به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «زندگی در روایت؛ پل آستر در گفتوگو با آی بی زیگومفلت» بهتازگی با ترجمه شهرزاد لولاچی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب چهارمینعنوان از مجموعه «مطالعات» است که اینناشر چاپ میکند.
پل آستر نویسنده سرشناس آمریکایی است که آثارش در ایران با رعایت حق کپیرایت توسط نشر افق منتشر میشوند. ایننویسنده ۱۷ رمان و ۵ سرگذشتنامه در کارنامه خود دارد. او سالها پیش در هفتمین رمانش «هیولا» نوشت: «هیچکس نمیتواند بگوید منشاه یک کتاب چیست، حتی کسی که آن را نوشته» و هنوز هم بر اینعقیده خود استوار است.
کتاب پیشرو گفتگوی آستر با آی بی زیگومفلت را شامل میشود. اینگفتگو در بخشهای مختلف درباره چگونگی تولد آثار ایننویسنده و پسزمینه آنهاست که پیشتر مطرح نشدهاند. شکلگیری داستانها و بنمایه اصلیشان هم از دیگر موضوعاتی است که در اینگفتگوها به آنها پرداخته شده است.
آستر در ابتدای راه خود در دهه ۱۹۷۰ بهعنوان شاعر، ادبیات را آغاز کرد. برای گذران زندگی و کسب درآمد مقاله مینوشت و اقدام به ترجمه میکرد. اما از سال ۱۹۹۷ تمرکز خود را بر نوشتن داستان گذاشت و «اختراع انزوا» را نوشت. سپس در دهه ۱۹۸۰ رمانهای سهگانه نیویورک را نوشت و به شهرت رسید. در دهه ۱۹۹۰ هم همراه با وین وانگ دو فیلمنامه «دود» و «خشمگین» را نوشت و کارگردانی کرد. سپس در همینحوزه فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او در اینمیان رمانها و کتابهای مختلفی نوشت و سال ۲۰۰۷ با «زندگی درونی مارتین فراست» به فعالیتش در حوزه سینما ادامه داد.
کتاب «زندگی در روایت» ۲ بخش اصلی «خاطرهها» و «رمانها» را دارد که هرکدام فصلهای مختلفی را شامل میشوند. در بخش اول مخاطب با اینعناوین روبرو میشود:
اختراع انزوا (۱۹۸۲)، تصویر مردی ناپیدا: پیوستار یک انسان، کتاب خاطرات: زبان و بدن، بخور و نمیر، وقایعنگاری شکستهای آغازین (۱۹۹۷)، دفترچه سرخ (۲۰۰۲)، خاطرات زمستان (۲۰۱۲)، کپسول زمان (۲۰۱۳).
در دومینبخش هم اینعناوین بهترتیب پیش روی مخاطب قرار دارند:
سهگانه نیویورک (۶-۱۹۸۵)، شهر شیشهای: نام و نامیده، ارواح: حکایت بازنمایی، اتاق دربسته: متن خودتخریبگر، کشور آخرینها (۱۹۸۷)، مون پالاس (۱۹۸۹)، موسیقی شانس (۱۹۹۰)، هیولا (۱۹۹۲)، آقای سرگیجه (۱۹۹۴)، تیمبوکتو (۱۹۹۹)، کتاب اوهام (۲۰۰۲)، شب پیشگویی (۲۰۰۳)، دیوانگی در بروکلین (۲۰۰۵)، سفر در اتاق تحریر (۲۰۰۶)، مردی در تاریکی (۲۰۰۸)، ناپیدا (۲۰۰۹)، سانست پارک (۲۰۱۰) و فهرست آثار پل آستر.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پ.آ: بلندترین کارم تا آنروز. نوشتنش را در ۱۹۸۷ تمام کردم، اما نسخههای اولیهاش به سال ۱۹۶۸ برمیگردد. تا یکیدوسال بعد، بارها شروعهای نامناسبی برایش نوشتم و دوباره بازنویسیشان کردم. حتما تمام نسخههای اولیه در کتابخانهاند. همانطور که پیشتر گفتم، مون پالاس و شهر شیشهای در اصل یککتاب بودند. سرانجام وقتی نشستم و شهر شیشهای را چنان که حالا هست نوشتم، چیزهایی را از نسخه قدیمی اقتباس کردم. درباره نسخه نسخه نهایی مون پالاس هم همانطور بود.
آی.بی.ز: با اینهمه تقریبا از هر نظر با هم متفاوتاند.
پ.آ: هرکدام در قالب روایت خودش شکل گرفت و همهچیز تغییر کرد. مون پالاس کتابی پیچاپیچ است؛ سه داستان مرتبط درباره سه نسل از مردان.
آی.بی.ز: جایی گفته بود سه نسل که یک اشتباه را تکرار میکنند. سه مرد تنها در جستوجوی احساس تعلق، بیشتر درون خودشان. هرسه از فقدانهایی در عذاباند و هر سه یتیم شدهاند. اینجا آرزوی خاستگاه وجود دارد، نیاز به برخاستن از چیزی که تو را ساخته، اینطور نیست؟
پ.آ: همه میخواهند بدانند پدر و مادرشان چهکسانیاند.
آی.بی.ز: آیا عنصری سرگذشتی در کتاب هست؟
پ.آ: میدانم که کتاب حس خاطرهنویسی دارد، اما اینطور نیست. تقریبا هیچچیز از زندگیام در آن نیست، جز چند اتفاق جزئی که حتی آنها را تغییر دادم. کتابهایی که عموویکتور به مارکو میدهد...
اینکتاب با ۳۳۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما