش نیز کاملا روشن است. چرا که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی علیرغم تمامی خدمات انجام داده و گسترش وسیع «سرمایه های انسانی»، بهخاطر چیدمان زمین بازی از طرف غربی هرگز موفق به گفتمانسازی «دیپلماسی شرقی» در مقابله با ناتوی فرهنگی (بخوانید ناتوی جهانی) نشده است و به گونهای جزیره گونه، غیر متمرکز و فاقد ادبیات منسجم دیپلماتیک، بیشتر در جایگاه «واکنش» نقش آفرینی کردهاند تا یک «کنش گر جریان ساز» برای هویت بخشی به دیپلماسی همه جانبه شرقی!
نکته بسیار حائز تاسف در این میان آن است که دستگاه دیپلماسی کشورمان در طول همین ۱۵ سال که از عمر هشدار رهبری درباره ناتوی فرهنگی می گذرد، حتی موفق به تبیین و تفکیک «شرق جدید» با محوریت « الزام احیای هویت شرقی» با «شرق قدیم» و شوروی سابق نشده و هنوز هم در مقابل منتقدان، لکنت زبان دارد، این در حالی است که ناتوی فرهنگی ( بخوانید ناتوی جهانی) بی هیچ لکنتی و با صراحت تمام از گسترش و کشور خواری های جدید خود می گوید و ما بازهم تنها واکنش نشان می دهیم و بس!
۳- اما چه باید کرد؟ ناامیدانه به گسترش فتوحات ناتوی فرهنگی در تشکیل ناتوی جهانی نگاه کرد و یا «ابتکار عملی» ایجاد کرد و همچون محور مقاومت نظامی به دنبال راهی عاجل برای تشکیل محور مقاومت فرهنگی شرق شتافت؟. واضح است که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولت سیزدهم نشان داده که هم توانایی دیپلماتیک و هم جسارت جریان سازی لازم را دارد.
آقای امیر عبداللهیان اگر در گرداب باتلاقگونه زمین بازی غرب و ساختار کهنه و به روز نشده وزارت امور خارجه، گرفتار نشود، یقینا میتواند با تبیین و گفتمان سازی صریح و دقیق از «دیپلماسی شرقی»، جبههای تاریخی، منطقی، فراگیر و حتی «دنیا پسندی» را در مقابل ناتوی جهانی بگشاید که علاوه بر استحکام بخشیدن فرهنگی و مبنایی به محور مقاومت نظامی، زمینه تشکیل اولین «کمیسیون ملی دیپلماسی شرقی» را در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران فراهم نموده تا تمرکز لازم برای تمام نهادهای مرتبط داخلی اعم از مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، انجمن های دوستی، اتاق های بازرگانی و ... ایجاد شود.
هر چند شاید این اتفاق باید قریب ۱۵ سال پیش و در پی هشدار حکیمانه رهبر معظم انقلاب درباره ناتوی فرهنگی (بخوانید ناتوی جهانی) اتفاق میافتاد ولی هنوز هم در مقابله با این جریان فزاینده، راهی جز جنگ روایتها نداریم. گفتمان «دیپلماسی شرقی»- به گواه تاریخ شرق- روایت قدرتمندی در مقابل روایت ناتوی فرهنگی است. این غول خفته را بیدار کنید جناب وزیر!.
نظر شما