۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۰۱

مطالعه و مرور عاشورایی؛

تلقی‌ سطحی ما از دعا و لعن/عدم درک ما به‌معنی عدم دعوت آنها نیست

تلقی‌ سطحی ما از دعا و لعن/عدم درک ما به‌معنی عدم دعوت آنها نیست

دعا را معمولا برای شفای دردهای جسمی می‌خواهیم یا قبولی در امتحانات که اخیرا دعایی هم به‌نام دعای کنکور درآمده است! متاسفانه این تلقی از دعا و مسائل معنوی، از عوارض مدرنتیه و عقل ابزاری است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «توشه اربعین؛ قطره‌ای از دریای معرفت حسین (ع)» شامل شرحی بر زیارت اربعین اثر سیدمجتبی حسینی یکی از آثار عاشورایی بازار کتاب کشور است که سال ۱۳۹۵ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شد و در حال حاضر با نسخه‌های چاپ سوم که سال ۱۳۹۸ عرضه شد، در کتابفروشی‌ها حضور دارد. مجموع شمارگان چاپ‌های اول و دوم این‌کتاب، ۱۲ هزار نسخه است.

مطالب این‌کتاب، حاصل گردآوری سخنرانی‌های ۱۰ سال سیدمجتبی حسینی در ایام اربعین حسینی هستند که در شرح «زیارت اربعین» ایراد شده‌اند. این‌سخنرانی‌ها اما فقط به شرح زبان و ادبیات زیارت اربعین خلاصه نشده و در واقع، یک‌دوره امام‌شناسی و حسین‌شناسی (ع) با نگاهی نو محسوب می‌شوند.

این‌کتاب ۵ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از «فلسفه زیارت»، «مفهوم اربعین»، «اهمیت زیارت اربعین»، «متن زیارت اربعین» و «شرح زیارت اربعین».

فصل پنجم کتاب که «شرح زیارت اربعین» است، در برگیرنده ۱۷ بخش است که هفده فراز این زیارت را شرح می‌کنند.

در برش‌هایی از این‌کتاب می‌خوانیم:

***

وقتی می‌گوییم السلام علی خلیل‌الله و نجیبه از این جهت که سیدالشهدا (ع) خلیل‌الله و محور خُلت است و هرکس بخواهد خلیل‌الله شود باید در خانه سیدالشهدا (ع) برود. لذا سفارش شده شب‌های جمعه، روز عید قربان، عید غدیر، روز عرفه و شب قدر به زیارت سیدالشهدا (ع) بروید چراکه محور خلت ما با خداوند، سیدالشهدا (ع) است و اگر بخواهیم با خدا دوست بشویم باید به سیدالشهدا (ع) نزدیک شویم. این رابطه دوستی با سیدالشهدا (ع) یک رابطه تسری‌پذیر است. مثلا اگر من و شما با هم دوست هستیم و شخص دیگری با شما دوست است من و آن نفر سوم هم با هم دوست هستیم و نمی‌توانیم دشمن باشیم چرا که سیدالشهدا (ع) محور خلت انسان‌هاست، خودش خلیل‌الله است و خلیل‌ساز است. اگر حضرت ابراهیم، خلیل‌الرحمان شد به این دلیل بود که بر پیغمبر (ص) و آل پیغمبر زیاد صلوات می‌فرستاد؛ امام هادی (ع) فرمود: انما اتخذ الله ابراهیم (ع) خلیلا لکثره صلاته علی محمد و اهل بیته (ع). پس راه خلیل‌الله بودن اینجاست.

***

البته ممکن است این سوال پیش بیاید که ائمه (ع) ما را چگونه دعوت می‌کنند؟ ما که صدایی نشنیدیم و کسی چیزی به ما نگفت و نامه‌ای به ما نداد! بله، درست است که دعوت ائمه (ع) با این حواس پنجگانه نیست ولی معنایش این نیست که اگر ما با حواس پنجگانه ملموس، درک نکردیم یعنی دعوتی وجود ندارد بلکه می‌توانیم آن را در خود پیدا کنیم. اصل دعوت ائمه (ع) دعوت غیر زبانی است؛ همچنان که امام صادق (ع) فرمود: کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم. یعنی مردم را از راهی غیر از زبان دعوت کنید، چون دعوت زبانی از حدی که بگذرد معکوس می‌شود و تاثیر منفی دارد و لذا دعوت مطلوب‌تر که ائمه (ع) همیشه از این نوع دعوت استفاده می‌کردند دعوت به غیر از زبان است و طبعا دعوت به غیر از زبان یعنی دعوت از راه عمل، اما مقصود این نیست که عملی بکنیم که دیگران یاد بگیرند بلکه اعمال‌مان هم باید برای خدا و خلوص داشته باشد؛ آن‌گاه به‌طور طبیعی اثرش را روی دیگران خواهد گذاشت.

***

سوال بعدی این است که جایگاه لعن کجاست و چه تاثیری دارد؟ قبل از پاسخ به این سوال ذکر دو نکته لازم است: اول آن که دین اسلام، دین رحمت و دوست داشتن است و یک مسلمان مردم را بسیار دوست دارد و برای نجات همه دعا می‌کند. در ماه مبارک رمضان دعا می‌کنیم: اللهم اشف کل مریض اللهم فرج عن کل مکروب اللهم رد کل غریب. یعنی همه بیماران و درماندگان را دعا می‌کنیم. خداوند به پیامبر (ص) می‌فرماید و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین و و ما ارسلناک الا کافه للناس یعنی پیامبر (ص) برای همه عالمیان رحمت و برای همه مردم است بدون دسته‌بندی‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و ...

خداوند درباره حضرت موسی با صراحت بیشتر سخن می‌گوید و این پیامبر عظیم‌الشان را مامور می‌کند و به او می‌گوید ای موسی تو را فرستادم به سوی فرعون که با او صحبت کنی، لعله یتذکر او یخشی. شاید او هم متذکر و هدایت شود، یا می‌فرماید: اذهب الی فرعون انه طغی با فرعون صحبت کن و بگو هل لک الی ان تزّکی. آیا می‌شود تو هم متذکر شوی، پاک بشوی، می‌خواهی درست شوی؟ پس ما مسلمانان حتی با فرعون هم به عنوان یک انسان، این تقابل را نداریم که بخواهیم به جهنم برود بلکه می‌خواهیم او هم هدایت شود. اما اگر فرعون و جریان فرعون نخواهد هدایت شود و بخواهد به مومنان آزار و اذیت برساند دیگر با آن جریان شوخی نداریم.

نکته دوم این‌که متاسفانه ما در مسائل دینی همچنان دنبال تاثیرات بیرونی و مادی هستیم، مثلا پس از دعا کردن انتظار داریم یک تغییر جسمی، حرکتی و اجتماعی حاصل شود و آن را حس کنیم. اگر تغییر جسمی ایجاد شود برای آن دعا خاصیت قایل هستیم وگرنه شاکی هم می‌شویم که چرا دعایمان نتیجه نداشت! دعا را معمولا برای شفای دردهای جسمی خود می‌خواهیم یا قبولی در امتحانات که اخیرا دعایی هم به‌نام دعای کنکور درآمده است! متاسفانه این تلقی از دعا و مسائل معنوی، از عوارض مدرنتیه و عقل ابزاری است که ما در ازای هر امر معنوی، یک نتیجه مادی را انتظار داریم. در مورد لعن هم چنین است یعنی اگر کسی را لعن کنیم بلافاصله سوال می‌شود این لعن خاصیتی دارد؟ این نگاه نتیجه همان مدرنتیه و عقل ابزاری است که به دنبال تاثیر مادی لعن است؛ در حالی که مساله، جور دیگری است. برای توضیح بیشتر به دو روایت مراجعه می‌کنیم.

***

کد خبر 5581093

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha