خبرگزاری مهر - گروه استانها: در سال ۱۲۹۴ پس از اشغال بوشهر به دست انگلیسیها، رئیسعلی دلواری سردار بزرگ جنوب به مقابله با آنها پرداخت و نیروهای انگلیسی که رئیسعلی و مجاهدان دشتی و تنگستان را دشمن اصلی خود میدانستند، قصد تصرف دلوار را کردند.
متجاوزان انگلیسی با چهار کشتی دالهوزی، پیراموس، لاورنس و جونز و گردان پیاده نظام ۹۶ به بندر دلوار حمله کردند. اما پس از نبردی سه روزه با ۳۳۰ کشته از دلاوران تنگستانی شکست خوردند.
سرانجام رئیسعلی دلواری که با یاران خود با تدارک حملهای سنگین قصد شبیخون به بوشهر و تهاجم علیه انگلیسیها را داشت در منطقه تنگک صفر در حومه بوشهر با خدعه و نیرنگ انگلیسیها از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در سال ۱۲۹۴ در ۳۴ سالگی به شهادت رسید.
۱۲ شهریور سالروز شهادت قهرمان مبارزه با استعمار شهید رئیسعلی دلواری به نام روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است و به همین مناسبت گفتوگویی با حسین نامور یکی از بازماندگان خانواده رئیسعلی دلواری و پژوهشگر و نویسنده تاریخ جنوب ایران داشتیم.
لطفاً دوران زندگی رئیسعلی را تشریح کنید.
در سال ۱۲۶۰ شمسی مصادف با ۱۲۹۹ قمری در روستای دلوار در استان بوشهر نوزادی متولد شد که در خوش بینانهترین حالت به لحاظ محرومیت شدید زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و همچنین اقتصادی میتوانست مانند سایر نو متولدین صحرای تفتیده و شرجی گرفته جنوب در اوج محرومیت و مظلومیت کودکانه زندگی را شروع و خاتمه دهند اما قهرمان داستان ما ضمن اینکه تسلیم وضع موجود نشد سایر همسالان خود را نیز به بالاترین قله افتخار هدایت کرد و جاودانه شدند.
ایران عزیز ما در آن روز اسیر زمامدارانی بود که برای نگه داشتن تاج و تخت خود یا به جان هم میافتادند و یا با بهرهگیری از توان دول خارجی چند صباحی عمر حکومت خود را استمرار میبخشیدند.
از سویی بیتفاوتی به سرنوشت مردم کشور و بخصوص نقاط دورافتاده از مرکز حکومت به موضوعی عادی تبدیل شده بود و میتوان گفت که کلاً یادشان رفته بود که در گوشه و کنار کشور کودکی متولد میشود و یا پیرمردی سر به خاک قبر مینهد.
با این مقدمه کوتاه حداقل نتیجه این خواهد بود که رشد و نمو افراد در این فضای معیوب به معجزه میماند وگرنه در محاسبات معمول اجتماعی مطلقاً امید ارتقا متصور نیست.
جنوب ایران اعم از مناطق تنگستان، دشتستان، دشتی و سایر مناطق آن توسط خان و کدخدا و رئیس و عدهای خدم و حشم و تفنگچی اداره میشد و هر از چند گاهی هم چنانچه حکومت مرکزی به نمایندگان خود اشتلمی میکرد آنها این مردم محروم را زیر فشار قرار میدادند هرچند به قواره این مناطق هم توان نداشتند.
زایر محمد کدخدای دلوار در ۳۶ کیلومتری مرکز استان بوشهر مستقر بود و به اظهار ایشان روستای مدومری (محمدعامری) را در سمت جنوبی دلوار تحت فرمان داشت رفتار خاضعانه و مردمی و اعتقادات دینی و مذهبی از وی مردی بلند همت و مستغنی ساخته بود که گرداگرد آن مردم منطقه جمع شده و با شعف دل به وی حرمت گذاشته و ریاست وی را با دل خود پذیرفته بودند.
این مرد در زندگی معمولی خود همزمان با کشاورزی و تجارت، صاحب حسینیه و منبر بود و متخصصی مطلع در علوم دینی به شمار میرفت تا آنجایی که در انتخاب واعظین و مطالب آنها صاحب نظر بود. منزل وی بیشتر شبیه کاروانسرایی بود که رنگ و لعاب دینی و مذهبی آن توأم با مردمداری بیش از کدخدایی معمول ملوکالطوایفی جلوهگر بود.
شهید رئیسعلی دلواری در بستر این خانواده و در سایه تفکرات کاملاً مذهبی وی رشد کرده بود کما اینکه مادرش نیز صاحب همین خصلتها بود.
ماجرای مبارزات شهید رئیسعلی دلواری چه بود؟ علمای دینی چه نقشی در این قیام داشتند؟
در سال ۱۲۸۷ انقلاب مشروطه رخ داد هرچند نطفه آن از سال ۱۲۸۴ بسته شده بود. بوشهریها نیز به این جنبش پیوستند و علمای دینی پیش قراول این جریان شده و اولین نفری که در این راه با ایشان همقدم شد شهید رئیس علی دلواری بود که دانشآموخته فرهنگ ناب عاشورایی خانواده خود بود و میپنداشت که هر جا ظلم و ستم هست میبایست قد علم کرد.
این پیامی بود که امامش در ۱۴۰۰ سال پیش سر داده بود «انی لا اری الموت الا السعاده و لا حیات مع الظالمین الا برما.» به راستی مرگ با عزت را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمکاران را جز ملال و بدبختی نمیپندارم.
در این هنگامه که جناب علمالهدی اهرمی پیشاهنگ آن بود، با رشادتهای این بلند همت جنوبی در عین سلامتی و امانتداری، شهر بوشهر از ید قوای محمد علی شاهی خارج و نیروهای انگلیسی را بیرون راندند و شهر را تحویل آیتالله علمالهدی کردند و به عبارتی نظام اسلامی را در استان ولایی بوشهر برقرار کردند.
هرچند به دلیل فشارهای انگلیس و فریب کاریهای احمدخان دریابیگی و راهاندازی قائله اوباشگری در شهر بوشهر این حرکت ناکام ماند و طلایهدار آن به بصره عراق تبعید شد لیکن مبارزهای که شهید رئیسعلی دلواری آغاز کرده بود قوت گرفت و خواب متجاوزین را آشفته کرد.
قریب هفت سال تقابل انگلیسیها با رئیسعلی ادامه داشت و در حملات پارتیزانی امان از خصم گرفته بود و اوج آن تجاوز خصمانه انگلیسیها در جنگ جهانی اول به بوشهر و کانون مقاومت دلوار بود.
چرا رئیسعلی دلواری تاریخساز شد؟ راز ماندگاری نام رئیسعلی دلواری چه بود؟
نام و یاد رئیسعلی دلواری برای همیشه در تاریخ ماندگار شده است، شاید بتوان گفت راز ماندگاری نام رئیس علی و یا تاریخسازی وی در این دوران رقم خورد.
مردمداری؛ این خصلت ویژه را که رئیسعلی دلواری از خانواده گرفته بود موجب شد تا همه مردم جامعه پیرامون با وی همدل شوند، اهداف وی را هدف خود بپندارند. رئیسعلی با فقیر و غنی مینشست. در درد و رنج مردم همراه بود.
رئیسعلی خود را تافته جدا بافته نمیدید. خود را کدخدا و رئیس و فرمانده نمیخواند. زنان و مردان جنوبی از رئیسعلی در لالایی بچههای خود میخواندند آرامبخش گهوارههایی بود که از ترس دشمن انگلیسی در اضطراب بودند با خانوادههای دلواری شام و ناهار را شریک بود.
منزلش محل اطراق همه اهالی بود. این افتادگی موجب شد تا نامش ورد زبانها باشد. پیرمردی بنام ابراهیم پورجمال میگفت که آدم یک بچه داشته باشد ولی علی زایر محمد باشد.
برخورداری از روحیه عاشورایی؛ رئیسعلی معتقد بود حسین ابن علی (ع) کشتی نجات است و به تعبیر حضرت امام صادق (ع) کشتی امام حسین اسرع است زیرا همه اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی حسین (ع) سرعت بیشتری دارد فلذا حرکت خود در زیر سایه همین تفکر تنظیم کرده بود.
رئیسعلی دلواری بزرگ شده دستگاه اباعبدالله (ع) بود. دستگاهی که در آن ظلم و ستم راه نداشت. اخوت و برادری موج میزد. کبر و غرور معنی نداشت و تواضع حرف اول را میزد. او از حسین ابن علی (ع) آموخته بود که همه کارهایش صرفاً بخاطر خدا باشد و همین عامل کافی بود تا نامش جاویدان بماند.
پیروی از علمای دینی؛ شهید رئیس علی معنی تولی و تبری را خوب فهمیده بود. او یکفر بالطاغوت و یومن بالله بود. ابتدا بغض نسبت به دشمنان خدا داشت و محکم مقابل انگلیسیها میایستاد سپس در مقابل حکم علما کرنش میکرد.
او علمای دینی را همراهی میکرد که فرهنگ عاشورایی داشتند. از آنهایی که نام دین بر خود داشتند ولی در مقابل تهاجم انگلیسیها سکوت میکردند را بر نمیتابید کما اینکه در نامهای که به مجتهد برازجانی نوشته به این موضوع پرداخته است که به فلانی نامه نوشتهام ولی جانب خدا جوابی ندادهاند. این نگرش ماندگارش کرده بود.
این نگاه ویژه رئیسعلی به زندگی، مبارزه و تلاش در راه خدا موجب شد تا در اوج جنگ جهانی اول در دو امتحان سرافراز بیرون آید هم در جنگهای پارتیزانی دشمن را به ستوه آورده همانگونه که رهبری معظم انقلاب این جمله را به کار بردند که رئیسعلی انگلیسیها را به ستوه آورده بود و هم در جنگ رو در رو قافیه را نباخت و دشمن پلید انگلیسی را تسلیم اراده خود کرد.
بسیج نیروهای مردمی؛ دشمن متجاوز وقتی حریف روحیه عاشورایی رئیس نشد و تطمیع و تهدیدش جواب نداد عصبانی شد و تجاوز را به شکل دیگری رنگ و لعاب داد.
قشون پیاده و سواره و خشکی و دریا را به جنگ رئیسعلی فرستاد. او میپنداشت رئیس علی و یارانش فقط در اندک حملات شبانه توفیق دارند و یارای مقابله بزرگ را ندارند غافل از آنکه خدا نمیگذارد که یارانش مغلوب قوای کفر شوند.
جبهه دین همیشه مستحکم است و شکست ناپذیر، هرچند ممکن است در ظاهر برای مدتی کوتاه با مشکلی مواجه گردد امام حسین (ع) در یک روز همه برادران و عزیزانش را از دست داد لیکن یک روز این فاجعه رخ داد ولی خدا چنان بهروزی و عزتی همیشگی به وی داد که تمام شدنی نیست و پیروز میدان معرفی شد.
این اندیشه ماندگار موجب شد تا در یک حماسه بیادماندنی در گرمای ۲۲ مرداد ماه سال ۱۲۹۴ شمسی چهار ناو جنگی انگلیس و پنج هزار نفر قشون جنگی در مقابل عده قلیل تفنگچی خوش اراده جنوبی تحت فرماندهی مردی قوی الاراده بنام رئیس علی دلواری زانو بزند و مهمترین شکست انگلیسیها در جنگ جهانی اول در روستای دلوار رقم بخورد و نام رئیسعلی و یارانش در اقصی نقاط دنیا ورد زبانها شود و روزنامههای محلی بنویسید «که زنده رستم علی شاه رئیس علی دلواری که ایران را زنده کرد» تا چهارمین علت ماندگاری نام رئیس علی به این عنوان ثبت کنیم که تنها کسی که توانست با بسیج نیروهای مردمی پشت ابرقدرتی همچون بریتانیای کبیر را به زمین برساند رئیسعلی دلواری بود تا همه زنان و مردان این دیار به نامش افتخار کنند و به آن ببالند.
شهید بودن و شهید شدن؛ نمیخواهم بگویم که حیف و صد حیف که رئیسعلی شهید شد زیرا اگر شهید نمیشد حیف بود. این مردان اگر میخواهند بمانند باید شهید شوند. اگر کسی میخواهد شهید شود باید ابتدا شهید باشد.
سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی جمله زیبایی فرمودند که حسن ختام این مطلب میخواهم داشته باشم تا ارزش کار شهید رئیسعلی دلواری را در آن بیابم.
ایشان فرمودند: تا کسی شهید نباشد به شهادت نمیرسد. شرط شهید شدن شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد شهادت نصیبش میشود. تمام شهدا دارای این مشخصه هستند.
با این تعریف میتوان گفت پنجمین دلیل ماندگاری نام رئیسعلی، شهید شدن او بود. همه ما فانی شدنی هستیم، چه بهتر که فنای در الله شویم تا در اذهان عالم بمانیم.
نظر شما