محمد حقی نویسنده کتاب «روضه» در گفت و گو با خبرنگار مهر درباره اهمیت ادبیات عاشورایی گفت: ادبیات عاشورایی همزمان با شهادت سیدالشهدا (ع) در سال ۶۱ هجری متولد شد در بعضی نقلهای تاریخی داریم که عبیدالله بن حرّ جُعفی سه روز بعد از شهادت سیدالشهدا که از کربلا عبور میکند شعری را با همین موضوع میسراید یعنی اولین ادبیات عاشورایی در همان روزهای پس از واقعه کربلا شکل گرفته است.
نویسنده کتاب «روضه» افزود: بنابراین ادبیات عاشورایی از ابتدای همان روزها متولد شده است که بیشتر در حوزه شعر عرب خود را نشان داد و از قرن پنج در زبان فارسی از کسایی مروزی اشعاری درباره سید الشهدا (ع) و ادبیات عاشورایی تولید شد اما بعدها ادبیات به معنای نثر و داستان از اواخر قرن ۹ با نثر عاشورایی به این معنایی که الان مواجهه هستیم و برخورد میکنیم به وجود آمد؛ کتابهایی با رویکرد داستان پردازانه نه به معنای متداول داستانی بلکه حماسه سراییهایی که در زمان خودش نگاشته شده است و از اواخر دوره تیموریان، اواخر صفویه و پس از آن قاجار این نثر عاشورایی اتفاق میافتد و ما با ادبیات مفصل تری مواجهه میشویم.
ادبیات به معنای نثر و داستان از اواخر قرن ۹ با نثر عاشورایی به این معنایی که الان مواجهه هستیم و برخورد میکنیم به وجود آمد؛ کتابهایی با رویکرد داستان پردازانه نه به معنای متداول داستانی بلکه حماسه سراییهایی که در زمان خودش نگاشته شده است
وی گفت: رمان عاشورایی تقریباً بعد از انقلاب و دهه ۷۰ آرام آرام متولد میشود و مجموعهای از کارهایی که در حیطه رمان عاشورایی هستند به وجود میآید البته اوایل این آثار بسیار کم بوده است که اما الان به دلیل نویسندگان بیشتری که داریم و ناشران پرکار متعددی که وجود دارد تقریباً هر ساله با جریانی به نام رمان عاشورایی تازه منتشر شده طرف هستیم و اهمیت جدی این مقوله این است که هر چقدر یک مفهوم، معرفت و واقعه ردای هنر بپوشد و در ردای هنر به مخاطب خود را عرضه کند ماندگار تر است.
حقی افزود: البته باید به این نکته نیز توجه کرد که اهل بیت (ع) به شعر گفتن و نوشتن توصیههای اکید دارند و در روایات آمده که زمانی شاعر به پیش حضرت آمده و شعری را خوانده و حضرت به او گفته است که «بیشتر و بیشتر و بیشتر» بخوان این مسئله در دوره امام سجاد و بیشتر از آن در دوره امام صادق ادامه داشته است چراکه شعر و ادبیات عاشورایی به این دلیل که این معرفت، رخداد و حادثه در ردای هنر خود را جلوه میکند بیشتر در ذهن مردم باقی میماند.
نویسنده کتاب «روضه» در خصوص اسناد مورد توجه شیعی گفت: متأسفانه عمده اصحاب ادبیات و هنر عاشورایی غالباً منابع مورد توجه شأن منابع دم دستی به معنای کتابهایی که زیاد خوانده میشود هستند و این سبب میشود که ما در سطح موارد مشهور بمانیم اما مسئله این است که در عالم داستان مکاشفه و کشف بسیار مهم است و مخاطب باید حس کند با خواندن این کتاب زاوایه ای دیگر از حادثه را درک میکند که بالاتر و خارج تر از متون مرسوم است بنابراین اهالی هنر باید یک مقدار در خواندن کتابها سراغ اسناد دیگری حتی دانشنامهها و اسناد مفصل تر که مطالب بسیار بکر تر دارند بروند.
حقی افزود: ما برای پی بردن و روایت کردن متفاوت از کربلا نیازمند منابع غنیتر و مفصل تری هستیم چون کتابهای دم دستی غالباً با این شکل هستند که یک متن شسته و رفته را در اختیار امور مخاطبان قرار دادند مثل «لهوف» و یا «در کربلا چه گذشت» و امثال اینها یعنی خود نگارندگان کتابها هم میدانند که حرفها مفصل است و برای عموم جامعه این حرفهای مفصل لازم نیست و عصارهای از آن حرفها را مطرح کردند در حالی که ما با عموم جامعه صحبت نمیکنیم بلکه با اصحاب رسانهای صحبت میکنیم که قرار است برای عموم جامعه محتوا تولید کند
وی گفت: شاید یکی از بهترین منابع برای ادبیات عاشورایی «بحارالانوار» است؛ جلد مربوط به سیدالشهدا این اثر در بخش ائمه کتاب با ترجمه ۵۰۰ صفحه است که بر اساس منطق روایات نوشته شده است و بسیار مورد اعتماد است که در زمانه حاضر میتوان از آن استفاده کرد کتاب «دانشنامه امام حسین» مؤسسه دار الحدیث که حضرت آیت الله ری شهری با گروهی تدوین و تنظیم کردن و بسیار مفصل است همچنین کتاب «تاریخ امام حسین» که مجموعه ۲۴ جلدی است بسیار مناسب است که متأسفانه به دلیل تعداد جلدها در بازار نشر نیست بازهم بخواهیم به کتاب دیگری ارجاع دهیم کتاب «با کاروان حسینی» یا کتاب «تاریخ قیام» و «مقتل جامع سیدالشهدا» مرحوم پیشوایی از کتابهای مهمی هستند که لابه لای آنها سوژههای بسیار خوبی برای روایت عاشورا میتوان پیدا کرد.
یکی از لوازم تولید اثر تخیل است و بدون تخیل ادبیات نمیتواند شکل بگیرید اما حیطهای که میتوان به تخیل توجه کرد حیطهای است که در چارچوب اخبار درست روایت شده باشد
حقی در خصوص بهره گیری از عنصر تخیل در ادبیات عاشورایی افزود: یکی از لوازم تولید اثر تخیل است و بدون تخیل ادبیات نمیتواند شکل بگیرید اما حیطهای که میتوان به تخیل توجه کرد حیطهای است که در چارچوب اخبار درست روایت شده باشد یعنی ما نباید حادثه جدیدی درست کنیم چراکه در بستر رمان دینی و تاریخی میخواهیم حرف بزنیم پس چارچوب تاریخ و اتفاقات رخ داده شده را باید رعایت کنیم؛ در چنین مواقعی حیطه تخیل و آزادی ذهن برای تولید ادبیات و هنر مشخص میشود چراکه نباید حادثهای را که وجود ندارد موجود کنیم، یا شهری که وجود ندارد موجود کنیم، در غیر این صورت فضای کار حتی به سمت فانتزی و خروج از فضای تاریخی میرود پس اگر در چارچوبهای درست اثری شکل بگیرد در مواقعی که ارزش و شأن شخصیتهای مقدس تاریخی تغییر نکند و یا مثبت منفی و منفی مثبت نشود میتوان تخیل را به کار برد.
نویسنده کتاب «روضه» گفت: نکته دیگر در این خصوص بحثهای تئوریک است برای مثال ما مشخص نکردیم که در کجا میتوانیم ورود و خروج تخیل را داشته باشیم؛ تخیل اگر در جهت ایجاد خلل در شأن یک معصوم و امر قدسی باشد مجاز نیست اما اگر بستری باشد برای اینکه در گوشه گوشه آن مباحث تاریخی آن شخصیت قدسی را روایت کند کاملاً درست است.
وی با اشاره به اینکه یکی از مشکلات ما این است که فقر ایده و سوژه است افزود: نبود سوژه و ایده یکی از مشکلات ما در ادبیات عاشورایی است به این دلیل است که به لحاظ محتوایی تحقیق و خواندن مطالب بکر و جدیدتر نداریم و چون حرفهای ناشنیده را نمیخوانیم نمیتوانیم برای مردم تعریف کنیم بنابراین این زحمت نویسنده است که باید ایدهها را پیدا کند و آنها را روایت کند.
حقی گفت: ما در مجموعهای که کار میکنیم سعی میکنیم با ظرفیت استفاده از کارشناسان دینی به سوژههای ناب برسیم مثلاً در رمان «نشان حسن» از زاویهای دیگر خانواده امام حسن را میبینید یا در رمان «وسوسههای ناتمام» داستان را در یک فضای فانتزی داستان عاشورا را روایت میکنید و یا در رمانهای دیگر مثل رمان «هادی» این اتفاقات افتاده است.
بحث دیگر فقر تئوریک در زمینه بایستهها و نبایستهها و شایستههای تولید ادبیات است من به این مدل رسیدم که اگر بخواهیم منتظر تئوری باشیم و بعد به سراغ عمل برویم به جایی نمی رسیم
نویسنده کتاب «روضه» افزود: بحث دیگر فقر تئوریک در زمینه بایستهها و نبایستهها و شایستههای تولید ادبیات است من به این مدل رسیدم که اگر بخواهیم منتظر تئوری باشیم و بعد به سراغ عمل برویم به جایی نمی رسیم اما مجموعهای از ناشران و نویسندگان باید دل به میدان این قصه بزنند و تولیداتی کنند که از انبوه تولید به نظریه برسیم اینکه منتظر باشیم تا نظریه پردازان ادبیات دینی به میدان بیاید و تولید کنند نمیشود.
وی در آخر گفت: مسئله این است که ما در حال روایت یک واقعه مقدس و شخصیتهای مقدس هستیم خط قرمز این است که شأن آن فرد قدسی حفظ شود البته عقیده من این است که ما اگر بخواهیم با نگاه معرفتی خاص به سراغ این ماجرا برویم یک مقدار کار پیچیده میشود به این معنا که مثلاً در کتاب فضائل اگر بخواهید در مورد خمیر مایه خود اهل بیت صحبت کنید کار پیچیده میشود مسئله روایت اهل بیت (ع) این است که بر اساس روایت انسانی از اهل بیت باید اتفاق بیفتد و شأن شخص قدسی و امر قدسی حفظ شود.
نظر شما