به گزارش خبرنگار مهر، رمان «یکی میان زندگی ما راه میرود» با سه داستان موازی به حوادث جمعه خونین مکه، مناسبات سازمان مجاهدین خلق، صهیونیسم و تفکرات حاکم بر آن و جنگ ایران و عراق میپردازد.
این کتاب به کشتار حجاج در مکه که در روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ رخ داد میپردازد و خواننده در هر فصل به زمانهای قبل از این واقعه میرود و باز میگردد. گاه روایت داستان از ۶ ماه قبل از این حادثه روایت شده و گاه به ده ماه قبل و حتی چند ساعت قبل از حادثه میپردازد. شاید در آغاز رمان خواننده دقیقاً متوجه روایت ماجرا نشود و فقط با شخصیتهای داستان همراهی کند اما در اواسط کتاب و در نهایت فصلهای پایانی متوجه آنچه با آن روبهروست میشود و این همراهی رنگ دیگری از بعد تاریخی به خود میگیرد.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
«چشمهایش را که بست، آسمان سرخ شده بود. از پیاده روی بلند و سنگفرش شدهای که به بالای پل جیحون میرسید کف خیابان افتاد. عالیه داد میزد. دستپاچگی و ترس مغزش را از کار انداخته بود. خواست که عالیه را صدا بزند و کمک بخواهد. اما نشد. بعد هم که شد، صدا فقط در بطن خودش چرخید.»
سمیه عالمی نویسنده این کتاب در جلسه نقد و بررسی آن که توسط انجمن ادبی جوزا برگزار شد، درباره ایده نوشتن این رمان میگوید: اتفاقی که برای مادرم افتاد و مرا به لحاظ عاطفی درگیر کرده بود؛ نقطه آغاز شکل گرفتن چنین رمانی شد. اگر بنا بر این بگذاریم که تجربه زیسته و آثار عاطفی بخشهای اجتناب ناپذیر یک نویسنده هستند این دال مرکزی تأثیر گذاشته بود. من مدتها با یک آسیب دیده این حادثه زندگی کرده بودم. نکته دیگر این بود که من تا مدتها به این مسئله فکر میکردم چرا این بخش از تاریخ ایران هیچ وقت دیده نشد؟ پس از پژوهش گستردهای که انجام شد به این رسیدم که اکنون دیگر میشود نقشه راه ترسیم کرد و آن را نوشت.
نویسنده کتاب «یکی میان زندگی ما راه میرود» درباره نقطه به بهم رسیدن در میقات حج افزود: اگر جلال آل احمد توانست نقطه به هم رسیدن میقات را در حج به خوبی توصیف کند به این دلیل است که توانسته بود تجربه زیستهای نسبت به آن موقعیت داشته است.
او همچنین در پاسخ به وضوح علاقه نویسنده به یکی از کاراکترهای کتاب به نام ریحان گفت: در ویراست ابتدایی کتاب، قصه شخصیتها کاملاً بیطرف پیش میرفت. اما آقای خبوشان پس از خواندن کتاب به من پیشنهاد داد که در آخر باید طرف یکی از شخصیتهای کتاب بایستم و او را پرورش بدهم. هرچند برای سایر شخصیتهای داستان نیز زحمت زیادی کشیده بودم اما برای همین در آخر طرف ریحان ایستادم چون ریحان در آن کتاب برایم نماد کشورمان ایران بود. به عنوان یک تمدن بزرگ، جوان و با موقعیتهای خطرناک مختلفی که برایش رخ میدهد.
عالمی در ادامه در پاسخ به پرسش برخی منتقدان درباره چرایی نپرداختن به برخی وجوه گفتگو میان شخصیتها و کشدار نشدن اتفاقات نیز افزود: در چنین موقعیتهایی مانند گفتگوی میان ریحان و شیرین حقیقت این است که نویسنده از لحاظ روحی کشش ادامه گفتگو را ندارد و احساس میکردم اگر در دیگری در این گفتگو باز شود آوار پشت در میریخت.
وی همچنین درباره پایان بندی داستان افزود: به نظرم اگر در پایان داستان بیشتر حرف میزدم داستان خراب میشد. وگرنه در کل عجلهای برای پایان و جمع بندی داستان نداشتم و تنها هراس من برای خراب نشدن قصه بود و شاید هم همین موضوع مرا به عجله وا داشت.
مریم مطهری راد به عنوان منتقد ادبی نیز درباره این کتاب گفت: من فکر میکنم اگر دهها داستان درباره این موضوع نوشته شود باز هم کم است چرا که این اتفاق زوایای متعددی دارد و میتوان با زوایای دید مختلفی به حادثه ورود پیدا کرد. این روزها ما آنقدر درگیر حواشی روزمره در رسانهها هستیم که دیگر حتی حادثه منا که تاریخ وقوع آن نزدیکتر است را هم به فراموشی سپردهایم. انتخاب این موضوع توسط خانم عالمی جای تحسین دارد. چند ماه گذشته وقتی کتاب را خواندم؛ ابهاماتی برایم شکل گرفت. پس از خواندن این کتاب تجربهای کسب کردم و آن، این بود که کتابهای تاریخی را باید دو بار خواند.
مطهری راد درباره نگاه فرمالیستی نویسنده در این کتاب افزود: کتاب با سه شخصیت شروع شده است و هر داستان را به صورت موزاییکی نیز در سه بخش جلو میبرند که هر شخصیت حتی میتواند به شکل مستقل و جداگانه پیش بروند. اما در داستان نویسی موزاییکی داستانهای مستقل جلو میروند و در یک نقطه توسط یک اشتراک به هم میپیوندند. شخصیتهای داستان یکی میان زندگی ما راه میرود، هر کدام با شخصیتها، هویتها، گذشته و اهداف مجزا کارشان را آغاز میکنند و داستانهای خود را پیش میبرند اما در عین حال کاتالیزوهای داستان هیچکدام جدای از داستان نیستند و هر کدام با دیگری زنجیروار پیش میروند. رمان حالت دورانی دارد و دایره مانند از ۶ ساعت قبل از واقعه کشتار حجاج آغاز میشود و پیش بردن آن تا رسیدن به اتفاق کار سختی است.
این منتقد ادبی گفت: کار پایان بندی نویسنده در داستان موزاییکی کار دشواری است چرا که باید در طول داستان؛ برای هر یک از شخصیتها را به سرانجام برساند و درباره هر یک گره گشایی کند. به نظرم در بخشی از داستان که شخصیت مهران برای شیرین نامه نوشته است؛ آنقدر اصطلاحات فلسفی است که پایان در بین کلمات گم شده است. همچنین گره گشایی درباره شخصیت ریحان نیز با عجله به پایان رسیده است و ده صفحه آخر خواننده احساس میکند کلام عوض شده و داستان به صورت گزارش در حال پیش رفتن است و این انفکاک بخش پایانی را میشد احساس کرد. اما در سوی دیگر گفتگوها در اولریخ و مارتا با توجه به سابقه مأموریت اولریخ در خاورمیانه و ارجاع به حادثه طبس جذاب است و خوانندهای که کمی تاریخ بداند را مشعوف میکند. خوانندهای که البته تاریخ را کمتر میداند نیز ممکن است مشتاق شود درباره کشفیات تاریخی کتاب بیشتر بخواند و به سراغ تاریخ برود.
محمد قائم خانی نیز دیگر منتقد این جلسه در ادامه افزود: در این کتاب با پدیدهای مواجه هستیم که هرچند به ما نزدیک است اما نویسنده انگار آن را از زیر آوار بیرون کشیده است. آنقدر این حادثه مخفی مانده است که به گونهای برای مخاطبان داستان رمان بکر است. نکته مهم که دیگر که آن را از جلال آلاحمد به خاطر دارم میقات است. میقات یا به هم رسیدن در حج؛ در داستان خانم عالمی یک مفهوم جدیدی است که رنگی از ادیان دیگر را نیز به همراه دارد. این میقات بودن حج مدتی است که به فراموشی سپرده شده است و یادمان رفته مکه نقطه به هم رسیدن است. اما در کتاب یکی میان زندگی ما راه میرود این میقات به خوبی نشان داده شده و وجه معرفتی کتاب نیز همین است.
قائم خانی همچنین درباره گفت: انتظارم از گفتگوی میان ریحان و شیرین به عنوان یک نویسنده بیشتر بود و توقع داشتم تا کار با جزئیات بیشتری پیش برود. اما شاید اگر بخواهم به عنوان یک مخاطب معمولی به داستان نگاه کن کار تمیزی درآمده باشد و نمیتوان ایرادی گرفت ولی به عقیدهام میشد این بخش از داستان تراژدیتر شود.
کتاب «یکی میان زندگی ما راه میرود» نوشته سمیه عالمی در زمینه داستانی است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر و با قیمت ۶۰ هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار دارد.
نظر شما