در گفت و گو مجله مهر با خانم فرانه بهاور مدیر «پویش ملی و مردمی نه به ته سیگار» بود که با سیروس ارسطونژاد آشنا شدیم؛ محقق و مخترعی که علاقه وافری به شیمی دارد و در آزمایشگاه شخصی خودش اختراعات زیادی به ثبت رسانده. به همین دلیل بهانه این گفت و گو جاسیگاری است که ارسطونژاد تولید کرده، اما درباره سایر اختراعات او هم صحبت کردیم؛ از تولید مصالح ساختمانی با پسماند شهری تا خشک کردن نفت! که خود او معتقد است میتواند واحد جهانی نفت را در آینده از بشکه به «کیسه» تغییر دهد.
اختراع و تولید زیرسیگاری ضدآب و ضدآتش عمومی
ارسطونژاد درباره علت ورودش به تولید زیرسیگاری محیط زیستی میگوید: چندی قبل خانم بهاور مدیر پویش «نه به ته سیگار» من را با پسماندی به نام فیلتر آشنا کردند. از آنجایی که من ۱۷ سال در حال تحقیق روی پسماندهای کشور هستم، به فیلتر سیگار حساس شدم و روی آن دو سال تحقیق و پژوهش کردم. در نهایت امروز که در خدمتتان هستم با استفاده از همان فیلترهای سیگار موفق به تولید زیرسیگاری عمومی شدم که قابلیت نصب در پارکها و معابر شهری را دارد. یعنی زیرسیگاری ساختم که از فیلتر سیگار ساخته شده است. این زیرسیگاری ویژگیهایی مثل ضدآب بودن و ضدآتش بودن را داراست، به صورت کپسولی طراحی شده و ظرفیت ۷۵۰۰ عدد فیلتر در آنجا میگیرد. به جای اینکه این فیلترها بروند و با دیگر زبالهها مخلوط شوند و زمین را سمی کنند، دوباره میتوانند به چرخه تولید برگردند و این بار به سه تا زیرسیگاری تبدیل شوند. اگر شهرداریهای ایران همکاری کنند و استفاده از این زیرسیگاریها را توسعه بدهند، ما میتوانیم معضل و مشکل فیلترهای سیگار در شهر و جنگل و پارکها را حل کنیم. یعنی میتوانیم فیلترهای سیگار که بعد از زبالههای اتمی سمیترین و خطرناکترین زبالههای کشور است را ساماندهی کنیم.
شرکت دخانیات تنها شرکتی است که با مجوز سرطان میفروشد!
این مخترع با بیان اینکه «شرکت دخانیات تنها شرکتی است که با مجوز سرطان میفروشد، در نتیجه باید در کاهش آسیبهای سیگار هم مشارکت داشته باشد» ادامه میدهد: با شرکت دخانیات ایران صحبتهایی کردهایم تا اسپانسر این پویش خود شرکت دخانیات ایران باشد. حالا که شرکت دخانیات سیگارهایش را به مردم میفروشد، باید خودش هم فیلترهایش را دریافت و ساماندهی کند و نگذارد این زباله سمی و خطرناک در سطح کشور پخش، آبهای زیرزمینی را آلوده و تمام مواد غذایی را سمی کند.
فیلتر سیگار تمام زبالهها را آلوده و سمی میکند
از او درباره ساز و کار این زیرسیگاری میپرسم و اینکه این زیرسیگاری چه فرقی با یک سطل آشغال آهنی دارد؟ پاسخ میدهد: یک زیرسیگاری و جاسیگاری و سطل آشغالی که در پارک نصب است را تصور کنید. فردی که سیگار را خاموش میکند، اگر فیلترش را توی سطح پارک نیندازد، داخل آن سطل آشغال میاندازد. خب آن سطل آشغال بعد از اینکه تخلیه میشود کجا میرود؟ وارد یک سیکل معیوب میشود. یعنی قاطی دیگر زبالهها میشود؛ زبالههایی که بعداً از آنها کمپوست و کود درست میشود. این کار بسیار سمی و خطرناک است، حتی خطرناکتر از زبالههای عفونی بیمارستانها. اولین کاری که این زیرسیگاری میکند تفکیک فیلتر سیگار از دیگر زبالهها است. همچنین باید بگویم آهن مقبولیت پیدا میکند برای برادران معتاد تا آنها را بفروشند. همین الآن هم دارند این کار را میکنند. سطلهای زباله آهنی به دلیل قیمتی که پیدا کردهاند یکی پس از دیگری مفقود میشوند. جرمشان هم این است که فلز هستند. ولی یکی از ویژگیهای این اختراع این است که دیگر دزدیده نمیشود.
در آلمان انداختن سیگار مجازات دارد
ارسطونژاد با انتقاد از سیگاریهای کشورمان که همه جا را زیرسیگاری میبینند، درباره مزایای زیرسیگاری تولیدیاش بیان میکند: متأسفانه دستان افراد سیگاری لق است. آنها فیلتر را هرجایی که بخواهند میاندازند. این زیرسیگاری که به رنگ سیگار هم هست آدم را تشویق میکند که سیگارش را در آن بیندازد نه روی زمین و جنگل و غیره. فرهنگسازی میکند. میگوید اینجا جای من است! هیچکس به ما نگفته است فیلتر سیگار روی زمین ممنوع است. ما مردمان بدی نیستیم، فقط بلد نیستیم. ما قوم بسیار خوبی هستیم اما به دلیل آموزش ندیدن و ضعف فرهنگی، دستهایمان لق است. الآن شما در آلمان یک دانه فیلتر سیگار روی زمین بینداز تا ببینی با شما چکار میکنند. انگار که جنایت کردهای! ریختن آشغال روی زمین مجازات بسیار شدیدی دارد. دستگیرت میکنند، دستبندت میزنند و انگار که دزد گرفتهاند. در ایران یک دزد را چطور دستگیر میکنند؟ با کسی که در آلمان روی زمین آشغال انداخته برخورد میکنند.
«منجمد کردن نفت»، اختراعی که هنوز اهمیتش درک نشده
ارسطونژاد درباره علاقهاش به شیمی و اختراع محصولات جدید میگوید: من ذاتاً مخترع هستم. تا آنجا که فکر میکنم از دوران کودکی و نوجوانی و از وقتی خودم را شناختم در این قضیه ورود پیدا کردهام. درواقع علاقهام به شیمی و اختراع مربوط به زمان و ایام خاصی نمیشود. تا امروز هم سی و دو تا اختراع داشتهام ولی اگر بخواهم از شاهبیت این اختراعها بگویم به «منجمد کردن نفت چاه» اشاره میکنم که پیش از این کسی به چنین موفقیتی نرسیده است. من قادر شدهام نفت مایع را به صورت جامد درآورم، یعنی مثل پَرَک یا گرانول.
اختراعات را در آزمایشگاه شخصی خودم انجام میدهم
ارسطونژاد با انتقاد از بی توجهی به مخترعین ادامه میدهد: متأسفانه از مخترع پشتیبانی نمیشود. مخترع بیشتر درگیر بروکراسی است. این پارکهای علم و فناوری هم هنوز اول راه هستند. یک مخترع از صفر تا صد باید حمایت شود که نمیشود. اگر هم من به این نقطه رسیدم بیشتر با همت عالی خودم بوده است. خیلی چیزها را نخریدم، خیلی چیزها را نپوشیدم، خیلی جاها نرفتم، اما نفت را سفت کردم. از زمان دانشجویی تا همین الآن که حدود چهار پنج دهه است، هنوز از علاقه من به شیمی کم نشده است. من فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف در رشته شیمی هستم. البته فارغالتحصیلی من در دوره پهلوی بود. اما علاقه به شیمی هنوز در من ادامه دارد. من فکر میکنم این علاقه ژنتیکی است، چون اجداد من هم شیمیست بودهاند. البته من هم گاهی وقتها خسته میشوم و گاهی وقتها آزارم میبینم. وقتی که متعلق به پنجاه سال آینده هستی و امروز درک نمیشوی، طبیعی است که دردآور است. ولی شیمی من را به صورت خودکار جلو میبرد. گاهی وقتها دلم برای دوستانم تنگ میشود و دلم میخواهد به اجتماعات بروم، اما در همان حال میبینم که سر از آزمایشگاه درمیآورم. تمام این آزمایشها و تحقیقات هم در بخش خصوصی صورت گرفته است. من آزمایشگاهی شخصی در کرج دارم که بیشتر وقتم را آنجا میگذرانم و کارهای اختراع و تولید را آنجا انجام میدهم.
تولید مصالح ساختمانی با پسماند شهری / نیاز به سرمایهگذار داریم
دوست دارم بدانم با این سن و حال و با این روحیه، برای آینده چه اهدافی دارد. سیروس ارسطونژاد میگوید: در مدل و روش من شیرآبه حذف میشود. من موفق شدهام زبالههای درهم را بدون تفکیک تبدیل به مصالح ساختمانی کنم. بدون تفکیک میدانید یعنی چی؟ میدانید تفکیک چقدر نیرو و زمان لازم دارد؟ هفتصد هشتصد نفر باید کنار معابر زبالهها را جداسازی کنند. در فرایند من هیچ نیازی به تفکیک نیست. بلکه اینها همه آسیاب میشود و به هر چیزی که میخواهیم تبدیل میشود. خود من الآن در حال ساختن یک ویلای ۲۵۰ متری با زبالههای درهم هستم. صد و بیست متر جلو رفتهام ولی به دلیل نبودن ۲۰ میلیارد تومان نتوانستم آن دستگاههای لازم را بخرم. متأسفانه اسپانسرهایی که جلو میآیند هم میخواهند برای من خدایی کنند یا اربابی کنند یا دانش من را سرقت کنند و ببرند. طرف سرمایهگذاری میکند، لحاف دوشکش را هم برمیدارد و شب جلوی خانهات میخوابد! من را مراقبت بکن، کنترل نکن. چون کنترل حال مخترع را خراب میکند. مخترع یکسری نیازهای اولیه دارد که مهمترین آن احساس آرامش و امنیت است. امیدوارم با حمایت سرمایهگذاران بتوانیم بیشتر به کشور کمک کنیم. من از کسانی که دارند ساختمان و پاساژ و … میسازند، تقاضا دارم به جای سرمایهگذاری در صنعت ساختمان، روی صنعت پسماند سرمایهگذاری کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد هم به سود سرشاری رسیدهاند، هم به ایران خدمت کردهاند و هم خیر دنیوی و اخروی دارد. آپارتمانسازی قادر نیست این مقدار سود را بدهد.
نظر شما