علیاصغر یوسف گمرکچی در گفتوگو خبرنگار مهر، با اشاره به آداب و رسوم شب یلدا در قزوین اظهار کرد: شب یلدا از جمله رسومی است که پیشینه آن در تاریخ تمدنی ایران جا خوش کرده است؛ چنانچه در دوران هخامنشی مردم بر این باور بودند که از فردای شب یلدا و آغاز زمستان دانهها جوانه میزنند و یا اینکه از فردای این شب خورشید بیشتر میتابد.
پژوهشگر عامه فرهنگ استان قزوین با بیان اینکه یلدا یعنی رویش و زایش و یا زایش خورشید میگوید: یکی از ارکان مهم شب یلدا آجیل است که از دو نوع شیرین و شور آن استفاده میشد.
وی افزود: آجیل شیرین که از مغز گردو، فندق، بادام، پسته، کشمش سبز، کشمش انگور شانی، کشمش انگور بیدانه، توت خشک، خرمای خشک زاهدی و نخودچی تشکیل شده، بهصورت خام در ظرفی جدا قرار میگرفت و بیشتر افرادی که دارای فشار خون بالا یا بیماری خاص بودند، از این آجیل استفاده میکردند که بعدها بادام زمینی هم به این آجیل اضافه شد.
این پژوهشگر تصریح کرد: آجیلها در سینی بزرگی به نام قَوَه سینی گذاشته میشد آجیل شور شامل پسته، فندق، گردو، بادام، تخمه کدو، تخمهی آفتابگردان و تخمهی هندوانه میشد که مردم قزوین از تخمهی هندوانه شریف آباد در آجیل استفاده میکردند، مردم در تابستان این تخمهها را خشک و سرخ میکردند تا زمستان از آن مصرف کنند، زیرا این هندوانه بسیار پر تخمه بود.
حضور اهل فامیل در خانه بزرگترها
وی ادامه داد: یکی از رسوم شب یلدا جمع شدن کل فامیل در خانهی بزرگترها بود که در این میان شوخیهایی هم میان بزرگترها و کوچکترها رد و بدل میشد، به طور مثال کوچکترها به بزرگتره میگفتند که «هرکی نیارَد شب چَرَه (آجیل و میوه که در شب نشینی میخورند) تو انبارش موش بچَرَه» و بزرگترها در جواب شیطنتهای بچهها یک معما با عنوان «ننهجان میارَد شب چَرَه راندن مرغ و مادر بَرَه» میگفتند، جواب این معما کشمش بود.
گمرگچی عنوان کرد: شبنشینی به خانهی بزرگترها مراسم با ارزشی بود که در آن علاوه بر انجام صلهرحم، مشکلات روحی و جسمی درمان میشد، افراد با قرار گرفتن در کنار هم انرژی مثبت گرفته و مشکلات زندگی خود را با راهنماییهای بزرگترها حل میکردند.
وی اضافه کرد: همچنین مشکلات جسمی طی دیدوبازدید یلدایی با استفاده از غذاهای مُغذی فصلی درمان میشد، یکی از این غذاهای مغذی لَبو بود که در فصل زمستان برای درمان سرماخوردگی استفاده میشد و شعر مخصوص خودش «چقدر لَب لَبو مرهم سینَه» را داشت.
این قزوینشناس تشریح کرد: یکی دیگر از رسوم شب یلدا دور کرسی نشستن و گوش سپردن به قصههای پدر بزرگ با موضوع رشادتهای امیرالمومنین (ع)، قهرمانان و پهلوانان شاهنامه و شاه عباس صفوی بود. در این مراسم گاهی نیز اعضای خانواده به فالها و تعابیر حافظ دل میدادند.
این قزوینشناس بیان کرد: در شب چله بیشتر شکلاتهای مخصوص هِل دار به اصطلاح «هِلی»، شکلات قیچی و شکلات بادام سوخته استفاده میشد که بسیار محبوب مردم بود.
وی تصریح کرد: در شبنشینیهای قزوینی ترشیجات ویژهای مانند سیر ترشی با فواید بالا و ترشیهای دیگری چون ترشی هندوانه، خربزه و پیاز مرسوم بود که برای تهیهی آن از محصولات نارسیده استفاده میشد.
صرف هفت میوه در شب یلدا
گمرکچی با اشاره به اینکه بنا به اعتقاد مردم هرکس در آخرین شب پاییز هندوانه بخورد، در تابستان سال آینده گرمازده نمیشود گفت: در شب یلدا استفاده از هفت میوه مرسوم بود که سه نوع آن حتماً باید سرخرنگ میبود. یکی از این میوهها انگور آوینگی بود که در فصل انگور چینی، با نخ از سقف جایی به نام «بالاخانه» آویخته میشد و در فصل زمستان مورد استفاده قرار میگرفت.
وی در ادامه تاکید کرد: در گذشته شام زودتر از زمان فعلی و بعد از غروب آفتاب صرف میشد، زیرا خوردن زودتر شام موجب گرسنگی برای صبحانه و صرف کامل آن میشد؛ از سوی دیگر زود خوردن شام باعث میشد بتوانند در شبنشینی از سایر خوردنیها نیز استفاده کنند.
این پژوهشگر عنوان کرد: خوردن کلهپاچه در شب یلدا مرسوم بود و مردم استخوانهای کله پاچه را تا دو شب دور نمیریختند و سال آتی دود حاصل از سوزاندن این استخوانها را به جالیز میدادند تا حشرات محصولات دفع شود.
وی ابراز کرد: در این شب شیرینپلو، هویجپلوی مخصوص قزوین، آش شیربرنج و شیره انگور و غذاهایی که مزه شیرینی آن غالب است طبخ میشد.
این پژوهشگر گفت: در این شب برای عروس خانمها در دوران نامزدی یلدایی یا به اصطلاح «خوانچه» میبردند، در خوانچه یا خنچه هفت نوع میوه، شیرینی، جواهرات، پارچه، کفش و کادو وجود داشت که توسط افرادی به نام خنچه کش به خانهی عروس برده میشد.
این محقق بیان کرد: خنچهکشها این وسایل را روی سر با طبقهای چوبی مستطیل شکل مزین با نگارگریهای سبز و قزمز میبردند و انعام خود را از دست خانوادهی داماد میگرفتند، شیرینی گرفتن از خانوادهی عروس نیز جای خود را داشت.
وی ابراز کرد: بنا بر شرایط مالی خانواده داماد هدیهای هم برای عروس ارسال میشد که عمدتاً یک قواره پارچه گرانقیمت چون ترمه، زیورآلات طلا چون النگو و خِفتی (اصطلاح قزوینی به معنای گردنبند)، گیسبند، سینهریز و یا گوشواره بود.
این پژوهشگر در پایان گفت: ازآنجاکه شب یلدا شبی بلند است و مردم تا پاسی از شب در کنار هم هستند، در کنار دورهمی «تخممرغبازی» انجام میشد به این صورت که در آن گفته میشد «یک مرغ دارم پنج تا تخم میکنه.. چرا پنج تا.... پس چند تا…دو تا..»، دیگر بازی این شب «گل یا پوچ» است.
نظر شما