۱۰ مهر ۱۴۰۱، ۹:۴۷

نویسنده رمان «به‌نام مادر» مطرح کرد؛

شهید ابوالفضل مهدیار یک انسان حرفه‌ای و باهوش است

شهید ابوالفضل مهدیار یک انسان حرفه‌ای و باهوش است

سید میثم موسویان می‌گوید شهید مهدیار زندگی عجیبی دارد که او را تحت تأثیر خودش قرار داده؛ یک فرد بسیار حرفه‌ای و باهوش که اوج و فرود زندگیش، پیش از تولد تا زمان شهادت، مخاطب را متعجب می‌کند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «به نام مادر» نوشته سید میثم موسویان به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی شهید ابوالفضل مهدیار خلبان نیروی هوایی ارتش می‌پردازد. ماجرای کتاب با تیمساری مسن شروع می‌شود که پیش از این نویسنده او را در کتاب «بی نام پدر» معرفی کرده است.

ماجرای کتاب با خودگویی‌های ذهنی تیمساری مسن شروع می‌شود که پیش از این نویسنده او را در کتاب «بی‌نام پدر» معرفی کرده است. این بار تیمسار از طرف آمریکا مأمور شده تا کودتایی را برای ساقط کردن جمهوری اسلامی انجام دهد. این تیمسار، فردی سرمایه‌دار است و معتاد قمار. او در خواستگاری دختر یک ملاک قدیمی به نام حاج مقدس شکست خورده است.

با دیدن نوه حاج مقدس که خلبان است، طعم تلخ این شکست درون تیمسار زنده می‌شود. او خیال می‌کند که اگر آن روز از حاج مقدس بازی را برده بود، حالا این خلبان موفق به او تعلق داشت. بنابراین تلاش می‌کند ابوالفضل را از حاج مقدس پس بگیرد و پسر خودش بکند. تیمسار قرار است در کودتای نقاب با خلبان‌ها به تهران پرواز کرده و منزل حضرت امام خمینی را بمباران کنند.

سیدمیثم موسویان پیش از این انتشار کتاب «بی‌نام پدر» را در پرونده ادبی خود دارد کتابی که جوایز متعددی از جمله در جشنواره‌های قلم زرین، جلال آل احمد، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، شهید اندرزگو و… را برای خود کسب کرده است.

مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر را با این نویسنده در ادامه می‌خوانید:

* آقای موسویان شروع صحبت با شما! رمان جدیدتان را معرفی کنید!

به نام مادر، رمانی است که قصه آن در مقطع زمانی کودتای نوژه، شکل گرفته است و اصلی ترین شخصیت آن، یکی از خلبان‌هایی است که در این کودتا شرکت داشته و جزو نفرات اصلی این کودتا دستگیر می‌شود، اما با عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها، توسط امام خمینی عفو شده و باز به ارتش و خلبانی برمی گردد. در مورد کودتای نوژه، نظرات تخصصی فراوان و متضادی وجود دارد که در این رمان به این نظرات پرداخته شده است و من به عنوان نویسنده از بین این نظرات متضاد، مسیری پر افت و خیزی را طی کرده ام تا داستان به نحوی جانبدارانه، هیچ کدام از نظریه‌ها را به صراحت نفی یا اثبات نکند و هر کدام را در منظر مخاطب قرار بدهد.

تیمساری که اجرای کودتا به او محول شده، همان تیمساری است که در رمان بی نام پدر، اصلی ترین شخصیت رمان است و یک ضد قهرمان محسوب می‌شود. همان‌طور که در بی نام پدر، پرداختن به اسطوره رستم و سهراب یکی از لایحه‌های رمان به حساب می‌آمد، در این‌رمان هم اسطوره سیاوش و آزمون آتش، یکی از لایه‌هایی است که روی قصه این رمان اثر گذاشته است. در واقع خلبان، این ماجرا، سیاوش است که در آزمون آتش حکم برائت خود را با شهادت به دست می‌آورد. در کنار این شخصیت اصلی که در سایه در تمام فصول قسمت‌هایی از زندگی او روایت شده، هر کدام از این شخصیت‌های دیگر رمان زندگی شخصی خودشان را دارند.

* ایده کتاب چگونه به ذهن شما رسید؟

همان‌طور که در بی نام پدر، پرداختن به اسطوره رستم و سهراب یکی از لایحه‌های رمان به حساب می‌آمد، در این‌رمان هم اسطوره سیاوش و آزمون آتش، یکی از لایه‌هایی است که روی قصه این رمان اثر گذاشته است. در واقع خلبان، این ماجرا، سیاوش است که در آزمون آتش حکم برائت خود را با شهادت به دست می‌آورد وقتی با زندگی شهید مهدیار آشنا شدم، فکر کردم که قابلیت پرداختن به ایشان، در ادامه رمان بی نام پدر وجود دارد و همان شخصیت‌های بی نام پدر می‌توانند در یک بستر تاریخی جدید، در حالی که زندگی خودشان را در یک فضای تازه انقلاب کرده، پیش می‌برند، با یک شخصیت جدید دور هم جمع شوند

* قالب کتاب و شخصیت‌ها رو بر چه اساسی انتخاب کردید؟

بر اساس و در ادامه رمان بی نام پدر، شخصیت‌ها به همان شیوه بی نام پدر، زندگیشان روایت می‌شو

* چرا قالب رمان را انتخاب کردید؟

چون از رمان خوشم میاد

* مخاطب به نام مادر چه کسانی هستند؟

مثل هر رمان بزرگسال دیگری، این رمان سعی کرده است که با بازی‌های فرمی، نظر قشر رمان خوان و حرفه‌ای را به خود جلب کند و با قصه پر کشش، چنگی هم در مخاطب عام بیاندازد

* نوشتن این کتاب چه مدت طول کشید؟

به نظرم ۶ ماه نوشتن این کتاب طول کشید

* برای نوشتن از شهدا لازم هست که نویسنده بتواند با شهید ارتباط بگیرد. این ارتباط بین شما و شهید مهدیار شکل گرفت؟ حس و حال شما موقع نوشتن از شهید چه بود؟

این شهید بزرگوار، زندگی عجیبی دارد که من را تحت تأثیر خودش قرار داد. یک انسان بسیار حرفه‌ای و باهوش که اوج و فرود زندگیش، قبل از تولد تا زمان شهادت، هر کسی را متعجب می‌کند. به علاوه مظلومیت ایشان هم، یکی از چیزهایی است که هنگام نوشتن، بر آن حال و هوا اثر گذاشت.

* نوشتن از شهدا و دفاع مقدس را برای نسل نو و نسل‌های آینده مؤثر میدانید؟

به نظر من یکی از قانون‌های اصلی این دنیا، درخشش و جلوه گری ایمان است. هر جا ایمان قدرت بیشتری پیدا می‌کند، اثر عمیق‌تری می بخشد. شهدا آنقدر به یک عقیده ایمان داشتند که حاضر شدند، خون خودشان را به پای آن عقیده بریزند و حرف زدن از این ایمان، می‌تواند، بر هر مخاطبی اثر بخش باشد

* کدام شخصیت در این کتاب را بیش از بقیه دوست دارید؟

شخصیت دیوانه در این کار، برای من دوست داشتنی ترین شخصیت رمان است

* آیا زندگی شخصیت‌های کتاب به زندگی شما یا افراد پیرامون شما نزدیک است؟ کدام یک؟

هر کدام از این شخصیت‌ها به افراد زندگی من همانقدر که نزدیک است، دور است و همانقدر که دور است نزدیک. اما این که یک شخصیت، ما به ازای خارجی کاملی داشته باشد، اینطور نیست. با این حال شخصیتی که در زندان بر این خلبان شهید اثر گذار است و مباحثی که توسط او در زندان و خارج از زندان مطرح می‌شود، تحت تأثیر درس‌ها و مباحثی است که در کتاب نفیس و ارزشمند سلوک سائلانه استاد، دکتر محمدرضا فریدونی مطرح شده است

* همکاری شما با انتشارات جمکران از کجا شروع شد؟

بنده سال ۹۶ یک مجموعه داستان به نشر جمکران سپردم که داستان‌های آن همه حول و هوش دفاع مقدس شکل گرفته است و عزیزان نشر این مجموعه داستان را با عنوان، تفنگمو زمین نذار، روانه بازار کردند و این مجموعه داستان، نامزد جایزه جلال آل احمد سال ۹۷ شد. بعد از این کتاب، بی نام پدر رو به دوستان سپردم که الحمدلله این اثر هم در سال ۱۴۰۰ جوایز زیادی گرفت و زمینه شد تا به نام مادر هم در این نشر عزیز، متولد شود.

کد خبر 5600000

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha