به گزارش خبرنگار مهر، نخستین نشست از این سلسله نشستها چهارشنبه شب با حضور دکتر امین رضا نوشین؛ دکترای ادیان و عرفان و استاد فلسفه دانشگاه هنر، دکتر گلبرگ ابوترابیان؛ دکترای ادبیات نمایشی و استاد رشته نمایش دانشگاه هنر و حضور برخط دکتر مرتضی گودرزی دیباج؛ دکترای فلسفه هنر، نقاش، منتقد و پژوهشگر هنری عصر چهارشنبه سی ام شهریورماه در پردیس هنر و اندیشه رهآوین برگزار شد.
دکتر مرتضی گودرزی با اشاره به سابقه کهن پیوند نمایشهای آئینی و هنرهای تجسمی گفت: همه محققین بر سراین سابقه دیرینه متفق القول هستند. هرچه به دوران معاصر نزدیک میشویم این پیوند متنوعتر نیز میشود.
گروسی که اجرای این نشست را برعهده داشت به جای خالی بروز رسانی این هنرها و نداشتن نسخه جدید اشاره کرد و گفت: بیش از یک قرن است که ما در این حوزه نتوانستیم نوسازی کنیم و همان اشلی که زمان صفویه بنیان گذاری شده و زمان قاجار اوج گرفته داریم تکرار میکنیم اگر با همین شیوه ادامه بدهیم حیات آن از دست میرود.
خانم دکتر گلبرگ ابوترابیان نیز در تأیید ضرورت بروزرسانی این هنرها گفت: این نوع جریانهای آئینی از زمان ناصرالدین شاه رو به افول رفت الان ما نقاش پرده کش نداریم. در بهترین حالت تعداد محدودی کپی کار داریم. البته نه کپی کار حرفه ای که کارشان با پرده اصل قابل تشخیص نباشد. کپی کارهای پرده کش عملکرد ضعیفی نسبت به گذشته دارند. بسیاری از دانشجوهای من الان حوصله تکرار مباحث تکراری تعزیه و شبیه خوانی ندارند، چون بروز نشده از حوصله مخاطب خارج است.
نگاه موزهای به هنرهای آئینی ارمغان فضای آکادمیک برای فضای مردمی است
مرتضی گودرزی اما معتقد است به دوره معاصر که میرسیم هنرهای تجسمی که منجر به مراسمهای آئینی میشود متنوعتر و ملون تراز گذشته است.
وی تاکید کرد: نگاه موزهای به هنرهای آئینی یک اتفاقی است که از فضای آکادمیک به فضای مردمی کشیده شده است. الان اجرای هنرهای آئینی در تهران و شهرستانها پدیده نادری است وکمتر شاهد آن هستیم. مشکل اینجاست که متأسفانه ما در محافل عرفی دینی و مذهبی یک حرفی میزنیم در فضای آکادمیک یک حرف دیگری میزنیم که حیرت انگیز است. راهنمای راست زدن و به چپ پیچیدن مشکل این عرصه را حل نمیکند. ما باید توجه کنیم که مسئله امروز هنر آئینی ما چیست.
این نقاش و منتقد هنری تصریح کرد: واقعیت را باید پذیرفت. دوره امروز با ۱۰۰ یا ۴۰۰ سال پیش متفاوت است و چشم و ذهن مخاطب از تصاویر مختلف پرشده است. چند صدسال پیش اگر کسی تمثال میکشید برای ملت شبیه معجزه بود آیا الان باید انتظار داشته باشیم باقوت قبل با نقاشی قهوه خانهای بامردم سخن بگوییم؟ الان مخاطب ما از بچهها تا پیشکسوتها میلیونها داده تصویری بهشان القا میشود. امروز ما در گستردگی اتفاقات هنری و شبه هنری هستیم. جایی که میبینیم نقاشی یاهنر آئینی بین مردم آمده یک قدرتی هم پشت آن هست.
وی با اشاره به اینکه تأثیر گذاری این هنرها ما را نگران کرده ادامه داد: هنرهای آئینی یک حیایی در انتقال مفاهیم دارند اما امروزه یک پرده دری در مداحیها و تصویرگریها میبینیم.جای آن معرفت خالی است. از رمز و راز و ایهام و معرفت شمایل کشی چندان خبری نیست. ما از یک کالبد تاریخی اعتقادی و یک جهان بینی خارج شدیم و یک چیز دیگر جایگزین آن شده، خیال میکنیم این همان است اما نیست. از طرفی بازبان گذشته هم با امروزیها نمیشود سخن گفت. خب چه باید کرد.
گودرزی دیباج ادامه داد: ما گرفتار شبه هنرمندان و شبه روشنفکرانی شدیم که اظهارنظرهای سطحی میکنند. در این شرایط لازم است در روند تولید آثار هنری هنرمند را از ایده تا اجرا حمایت کنیم. ما این قسمت را رها کردیم بعد میگوئیم هنرمندها از کالبد خود خارج شدند.
هنرهای آئینی باید به ذوق و سلیقه انسان مدرن نزدیک شوند
در ادامه این هم اندیشی امین رضا نوشین با تاکید بر اینکه واقعه عاشورا را یک الهیات و تاریخ خاصی رقم زد به انواع متنوع الهیات از جمله الهیات سیاسی، الهیات عقلی، الهیات کشفی و الهیات رمانتیک اشاره کرد و گفت: آنچه بیشاز همه چشمگیری و تبلور پیداکرده الهیات رمانتیک عاشورایی است. ما تاریخ دراماتیک عاشورایی هم داریم. هرچه جلو تر میایید مقتل های تاریخ عاشورا دراماتیک ترمی شود.
وی خاطر نشان کرد: در حوزه هنرهای نمایشی توجه به واقعه عاشورا بیشتر بوده تا هنرهای تجسمی. چون تاریخ عاشورا دراماتیک است باهنرهای نمایشی بهتر جفت و جور میشود. این استاد فلسفه تصریح کرد: یکی از عللی که باعث شده امروزه توجه سابق را به هنرهای عاشورایی نداشته باشیم افزون براینکه با زبان ما و ایران معاصر ناسازگارند، این است که مخاطب هیجانات عاشورایی را طور دیگری تخلیه میکند. به عنوان مثال همان نوحههای نازل امروزی یکی از موانعی است که بین مخاطب و هنرهای اصیل عاشورایی فاصله میافکند. ما تا نتوانیم عواطف و احساسات انسان مدرن را از طریق این آثار تحریک کنیم موفق نخواهیم شد.
نوشین ذائقه هنری را تربیت پذیر و زمان مند و مکان مند دانست و گفت: مشکل اینجاست که ما به این مشخصات توجه نداریم. کسی که از غزل ابتهاج لذت میرد نمیتواند به همان میزان از قصائد انوری هم لذت ببرد. این به معنای زیبا نبودن قصائد انوری نیست بلکه توی مخاطب آن ذائقه را از دست دادی.
وی توضیح داد: اگر قراراست احیای این هنرها صورت بگیرد باید آثاری که تولید میکنیم یا آنچه موجود است به ذوق و سلیقه انسان مدرن نزدیک کنیم. یا من مخاطب باید به آنچه موجود است نزدیک شوم یا آنچه موجود است باید به ذوق و سلیقه من مخاطب نزدیک شود.
فاخر بودن هنر تئاتر فراموش شده است
ابوترابیان نیز به مفهوم زیبایی اشاره کرد و ابراز داشت: زیبایی چیزی است که هیچکدام از فلاسفه جهان نتوانستند آن را بصورت دقیق تعریف کنند. چون در زمان و مکان مختلف این تعریف متفاوت است. راهکار مسئله ما همین نزدیک کردن حظ بصری و شنیداری مخاطب نسبت به آن اثر هنری است که خلق میشود. باید بچهها را به سمتی ببریم که چیزی که خلق میکنند به حظ انسان مدرن نزدیک باشد.
وی از اینکه فاخر بودن هنر تئاتر فراموش شده ابراز تأسف کرد و گفت: متأسفانه در یک بازه زمانی قلم مبتذلی وارد تئاتر کردند و بچههای ما را حقنه کردند که این را دوست داشته باشند. بعداز آن دیگر قلم بیضایی برای بچههای تئاتر امروز ما معنا ندارد. ما فراموش کردیم که صحنه جای مقدسی است و الفاظ رکیک در آن جایگاهی ندارد. حتی در کشورهای خارجی نیز فضای تئاتر اروتیک از عموم تئاترها جداست. نقاشان جوان ماهم به همین سمت و سو میروند و ما شاهد تقلید اشتباهی از نقاشی هستیم چون با آئینها دل همراهی نمیکند. چون فضا بسته است. باید فضا را باز کنیم که این بچهها دغدغه شأن احیای این هنرهای آئینی باشد.
واقعیت تغییر ذائقهها را باید پذیرفت
در بخش پایانی این نشست گودرزی دیباج در پاسخ به گروسی در خصوص اینکه امیدی به احیای هنرهای آئینی هست یا نه اظهار داشت: قطعاً امید هست و این مهم دست یافتنی است. الان همه چیز را میشود مهندسی کرد. نباید پذیرفت که همه چیز ازدست رفته است. در همین شرایط میشود کارکرد مشروط براینکه بار فقط روی دوش هنرمند نباشد و بهسمت سیستم سازیبرویم و واقعیتها را نیز بپذیریم. ما در معرض مظاهر فرهنگی فراوانی هستیم. تحت بمباران هستیم. ذائقه تصویری و شنیداری حتی ذائقه خوردنی ما تغییر کرده است. این واقعیت تغییر ذائقهها را باید بپذیریم و قبول کنیم که بر جهان بینی ما هم تأثیر میگذارد.
برای حل مسائل فرهنگ و هنر باید ستاد بحران تشکیل داد
وی تصریح کرد: کشورهای دیگر هم برای مباحث فرهنگی خود دغدغه دارند ولی فقط ناله نمیکنند که همه چیز از دست رفت. بلکه برای آن برنامه ریزی میکنند و سیستم تعریف میکنند. شما سرعت پیشرفت نظامی را با حوزه فرهنگ و هنر مقایسه کنید. نظامیهای ما واقعیتهای جهان را درک میکنند. اضطرار راهم درک میکنند. میفهمند که تأخیر جایز نیست. سیستم رسمی کشور که لجستیک نظامیها را باید انجام دهند هم این ضرورت را درک کرده اند. بنابراین از نظر نظامی با سرعت رشد میکنیم. چرا این در حوزه فرهنگ و هنر برای ما الگو نمیشود.
وی تاکید داشت: برای حل مسائل فرهنگ و هنر باید ستاد بحران تشکیل داد. اگر ستاد بحران تشکیل ندهیم و نخبگان را جمع نکنیم و لجستیک آنها را تأمین نکنیم مشکل حل نمیشود این ستاد بحران نیازمند مطالعات دائم هرروزه هست. به گزارش مهر سلسله نشستهای رنگ و درنگ با موضوع محوری هنرهای تجسمی بصورت فصلی برگزار خواهد شد.
نظر شما