به گزارش خبرگزاری مهر، چاپ هفتم کتاب «داستان رویان»؛ روایت تاریخ شفاهی سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان از تأسیس تا تثبیت و پیشرفت، بهتازگی توسط انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شده است.
«داستان رویان» که تحقیق و تدوین آن توسط محمدعلی زمانیان صورت گرفته، خاطرات منتشرنشده از روند شکلگیری پژوهشگاهی را روایت میکند که برای اولینبار در ایران، موفق به درمان ناباروری و سلول درمانی و شبیهسازی شد.
در بخشی از مقدمه این کتاب چنین میخوانیم:
«پس از جنگ تحمیلی، عدهای جوانِ از جنگبرگشته دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند مجموعهای را راهاندازی کنند که برای اولین بار مشکل «نازایی» را در کشور حل میکرد. انگیزه آنها برای حرکت، امید به توشه آخرتی بود که از ثمره تلاششان فراهم میآمد. سالها بعد از آنهمه تصمیمات و اقدامات و رنجها، نتیجه کارشان نماد پیشرفت ایران شد و به بازکردن گره زندگی خانوادههای گرفتار انجامید. «رویان»، نوزاد همان تلاشها و مجاهدتهای جمعیِ سعید کاظمی آشتیانی و دوستانش بود.
رویان هم مثل هر نوزاد دیگری داستان زندگی دارد در داستان زندگی رویان، داستان هزاران نوزاد دیگر نهفته است؛ داستان صدقه جاریهای که کاظمی آشتیانی و دوستانش از خود به یادگار گذاشتند و چه وظیفهای برای «تاریخ شفاهی» مهمتر از اینکه چنین اسناد باارزشی را جمعآوری و منتشر کند.
کتاب حاضر روایتی از تأسیس، تولد، تثبیت و شکوفایی رویان است که با محوریت شخصیت اصلی داستان، دکتر سعید کاظمی آشتیانی پیش میرود.»
در برشی از این کتاب درباره کاظمی آشتیانی میخوانیم:
«برای ما الگوی مدیریت بود؛ مدیریتی که نشسته مدیریت نمیکند، بلکه مدیر فعالی است و خودش در کارهای عملیاتی درگیر میشود. پا پیش میگذارد که بقیه همکارانش دنبالش بیایند، برای اینکه به هدف برسند...
وی علاقهمند بود واقعاً کشورمان را در سطح جهانی مطرح بکند. به این ترتیب که همیشه در زمینه علمی حرف نو برای گفتن داشته باشیم، نه اینکه کارهای تکراری انجام بشود. همیشه اصطلاحی را بهکار میبرد. چون اصلیت ایشان آشتیانی بود، به قول خودشان میگفتند: «عسلک بازی نکنید.» دیدید بچهها میآیند گِلبازی میکنند؟ میگفت از این کارها نکنید. به کارهای بزرگ فکر بکنید و جلو بروید؛ من حمایت میکنم...
اگر داستان آرش واقعیت دارد، این آدم، آرش بود. آرش، جان خودش را توی تیر کرد که تیر کوتاه ننشیند تا مرزهای ایران کوچک نشود. این آدم هم جان خودش را در مجموعههایی کرد که داشت آنها را بزرگ میکرد…»
بعد از درگذشت سعید کاظمی آشتیانی در ۱۴ دی ماه ۱۳۸۴ رهبر انقلاب در پیام تسلیتی، ایشان را «دانشمند مؤمن و جهادگر»، «شخصیت ارزشمند»، «کانون امید و ابتکار و نوآوری»، «از فرزندان صالح انقلاب» و «از رویشهای مبارکی که آیندهی درخشان علمی در کشور را نوید میدهند»، توصیف کردند و «فقدان این عنصر خدوم و باارزش» را «ضایعهای دردناک» خواندند.
رهبر معظم انقلاب اخیراً نیز در دیدار با جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور با اشاره به ناشناخته ماندن افتخارات دانشمندانی مانند سعید کاظمی آشتیانی فرمودند:
«ما بایستی کاری کنیم که دانشآموز ما دارای هویّت ملّی بشود؛ هدف از تربیت دانشآموز، از آمدن این دانشآموز به مدرسه، به دبستان یا دبیرستان، صرفاً این نباشد که بخواهد درس یاد بگیرد. خب بله، درس هم باید یاد بگیرد، علم هم باید بیاموزد، امّا مهمتر از علمآموزی یا لااقل در حدّ علمآموزی این است که او احساس هویّت بکند، یک انسان باهویّت ساخته بشود در اینجا که هویّت ملّی و احساس اعتماد به نفْس ملّی پیدا بکند و کودک ما از عمق جان، با افتخارات کشور آشنا بشود؛ این چیزی است که امروز وجود ندارد. خیلی از افتخارات هست… شما بین بچّههای مدارستان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمیآشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودیای که این مرد و این جوان داشت جوان هم بود میشناسند و مثلاً فرض کنید رونالدو را چند درصد میشناسند! گاهی اوقات بچّههای کوچک خانوادهی ما اسمهایی را هم میآورند که من حتّی نمیتوانم یاد بگیرم آن اسمها را! قشنگ اینها را میشناسند، [میدانند] این چهکاره است. ما چرا افتخارات ملّی خودمان را نمیشناسیم؟ این خیلی مهم است.»
چاپ هفتم «داستان رویان» در ۲۰۰ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما