خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست _ زینب رجایی: «انقلاب» با روزهای دیگر فرق دارد؛ باقی ایام سال مردم تا میتوانند راههای میانبر را انتخاب میکنند تا ترافیک سنگین این خیابان را دور بزنند اما باز هم ۲۲ بهمن شده و همه خیابانهای اطراف لبریز است تا دوستداران انقلاب، یکی دو ساعتی در خیابان انقلاب قدم بزنند. شاید برای همین است که انقلاب، آن خیابان همیشگی نیست که همه را از فرط شلوغی خسته میکند. حالا با چاشنی شور و شوقی همراه شده که همه را سمت خود میکشاند.
به رسم هر ساله، مسیر راهپیمایی با پرچمهای بزرگ و کوچک ایران پوشانده شده است. دسترسیهای منتهی به مسیرهای راهپیمایی، خیلی زودتر از انتظار و در فاصلههای دورتری نسبت به سال گذشته مسدود شدهاند. دو سال گذشته که کرونا مهمان ناخواسته و بدیُمن کشورمان بود، محدودیتهای ترافیکی کمتر از روال عادی اعمال میشد تا مردم با خودرو و موتورسیکلتهایشان مسیر همیشگی راهپیمایی را طی کنند.
تجربه نشان داده اگر دیر از خانه بیرون زدید و توان تحمل شلوغی وسایل حمل و نقل عمومی را نداشتید، پیدا کردن کاروانی از ماشینهایی که از هر پنجرهاش یک پرچم ایران بیرون زده میتواند چراغ راهتان باشد. این کاروانها حکم ساربانی را دارند که در محدودیتهای ترافیکی شما را از کوچه پسکوچههای مرکز شهر به نزدیکترین نقطه به محل راهپیمایی میرسانند.
تراکم جمعیت از خیابانهای شمالی جنوبی منتهی به انقلاب، آغاز شده و مردم کمکم مُشتهای گره کرده و گلوهایشان را برای شعار دادن گرم میکنند و مثل جویهای روان، از راههای فرعی به جریان اصلی «انقلاب» اضافه میشوند. رفتهرفته طنین شعارها لابلای سیل جمعیت را پر میکند.
دهه نودیها روی دوش دهه شصتها
حساب کتاب سر انگشتی از جمعیت، هر میزانی که باشد، باید حدوداً یک و نیم برابر شود، چون به ازای اکثر مردانی که در راهپیمایی حضور دارند، بچههایی آمدهاند که میان آسمان و زمین دو تا پرچم کاغذی کوچک ایران در دست گرفته و هر از گاهی تکانی میدهند. کودکانی که بر شانه پدرها، پدربزرگها یا مردان خانواده سوار میشود یکی از این تصاویر ثابت و همیشگی این روز است.
کالسکهها هم عضو ثابت دیگری از حاضران در این رویداد انقلابی هستند. البته کالسکهها اکثراً اضافهکاری میکنند و به جای یک کودک یکی دو مسافر خلاف هم سوار کردهاند. عصا و ویلچر سالمندان و افرادی که کمتوانی جسمی دارند نیز تصویر دیگری از مسیرهای راهپیمایی هر ساله است. مجموعه تصاویری که میگوید با هر حال و هر سن و هر توانی، برای شرکت در جشن تولد جمهوری اسلامی آمدهایم.
میان جمعهایی که با هم مسیر را طی میکنند، اکثراً بچههای دهه هشتادی و دهه نودی مسئولیت شعار دادن را بر عهده دارند. کودکان و نوجوانان انتخاب میکنند که جمعیت بیشتر شعار سیاسی بدهد یا میزان ارادت به ولایت فقیه را فریاد بکشد. دختر بچهای هشت ساله که به زحمت میان بزرگترها قابل رؤیت است با صدایی نازک و عروسکی داد میزند: «وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد» جمعیت خندان و با صلابت جواب میدهد: «ارتش دنیا نتواد که جوابم دهد»!
جلوتر یک پسر نوجوان که پشت لبش تازه سبز شده است، به مثابه یک لیدر جمعیت را هدایت میکند. برگهای در دست دارد که از روی آن شعارها را میخواند: «خامنهای خمینی دیگر است»؛ همه پاسخ میدهند: «ولایتش ولایت حیدر است».
خیلی تأثیرگذار بود...
تمرکز عجیب جمعیت اطراف یکی از خودروهایی که سیستم صوتی دارد توجه را به خود جلب میکند. کسی که پشت بلندگو مردم را به شعار دعوت میکند، ذوق تازهای در خلق شعارها به کار گرفته است. مرد جوان داد میکشد: «اینترنشنال سعودی! دیدی عددی نبودی؟!» مردم با خنده تکرار میکنند. جوان ادامه میدهد: «عدس پلو با سویا! سرنگونی تو رؤیا» جوانترها سر شوق میآیند و با صدای بلندتر همراهی میکنند. شعار آخر شوخی معروف فضای مجازی است: «براندازی شعار بود! خیلی تأثیرگذار بود…»
برخی هم با خودشان بوقهای استادیومی آوردهاند. بوقها اکثراً با رنگآمیزی پرچم ایران هستند. دو جوان کنار هم به سبک استادیوم آزادی بوق میزنند و جمعیت پشت سرشان فریاد میکشد: «ایران!» احتمالاً این همان بوقهایی است که چند ماه پیش برای شادی بعد از صعود ایران به جام جهانی ۲۰۲۲ تهیه کرده بودند ولی نتیجه بازی آخر فرصت نداد که در خیابانهای تهران آنها را حلال کنند و تا امروز توی کمد خانهها خاک میخوردند. اما چه باک؟ وقتی جشن انقلاب هرساله روی هرچه آتش باخت است، آب گوارای پیروزی میریزد؟!
مردم همانطور که در خیابانها قدم میزنند هر از گاهی با تلفن همراه عکس و سلفی خانوادگی میگیرند؛ انگار که بخواهند از خاطره یک جشن خوش یادگاری داشته باشند. دو سه سالی میشود که به عکسهای ثابت راهپیماییها، کنار همه تصاویر رهبر انقلاب و امام خمینی (ره)، کنار همه پرچمهای ایران، کنار همه برگههای کوچک و بزرگ شعارنوشته، عکس «حاج قاسم سلیمانی» هم دیده میشود. حالا دیگر به این ترکیب ماندگار انقلابی، چهره سردار شهید جمهوری اسلامی نیز اضافه شده است.
اما حالا این اولین راهپیمایی است که عکس چند شهید جوان در دست تعداد زیادی از شرکتکنندگان دیده میشود. شهدای امنیتی که در ماههای اخیر در جریان اغتشاشات جان خود را از دست دادند. «آرمان علیوردی» یکی از این جوانهاست که عکسش میان مردم دست به دست میشود.
مهربانیهای رهپیمایی
صدای هلیکوپتر صورتها را به سمت خود برمیگرداند. بچهها به امید گلباران به آسمان زل میزنند. نزدیکی میدان انقلاب دو پسر بچه با صورتهای سبزه و لباس بابا نوروز و تنبک در دست به سمت هلی کوپتر چشم دوختهاند. یکی کلاه ایران به سر گذاشته و روی کلاهش پیکسل حاج قاسم زده و دیگری روی صورتش را پرچم ایران کشیده و پیکسل را سمت چپ قفسه سینه به لباسش چسبانده است. بالاخره هلی کوپتر خیابان را گلباران میکند، دو پسر بچه ساز و تنبک مینوازند و جمعیت دست میزند و سوت میکشند.
دو زن میانسال پاکتهای بزرگی را زیر چادرهایشان در دست دارند، به هر نیروی خدمات شهرداری که میرسند یک بسته از پاکت در میآورند و تحویلش میدهند، بستهای شبیه آنچه بعد از سفرههای نذری پخش میکنند. توی پاکت مقداری میوه، چند شکلات، یک شیرینی، یک پرچم کاغذی ایران و یک تراول ۵۰ هزار تومانی گذاشتهاند. اینطور از زحمات زحمتکشان پاکبانان در این ایام تشکر میکنند.
خبری از کیک و ساندیس نیست!
مهربانی در ابعاد مختلف و به هر بهانهای، در این راهپیمایی به تصویر کشیده میشود. تعدادی از بزرگترهای خوشذوق، توی جیبهایشان را پر از شکلات کردهاند و به هر بچهای که میرسند، شکلاتی را پنهانی در دستش میگذارند. بچهها از عشق لبریز میشوند.
برای کسی که هم راهپیمایی ۲۲ بهمن و هم تجمعات ضدانقلاب را از نزدیک دیده باشد، تشخیص یک تفاوت کار سختی نیست. اینجا سراسر شور و امید و خنده و شادی و احترام موج میزند و در طرف مقابل سراسر عصبانیت، خشم، هتک حرمت و بیاحترامی. اینجا هرچقدر از علاقه لبریزتر باشی صدایت بلندتر است و در طرف مقابل هرچه خشنتر باشی!
فارغ از همه اینها و در آخر، تکهپرانیهای بدخواهان را فراموش کنید! برای سالهای بعد، هرچقدر هم دیرتان شده بود، صبحانهتان را بخورید یا دست کم یک لقمه همراه خودتان داشته باشید و بعد راهی راهپیمایی شوید. چون برخلاف آنچه عدهای با آن دوستداران انقلاب را دست میاندازند، خبری از کیک و ساندیس نیست...
نظر شما