خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: در حالی که رؤسای جمهور ایالات متحده به طور سنتی نقش اصلی را در ایجاد سیاست خارجی ایفا میکنند، کنگره نیز یک بازیگر اساسی است و نتایج انتخابات میان دورهای کنگره میتواند تأثیرات عمدهای بر ابتکارات سیاست خارجی رئیسجمهور بایدن و کسب حمایت دوحزبی ار اولویتهای سیاست خارجی به خصوص روابط دوسوی آتلانتیک داشته باشد. علاوه بر این انتخابات میان دورهای تقریباً همیشه یک رفراندوم در مورد رئیس جمهور مستقر و منعکس کننده برداشت رأی دهندگان از عملکرد حزب حاکم در حوزه سیاست داخلی و خارجی است. از این رو بیشتر ناظران و صاحب نظران بین المللی به انتخابات میان دورهای به عنوان شاخصی نگاه میکنند که کدام حزب دو سال بعد کنترل کاخ سفید را در دست خواهد گرفت و جهت گیری و مناسبات سیاست خارجی خود را بر همین مبنا نسبت به ایالات متحده آمریکا تنظیم میکنند.
سؤالی که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کرده این است که تأثیر و پیامدهای انتخابات میان دورهای برای روابط فراآتلانتیک چیست؟ ما در این نوشتار استدلال میکنیم که درست زمانی که اتحادیه اروپا امیدوار بود روابط بهتری با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در پرتفوی متنوعی از موضوعات سیاست خارجی نظیر مشارکت ترانس آتلانتیک، تهدید فوری روسیه، روابط با چین، سیاست خاورمیانهای و برجام و تغییرات آب و هوایی داشته باشد، انتخابات میاندورهای ایالات متحده ممکن است به توقف هماهنگی فراآتلانتیک در این موضوعات مهم سیاسی منجر شود و اختلافات بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا را تشدید کند.
انتخابات میان دورهای و سربرآوردن اسکیزوفرنی اروپایی در روابط فرآتلانتیکی
علی رغم گذشت دو سال از پیروزی جوبایدن، داستان عاشقانه دو سوی اقیانوس اطلس هنوز در سایه شوک بی وفایی و استرس دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ قرار دارد؛ به خصوص که دوران ریاست جمهوری ترامپ، قطبی شدن شدید ترجیحات سیاسی در داخل ایالات متحده را تشدید کرده است و همین امر باعث شده که بسیاری از موضوعات سیاست خارجی حمایت دو حزبی را از دست بدهند. این اختلافات شدید حزبی در خصوص روابط فرآتلانتیک در کنار ظهور چین مدعی، تهدید روسیه و عدم اطمینان از تداوم سیاستهای فعلی ایالات متحده پس از دوران ریاست جمهوری بایدن، باعث شده است تا سیاستمداران اتحادیه اروپا ارزشها و منافع روابط فراآتلانتیک را مجدداً ارزیابی کرده و برای ایجاد نوع جدیدی از مشارکت دوسوی اقیانوس اطلس تلاش نمایند که بیشتر با واقعیتهای یک جهان چندقطبی در حال ظهور هماهنگ باشد.
روابط دو سوی اقیانوس اطلس در دو دهه گذشته فراز و نشیبهای زیادی را تجریه کرده است و در شرایط واگرایی و افزایش تنشها، افکار عمومی و سیاستمداران اروپایی مسیری کاملاً یک طرفه را در پیش گرفتهاند؛ این امر به ویژه در رابطه با رؤسای جمهور ایالات متحده قابل توجه بوده است. در اروپا، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به عنوان یک خطر تلقی میشد، در حالی که رئیس جمهور باراک اوباما محبوبیت زیادی داشت. دونالد ترامپ تهدیدی بزرگ برای صلح جهانی محسوب میشود در حالی که دولت جو بایدن را در شرایط کنونی ناجی خود میدانند. این واگرایی و همگرایی در روابط فرآتلانتیک باعث شده است تا در شرایط کنونی که بیشتر نظرسنجیها به نفع جمهوری خواهان است، مقامات اروپایی انتخابات میان دورهای را که ممکن است بر روابط فرآتلانتیکی و منافع مشترک آنها در جهان تأثیرات منفی بر جای گذارد؛ با نگرانی دنبال کنند.
بسیاری از محققان معتقدند در حالی که حفظ روابط فرآتلانتیکی برای هر دو طیف سیاسی آمریکا مسئله و موضوع مهمی و حیاتی است؛ یک اسکیزوفرنی اروپایی در تحسین سیاستهای دموکراتها و نگرانی از آسیب زدن جمهوری خواهها به روابط استراتژیک فرآتلانتیکی وجود دارد که به دلیل نگرانی از پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات میان دورهای، دوباره عود کرده است. صرفنظر از این همگرایی و واگرایی تاریخی، به نظر میرسد آنچه باعث عود کردن این اسکیزوفرنی اروپایی در آستانه انتخابات میان دورهای شده است نگرانی آنها از تغییر جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده در پنج حوزه مشارکت سرمایه گذاری و تجارت ترانس آتلانتیک، دفع تهدید روسیه، نوع روابط با چین، مسئله هستهای ایران و نهایتاً مسئله تغییرات آب و هوایی است که به شدت از سیاستهای حزبی متأثر میشوند و ترکیب کنگره تأثیری زیادی بر جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده در این حوزه و منافع اتحادیه اروپا بر جای میگذارد.
انتخابات میان دورهای و بیم پایان ماه عسل روابط تجاری دو سوی آتلانتیک
نگاه بسیاری از دولتمردان و شرکتهای اروپایی به انتخابات میان دورهای ایالات متحده همانند نگاه مرغی است که به چاقو نگاه میکند. روابط تجاری واشنگتن- بروکسل که در دوره ریاست جمهوری ترامپ به شدت مسموم شده بود در دوران ریاست جمهوری بایدن وارد دوران جدیدی شده، اما مجدداً در آستانه انتخابات میان دورهای در هالهای از ابهام قرار گرفته است. ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در دوره بایدن تعرفههای تنبیهی که توسط رئیسجمهور سابق، دونالد ترامپ وضع شده بود را حذف کردند، به ۱۷ سال جنگ حقوقی بر سر یارانههایی تولید پایان دادند و به توافق مهمی برای کربن زدایی از صنایع جهانی فولاد و آلومینیوم در راستای مبارزه با تغییرات آب و هوایی دست یافتند. اما انتخابات میان دورهای نشانههای هشداردهندهای در مورد مسیر آینده روابط تجاری فرآتلانتیک مخابره میکند چرا که بسیاری از جمهوری خواهان اتحادیه اروپا را حوزه مسائل تجاری، دشمن ایالات متحده میدانند و پیروزی جمهوری خواهان علاوه بر اعمال تعرفههای تنبیهی و اقدامات حمایتی، بیم خروج از توافق نامههای آب و هوایی و برنامههای جاه طلبانه کاهش انتشار را نیز افزایش میدهد.
انتخابات میان دورهای و سیاسی شدن همکاریهایی امنیتی فرآتلانتیکی
در حوزه همکاریهای امنیتی و به خصوص فوریترین موضوع امنیت ملی که ایالات متحده و همچنین اتحادیه اروپا یک اجماعی میان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات وجود دارد و به نظر میرسد در این حوزه شاهد کمترین تأثیر انتخابات میان دورهای و کمترین واگرایی دو سوی آتلانتیک باشیم. چرا که پس از یک دوره تنشهایی که در نتیجه خروج شتاب زده نیروهای آمریکایی از افغانستان و همچنین پیمان آکوس به وجود آمد، جنگ اوکراین وحدت فرآتلانتیکی را احیا کرد و رویکرد ساده و چهار وجهی بایدن شامل حمایت شدید دیپلماتیک از اوکراین، استفاده از تحریم برای سختتر کردن شرایط پوتین، ارسال سلاحهای کافی به اوکراین برای حفظ توان دفاعی آن در جنگ و همچنین اجتناب از تحریک روسها به جنگ جهانی سوم؛ هم مورد قبول جمهوری خواهان بود و هم با رویکرد نرم اتحادیه اروپا همخوانی داشت.
اما یک نگرانی عمیقی میان اروپاییها وجود دارد که در صورت کسب اکثریت کنگره توسط جمهوری خواهان، آنها استراتژی کلی بایدن را زیر سوال ببرند و در راستای استراتژی انزوانه طلبانه راست افراطی «اول آمریکا» درصدد مخالفت با سیاست خارجی مداخله جویانه و تضعیف دولت بایدن به دلیل آثار تورمی ناشی از جنگ برآیند. به علاوه تنزل مسائل امنیتی و دفاعی دو سوی آتلانتیک به سطح لفاظی ها و رقابتهای سیاسی این خطر را در پی دارد که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴، جمهوری خواهان کنگره، بیشتر و بیشتر علاقه مند به تضعیف و ناکارامد نشان دادن دولت بایدن و زمینه چینی برای پیروزی جمهوری خواهان خواهند بود و این امر میتواند به قیمت از دست دادن حمایت کنگره حتی برای مهمترین اهداف سیاست خارجی بایدن و اتحاد فرآتلانتیک تمام شود.
همچنین تفاوت نگرشهای حزبی در زمینه حمایت از ناتو، نقطه روشن بالقوه دیگری است که باعث افزایش نگرانی اروپاییها نسبت به انتخابات میان دورهای شده است. در حالی که دولت بایدن به وضوح ائتلاف ترانس آتلانتیک را به عنوان سنگری کلیدی در برابر توسعه طلبی روسیه در اوکراین و فراتر از آن می بیند؛ بسیاری از جمهوری خواهان و به طور مشخص دونالد ترامپ، رندپل و کوین مک کارتی که قرار است در صورت کسب اکثریت جمهوریخواهان، رئیس مجلس شود به ناتو و اهداف آن متعهد نیستند و گسترش ناتو به شرق را توجیه کننده عامل تجاوز روسیه به اوکراین میدانند.
انتخابات میان دورهای و استراتژی ضد چینی ایالات متحده؛ حرکت اتحادیه اروپا بر لبه تیغ
مقابله با چین به عنوان رقیب اصلی ژئوپلتیک ایالات متحده آمریکا از جمله موضوعاتی است که بیشترین اجماع و همگرایی را میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه دارد و به نظر میرسد انتخابات میان دورهای تأثیری در این استراتژی ضدچینی نداشته باشد. مواضع سخت ایالات متحده که به دلیل کسری تجاری و مقصر دانستن چین برای از دست دادن مشاغل تولیدی توسط ترامپ اتخاذ شد، با شیوع کووید -۱۹ در کشور چین و سرپوش گذاشتن این کشور بر آن تثبیت شد و در دوره بایدن نیز به دلیل مسئله اویغورها در سین کیانگ، مسئله هنگ کنگ، قاطعیت نظامی در دریاهای چین شرقی و جنوبی و تنشها بر سر تایوان تقویت شد. با این حال در حوزه روابط فرآتلانتیکی یک اختلاف نظر عمیقی بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده در برخورد با چین وجود دارد. در حالی که ایالات متحده به عنوان قدرت هژمون و خواهان حفظ وضع موجود و چین به عنوان یک قدرت نوظهور تجدیدنظر طلب در تله توسیدید گرفتار شدهاند؛ اتحادیه اروپا وظیفه دشوار مدیریت روابط پیچیده خود با پکن و واشنگتن و همچنین کاهش اثرات و تقابل دوجانبه آنها مواجه است تا نظم جهانی مبتنی بر قوانین را از آسیب بیشتر محافظت کند.
انتخابات میان دورهای شاید تأثیری بر مواضع ایالات متحده نسبت به چین نداشته باشد اما برای اتحادیه اروپا حیاتی و تعیین کننده است چرا که در شرایطی که بی ثباتی در همسایگی اتحادیه اروپا توسط سیاست تهاجمی روسیه تشدید شده و چالشهای ناشی از ظهور چین بیشتر آشکار شده است؛ پیروزی جمهوری خواهان افراطی و احیای یکجانبه گرایی آمریکا دوران ریاست جمهوری ترامپ به شدت اعتماد به ائتلاف ترانس آتلانتیک را تضعیف و اتحادیه اروپا را نسبت به روسیه و چین در موضع ضعف قرار خواهد داد.
انتخابات میان دورهای و فریز شدن مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی ایران
موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران همواره یک متغیر مهم در روابط فرآتلانتیکی بوده و روابط اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران و مواضع این اتحادیه در خصوص برنامه هستهای کشورمان همواره تابعی از همگرایی و واگرایی در روابط فرآتلانتیکی بوده است. هرچه که سیاستهای یکجانبه گرایی ایالات متحده در دوران ترامپ و خروج این کشور از پیمان برجام انتقادات بسیاری از کشورهای اروپایی را در پی داشت و مواضع آنها را به جمهوری اسلامی ایران نزدیک کرد؛ این روند در دوره بایدن معکوس شد و ما شاهد یک همگرایی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به توافق هستهای هستیم.
این فشارها و هم سویی میان دو سوی آتلانتیک به خصوص بعد از جنگ اوکراین و ناآرامیهای اجتماعی اخیر در کشورمان بیشتر نیز شده است به نحوی که نه تنها مواضع دموکراتها و جمهوریخواهان نسبت به قبل از خروج ترامپ از توافق با ایران بلکه مواضع ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد برنامه هستهای ایران به نحو بی سابقهای هم سوتر شده است و از این نظر انتخابات میان دورهای نه تنها در کوتاه مدت بر ذوب شدن یخهای مذاکرات هستهای تأثیری نخواهد داشت؛ بلکه روند مذاکرات را بیشتر در هالهای از ابهام فرو میبرد چرا که ترکیب احتمالی کنگره و کسب اکثریت سنا توسط جمهوری خواهان، دادن تضمین دولت بایدن به جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پایداری منافع اقتصادی حاصل از برجام را دشوارتر خواهد کرد.
انتخابات میان دورهای و تغییرات اقلیمی؛ ابهام در اهداف همگرای انتشار گازهای گلخانهای
تغییرات اقلیمی یکی از حوزههایی روابط فرآتلانتیکی است که به شدت از احزاب و انتخابات میان دورهای کنگره متأثر میشود؛ در حالی که جمهوری خواها به مسائل زیست محیطی و تغییرات اقلیمی به چشم یک فرزند ناخواسته مینگرند و ترامپ در ۴ نوامبر ۲۰۲۰ از توافق پاریس خارج شد، جو بایدن برای معکوس کردن این اقدامات زیانبار زیست محیطی، یک بسته محرک سبز ۲ تریلیون دلاری مشابه اهداف اتحادیه اروپا برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای ایالات متحده تا سال ۲۰۵۰ و همچنین یک بسته ۵ تریلیون دلاری مشابه تعهد ۴ تریلیون دلاری اتحادیه اروپا برای تأمین مالی پایدار حمایت از گذار زیست محیطی اختصاص داد.
علاوه بر این اراده بایدن برای بازگرداندن ایالات متحده در گفتگوهای آب و هوایی، همکاری چندجانبه در مورد مسائل زیست محیطی را احیا کرد و همسویی اهداف اتحادیه اروپا و ایالات متحده در زمینه انتشار گازهای گلخانهای فرصتهای زیادی برای شرکتهای اروپایی به منظور صادرات راه حلها و تخصصهای سازگار با محیط زیست به ایالات متحده فراهم کرد که در صورت کسب اکثریت کنگره توسط جمهوری خواهان، همه این همکاریها و سیاستهای جسورانه دموکراتها برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
نتیجه
در حالی که کمتر از یک هفته به انتخابات میان دورهای ایالات متحده باقی مانده است، روند انتخابات به وضوح تحت سلطه مسائل داخلی بوده است. با این حال، تأثیر انتخابات ۸ نوامبر احتمالاً فراتر از مرزهای آمریکا و به خصوص در اتحادیه اروپا احساس میشود. اگرچه سیاست خارجی به طور سنتی یکی از حوزههای نفوذ ریاست جمهوری است و به ندرت اتفاق میافتد که رؤسای جمهور آمریکا از نظر سیاسی چنان ضعیف شده باشند که مخالفان کنگره بتوانند سیاستها را در جهتی کاملاً متفاوت هدایت کنند؛ اما اگر آخرین نظرسنجیها تأیید شود، تغییراتی در ترکیب کنگره و سلطه جمهوری خواهان، پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی ایالات متحده و روابط فرآتلانتیکی در پی خواهد داشت.
به باور بسیاری از صاحب نظران کاهش کمک نظامی به اوکراین، افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران به خاطر برنامه هستهای، اتحاد استراتژیک با روسیه و همچنین ادعاهای حقوق بشری، اتخاذ مواضع سختتر اقتصادی نسبت به چین، ارزیابی روابط تجاری با اتحادیه اروپا و همچنین بازنگری تعهدات در حوزه تغییرات اقلیمی از جمله مهمترین و در دسترس ترین مسائل سیاست خارجی است که دستخوش تغییر خواهند شد و در شرایط ابهام چشمانداز ژئوپلیتیک فعلی جهانی و بی ثباتی پیرامونی اتحادیه اروپا، باعث واگرایی بیشتر میان دو سوی آتلانتیک و حرکت بیشتر اتحادیه اروپا به سمت استقلال استراتژیک و وابستگی کمتر به ایالات متحده آمریکا خواهد شد.
*عباس سروستانی، کارشناس مسائل بین الملل
نظر شما