به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از الجزیره، ۹ سال پیش، مردم مالی نیروهای فرانسوی را با شور و شوق استقبال کردند و در سخنرانی «فرانسوا اولاند» رئیسجمهور پیشین فرانسه، این امر مشهود بود، رئیس جمهوری که در آن زمان تأکید میکرد که کشورش مالی را تنها نمی گذارد. شاید فرانسوی ها در آن زمان احساس می کردند که آفریقا دوباره درهای خود را به روی آنها باز کرده و آنها تصویر اشغالگر قدیمی با سابقه ای خونین که از فرانسه داشته اند را به فراموشی سپرده اند.
اما همه اینها اکنون به گونه ای تغییر کرده که اولاند یا جانشین او ماکرون در کابوس های خود هم انتظار آن را نداشتند. پرچم های فرانسه که قبلاً در کنار پرچم های مالی به اهتزاز در می آمدند، دیگر چنین نبود و نام فرانسه جز با توهین و اتهامِ جنایت علیه آفریقا، با چیز دیگری همراه نمی شود.
فرانسه چیزهای زیادی از دست داده است و اخیراً با اخراج نظامیانش از مالی، یک خلأ استراتژیک را بر جای گذاشته که در حال حاضر توسط اولین دشمن غرب یعنی روسیه، پر شده است فرانسه چیزهای زیادی از دست داده است و اخیراً با اخراج نظامیانش از مالی، یک خلأ استراتژیک را بر جای گذاشته که در حال حاضر توسط اولین دشمن غرب یعنی روسیه، پر شده است.
هر موضوع سیاسی رشتههای درهم تنیده و پیچیدهای دارد، همانطور که در ماجرای مالی یا «سودان فرانسوی» که پیش از استقلال از فرانسه در سال ۱۹۶۰ به این نام شناخته میشد، چنین است.
ماجرای باماکو (پایتخت مالی) با وجود فاصله جغرافیایی و سیاسی بین دو کشور از کابل (پایتخت افغانستان) آغاز شد و سرنوشت اولی از آغاز هزاره جدید به دومی گره خورد، بسیاری از کارشناسان خروج آمریکا از افغانستان را با خروج فرانسه از مالی مرتبط میدانند.
گرچه رئیس جمهور فرانسه امانوئل ماکرون تمام تلاش خود را کرد تا این عقب نشینی را یک تصمیم صرفاً فرانسوی و نه شکستی برای کشورش در دستیابی به اهدافش در غرب آفریقا نشان دهد.
سالهاست که آفریقا کانون اصلی «جنگ علیه تروریسمی» است که توسط «جورج بوش» رئیسجمهور سابق آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر آغاز شده است، میتوان سال ۲۰۰۲ را زمانی که وزارت دفاع ایالات متحده «ابتکار پان ساحل» را با هدف نظارت بر تحرکات گروه های مسلح در منطقه ساحل و مبارزه با تروریسم در موریتانی، مالی، نیجر و چاد اعلام کرد، نقطه آغاز جنگ علیه تروریسم در منطقه ساحل دانست.
کشورهای منطقه ساحل در ابتدا برای کسب امتیاز «شریک استراتژیک آمریکا در مبارزه با تروریسم» وارد جنگ با گروه های مسلح شدند، گرچه در آن زمان هنوز گروه های مسلح در این منطقه شکل نگرفته بودند. بدین خاطر که بعد از حضور نیروهای آمریکایی در منطقه ساحل بود که گروه های مسلح شکل گرفتند و در نتیجه یکی از علل ایجاد این گروه های مسلح، حضور اشغالگران آمریکایی بود.
طی سالهای پس از آغاز عملیات، منطقه ساحل آفریقا بویژه مالی جایگاه ویژهای در نقشه «جنگ علیه تروریسم» پیدا کرد، به طوری که غرب کشور مالی را یکی از «نادرترین» دموکراسیها در آفریقا و مرکز استراتژیک برای تحرکات امنیتی معرفی می کردند.
باماکو با استفاده از این موقعیت، شروع به دریافت حمایت های غربی در قالب کمک های مالی، لجستیکی و نظامی برای آماده سازی سربازان خود کرد. اما با گذشت سالها و به وجود آمدن چالش های متعدد، مشخص شد که تصویری که غرب سعی کرده در مورد مالی ترسیم کند، واقعی نیست. در زیر نقاب دموکراتیک، این کشور در رشوه، فساد، تقلب و درگیری های داخلی به دلیل مخالفت برخی استان ها با دولت مرکزی، فرو رفته بود.
پس از ربوده شدن چند توریست اروپایی در سال ۲۰۰۳، «نیکلاس نورمون»، سفیر وقت فرانسه در مالی، از نحوه برخورد احمد تومانی توره، رئیس جمهور وقت مالی با موضوع حضور جهادی ها در شمال مالی، انتقاد کرد. توره از رویارویی با گروه های مسلح به بهانه اینکه باماکو را تهدید نمی کنند، خودداری کرد، اما فرانسه وجود این گروه ها را خطری بزرگ و اقدامی حساب نشده می دانست.
از این رو فرانسه به بهانه حضور گروه های مسلح در مالی، نیروهای نظامی خود را وارد این کشور کرد. پاریس که خود را مسئول مبارزه با گروه های مسلح در مالی می دید، در ابتدا ۴ هزار سرباز را تحت عملیاتی به نام« Serval» وارد خاک مالی کرد. این عملیات ۴۸ ساعته ماموریت مشخص ومحدودی داشت و آن اخراج گروه های مسلح از شمالی مالی بود. اما موفقیت این عملیات سریع بسیار محدود بود، زیرا گروه هایی که توسط نیروهای فرانسوی اخراج شده بودند، توانستند خود را دوباره سازماندهی کنند و فعالیت های خود را در مالی و سایر کشورهای منطقه ساحل گسترش دهند.
سپس پاریس با راه اندازی عملیات «تپه های متحرک» با هدف مبارزه با «تروریسم» در مالی اعلام کرد تا زمانی که مسائل امنیتی در مالی و کل منطقه ساحل به حالت عادی بازگردد، در منطقه ساحل خواهد ماند و نظامیان خود را به ۵ هزار و ۱۰۰ نفر افزایش داد پاریس با راه اندازی عملیات «تپه های متحرک» با هدف مبارزه با «تروریسم» در مالی اعلام کرد تا زمانی که مسائل امنیتی در مالی و کل منطقه ساحل به حالت عادی بازگردد، در منطقه ساحل خواهد ماند و نظامیان خود را به ۵ هزار و ۱۰۰ نفر افزایش داد.
در این میان، واشنگتن، علیرغم رقابتش با پاریس بر سر تعدادی از مناطق، از حمایت از حرکت نظامی فرانسه دریغ نکرد.
اگرچه آمریکا و فرانسه از نظر اقتصادی در آفریقا برای دفاع از منافع متفاوت خود با هم روبرو هستند، اما آنها مایلند وضعیت سیاسی این قاره را به گونه ای حفظ کنند که به طور کلی در خدمت منافع غرب باشد، زیرا غربی ها از افزایش تحرکات اقتصادی چین در منطقه ساحل که از سال ۲۰۰۰ شروع شده بود، واهمه داشتند. منطقه ساحل سرشار از نفت و سایر مواد معدنی مانند اورانیوم، طلا، گاز، پنبه، مس و لیتیوم است و از این رو، مالی یکی از مهم ترین دروازه هایی است که امکان کنترل ثروت قاره آفریقا را فراهم می کند. به عنوان مثال، اورانیوم یافت شده در نیجر یکی از مهم ترین انگیزه هایی است که فرانسه را به حرکت نظامی در منطقه ساحل تشویق کرد.
وینسنت دپورت، استاد انستیتوی مطالعات سیاسی پاریس، در اظهار نظر در این باره می گوید که عدم مداخله فرانسه در سال ۲۰۱۳ ممکن بود که امکان تامین اورانیوم لازم برای فرانسه را از منابع موجود در نیجر به خطر اندازد، درست همانطور که گزارش پارلمان فرانسه در سال ۲۰۱۳ در مورد حضور فرانسه در آفریقا، برلزوم دسترسی ایمن فرانسه به انرژی و منابع معدنی آفریقا تاکید کرده بود.
علاوه بر موارد فوق، مداخله نظامی فرانسه در منطقه ساحل، همانطور که در مورد قدرت های بزرگ در بسیاری از کشورهای بحران زده وجود دارد، فرصتی طلایی برای نمایش و عرضه تسلیحات فرانسوی مانند موشک های MBDA و هواپیماهای «داسو »به ویژه آخرین نوع آن یعنی« رافال »که فرانسه بدون مداخله نظامی خود در لیبی و پس از آن در مالی نمی توانست در اختیار مشتریان احتمالی خود قرار دهد.
بر اساس گزارش «عملیات خارجی» که در اکتبر ۲۰۱۶ منتشر شد، اگرچه فرانسه در دهه ای که در مالی گذراند به موفقیت های نظامی قابل توجهی دست پیدا نکرد، اما به نتایج تجاری مهمی دست یافت، زیرا عملیات «برخان» تا سال ۲۰۱۵ برای فرانسه ۶۰۰ میلیون یورو هزینه داشت، اما هزینه آن با قراردادهای سخاوتمندانه تسلیحاتی منعقد شده توسط شرکت های فرانسوی که در سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۲۰ میلیارد یورو بود، قابل مقایسه نیست و فرانسه را به سومین صادرکننده بزرگ تسلیحات جهانی در سال ۲۰۱۷ تبدیل کرد.
اما در نهایت، فرانسه علاوه بر دستاوردهایی که داشت، زیان های زیادی در مالی متحمل شد و از جمله این آسیب های سیاسی، موج نفرتی است که اخیراً در مالی علیه پاریس بالا گرفته است.
البته تنها نفرت مردم مالی باعث خروج فرانسه نشد، بلکه خروج نیروهای پاریس از باماکو به دلیل تشدید مشکلات سیاسی عمیقی بود که حضور آن را احاطه کرده بود. شمارش معکوس برای حضور نیروهای فرانسوی پس از انتخابات ریاست جمهوری مالی در ماه اوت ۲۰۱۸ آغاز شد، زیرا نتایج این انتخابات که با پیروزی «ابراهیم ابوبکر کیتا» تحت حمایت فرانسه همراه شد، بحران داخلی در این کشور را کلید زد.
گروه های مخالف نه از وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مالی رضایت داشتند و نه از وضعیت امنیتی. بنابراین، تظاهرات گسترده ای شکل گرفت و رئیسجمهور مالی را وادار کرد تا نخستوزیر را در آوریل ۲۰۱۹ برکنار کند. گروه های مخالف به اعتراضات خود ادامه دادند و در ژوئن ۲۰۲۰ تأسیس جنبش «۵ ژوئن» را اعلام کردند و مهم ترین اهداف آن را سرنگونی رژیم حاکم و اخراج نیروهای فرانسوی از کشور معرفی کردند.
فشارها ادامه یافت تا اینکه انفجار دوم در ۲۴ مه ۲۰۲۱ توسط یک گروه نظامی به رهبری سرهنگ عاصمی کویته رخ داد که دست خود را در دست رهبران جنبش ۵ ژوئن قرار داده بود. کودتای نظامی به رهبری سرهنگ عاصمی کویته نخبگان سنتی طرفدار فرانسه را از قدرت برکنار کرد که این رخداد خشم پاریس را برانگیخت.
فرانسه که از تحولات سیاسی مالی رضایت نداشت، در ۳ ژوئن ۲۰۲۱ تصمیم گرفت نیروهای نظامی خود را از این کشور خارج کند. این اقدام خشم دولت مالی را برانگیخت زیرا که خروج فرانسوی ها در این زمان خاص، خطر بازگرداندن مالی به دوران هرج و مرج را افزایش می داد.
در نتیجه روابط بین این دو کشور رو به وخامت گذاشت تا اینکه سفیر فرانسه از مالی اخراج شد و این اقدام به حضور پراهمیت فرانسه در مالی پایان داد، با این رخداد درها به روی مخالفان کنونی غرب به ویژه روسیه باز شد تا در غرب آفریقا مستقر شوند روابط بین این دو کشور رو به وخامت گذاشت تا اینکه سفیر فرانسه از مالی اخراج شد و این اقدام به حضور پراهمیت فرانسه در مالی پایان داد، با این رخداد درها به روی مخالفان کنونی غرب به ویژه روسیه باز شد تا در غرب آفریقا مستقر شوند.
خروج فرانسویها از مالی، ناخرسندی پاریس را بیشتر میکند، چرا که میداند هیچ منطقه خالی در درگیریهای ژئوپلیتیکی وجود ندارد و خروج پاریس به معنای حضور مسکو و حتی احتمال حضور پکن در آنجاست.
بنابراین روسیه در اعلام حضور خود از طریق نیروهای واگنر، ارتش غیر رسمی که در بسیاری از کشورها به منافع مسکو خدمت می کند، تردید نکرد. در حال حاضر حدود یک هزار سرباز ارتش واگنر در مالی حضور دارند، و انتظار می رود این تعداد در ماه های آینده افزایش یابد تا غیبت ارتش فرانسه جبران شود.
به لطف معاملات تسلیحاتی منعقد شده، مسکو به فروشنده شماره یک سلاح در آفریقا تبدیل شده است. به طوری که در دوره بین ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹، روسیه تقریباً ۴۹ درصد از نیازهای تسلیحاتی آفریقا را تأمین کرد و از ایالات متحده آمریکا (۱۴ درصد) پیشی گرفت. اما علیرغم آن مالی، هنوز قرارداد تسلیحاتی عمده با مسکو منعقد نکرده، اما اکنون به تدریج در حال تغییرجهت به سمت روسیه است.
روسیه با کشورهایی مانند مالی بر اساس انجام کارهایی که فرانسه نتوانست انجام دهد، برخورد می کند، یعنی تامین امنیت کشور و حمایت از آن برای ثبات و دستیابی به شکوفایی اقتصادی که مردم مالی آرزوی آن را دارند.
مسکو برای رسیدن به اهداف خود از دو بعد اصلی استفاده می کند: اول بعد نظامی. مالی علاوه بر حضور نیروهای نظامی واگنر، دریافت ۵ فروند هواپیمای جنگی و یک بالگرد نظامی از روسیه را اعلام کرد.
بُعد دوم قدرت نرم است، روسیه از طریق رسانههای خود که توسط کانال ماهواره ای «راشا تودی» هدایت میشود، بسیار فعال است تا پروژه خود را در آفریقا توجیه نماید.
علاوه بر روسیه که بر زمینههای نظامی و امنیتی تمرکز دارد، انتظار میرود چین در مالی در زمینههای زیرساختی و کشاورزی نیز حضور بیشتری داشته باشد، زیرا پکن به دنبال توسعه اقتصادی در آفریقا است که دههها در آن حضور داشته است.
به گزارش نیویورک تایمز، عقب نشینی نیروهای فرانسوی همزمان با بسته شدن صفحه دیگری از فرانسه در آفریقا، مربوط به شرکت «بولوره آفریقا»، متخصص در حمل و نقل و تدارکات بود که رئیس آن، «وانسون بولوری» پایان فعالیت آن در قاره سیاه را اعلام کرد.
برای چندین دهه، این شرکت فرانسوی یکی از مهمترین ارکان اقتصادی پروژه «فرانس آفریقا» به حساب می آمد که حضور فرانسه در قاره آفریقا را تثبیت می کرد زیرا بنادر و زیرساخت های حمل و نقل بسیاری از کشورهای این قاره را کنترل می کرد و روابط قوی با روسای جمهور فرانسه و آفریقا داشت و همین امر بولوری را به یکی از قدرتمندترین اقتصاددانان آفریقا تبدیل کرد.
بنابراین، حضور پاریس، شاید به شکلی بی سابقه در آفریقا، کمرنگ شده است، اما این بدان معنا نیست که منطقه غرب آفریقا را ترک خواهد کرد، چه رسد به کل قاره. فرانسه بلافاصله پس از اخراج نظامیانش از مالی، شروع به تنظیم مجدد حضور خود در نیجر کرد. اما انتظار می رود که روسیه و چین حضور غرب در قاره آفریقا را به طور کامل جبران کنند.
نظر شما