به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه داوری دومین جایزه کتاب «روایت پیشرفت» در حوزه حکمرانی یکشنبه ۳۰ بهمن با ارائه گزارش کوتاهی از سیر فعالیت و جریان روایت پیشرفت و اولین جایزه این رویداد برگزار شد.
کتاب شریان مکران، نادیده گنج، تا خمینی شهر، ر روایت، روایت یک رویش، ساخت ایران و درسهایی از هدفمندی یارانهها، کتابهای راه یافته به مرحله داوری در این بخش هستند. در این جلسه داوری کتابهای حوزه حکمرانی به بحث گذاشته شد. علاوه بر داوری و نقد آثار به موضوع روایت پیشرفت و وضعیت آن پرداخته شد.
محمد نمازی، در ابتدای این جلسه گفت: دبیرخانه جایزه کتاب روایت پیشرفت از اواخر سال ۹۹ با هدف رصد، ارزیابی و معرفی آثار روایت پیشرفت شروع به کار کرد. نتیجه بررسی کتابهای روایت پیشرفت ۴۱ کتاب منتخب بود، که در اولین جایزه کتاب روایت پیشرفت ارزیابی شدند و از کتابهای برتر تقدیر شد.
وی افزود: گفت و گوها و تلاشهای این حوزه از حوالی سال ۹۰ با عناوینی مانند الگونگاری و الگوپژوهشی آغاز شد و عنوان «روایت پیشرفت» را برگزید، دغدغه اش ثبت تجربههای موفق و ناموفق در حوزه مختلف بود تا زمینه پژوهشهای عمیقتر فراهم شود و هم روایتهای خوبی درباره آنها نوشته شود. این حرکت از حوزه علم و فناوری آغاز شد و در حوزههای دیگر ادامه پیدا کرد.
نمازی گفت: از اواخر سال ۹۶ جمعی از فعالین این زمینه با هدف شتاب دهی و بهبود کمی و کیفی آثار این حوزه، «انجمن روایت پیشرفت» را تشکیل دادند. اولین خروجی عملیاتی شده این جمع «جایزه کتاب روایت پیشرفت» است. جایزه امکان رصد و ارزیابی آثار این را فراهم میکند و به ترویج و معرفی آثار کمک میکند. اختتامیه اولین جایزه کتاب روایت پیشرفت شهریور سال ۱۴۰۰ برگزار شد.
وی افزود: کتابهای دوره دوم جایزه کتاب روایت پیشرفت در دو بخش طبقه بندی شده اند. آثاری که به تجربههایی پرداخته اند که دولت در آنها نقش داشته است در بخش حکمرانی و کتابهایی که نقش مردم در آنها پررنگتر است در بخش حرکتهای مردمی و جهادی آمده اند. البته این تقسیم بندی چندان دقیق نیست و ممکن است کتابهایی در هر بخش باشد که مردم هم در آنها نقش دارند. دلیل این طبقه بندی اشاره به دو بال حکمرانی و نقش دولت و زیر ساختها است، در طرف دیگر نقش فعال و پیشران پیشرفت که مردم هستند. به حرکتهای مردمی در حوزههای مختلف توجه شده است و صرفاً آن چیزی که به حرکت جهادی مرسوم شده است، نیست و میتواند بسیار گستردهتر و متنوعتر باشد.
نمازی گفت: در این دوره سعی شده است داوران تخصصیتری در موضوع روایت حکمرانی یا روایت مردمی انتخاب شوند و تلفیقی از فهم مسئله روایت و آن حوزه را داشته باشند. از میان آثار سه اثر به عنوان اثر برگزیده انتخاب خواهند شد.داوران بخش حکمرانی دومین جایزه کتاب روایت پیشرفت، آقایان مازیار عطاری، مجدالدین معلمی، حمید آقانوری، حسین بابایی و جواد مشایخ هستند، که جلسه با حضور سه نفر از داوران برگزار شد.
فهم تفصیلی ما از بسیاری از گزارههای دینی، نیازمند «تجربه» است
حجت الاسلام حمیدآقانوری نیز در ادامه گفت: ورود من به مسئله روایت از زاویه علم دینی است. برای من سوال بود که در سنت اسلامی این «تجربه» کجاست؟ خیلی بعید میدانستم که به آن توجه نشده باشد. ما در پیشینه مان دورههای پرفروغی داشتیم که قاعدتاً باید سراغ آن میرفتیم. به نظرم نگاه فارابی درباره این موضوع بسیار مفید است. در اینجا دوست دارم تجربه نگاری را از نگاه فارابی بیان کنم.
آقانوری افزود: تا پیش از او نگاهی به عقل عملی وجود دارد که بیشتر حالت انگیزشی دارد ولی فارابی یک دستگاه ادراکی را بیان میکند. یک دستگاه توصیفی مبتنی بر عقل عملی و یک دستگاه توصیفی مبتنی بر عقل نظری داریم و این حیطهها را کاملاً جدا میکند. عقل عملی مبتنی بر «هست» ها است و «باید» ها را تولید میکند و این را خیلی خوب توصیف میکند. ما یک عقل عملی بالفعل داریم و یک عقل عملی بالقوه. میگوید جایی که عقل عملی میرود سراغ هستها و یک چیزی برداشت میکند این عقل عملی بالقوه است و فعلیت آن منوط به تجربه است و یا تجربه یک درک تفصیلی ایجاد میشود. به مراتب ما در اینجا به تجربه، ثبت تجربه، گزارش تجربه و تراکم تجربه به عنوان بخشی از فهم خودمان از فضای دین نیازمندیم. یا حتی برای مثال ابوعلی سینا در طب یک گزاره دینی را میگیرد و در خواص یک دارو با تجربه و آزمایش آن را تفصیل میدهد.
ما معتقدیم امام خمینی (ره) مردم سالاری رو از حاق دین برداشت کرده است و در بستر اجتماعی انقلاب اسلامی به تجربه گذاشته است. ما تجربیات ارزشمندی داشته ایم. پس از انقلاب ما بسیاری از گزارهها را تجربه کردیم.
نگاه ما به مسئله «روایت پیشرفت» ارتقا یافته و چند بعدی شده است
وی گفت: علاقه من به این حوزه از مدتها قبل به این واسطه بود. در ابتدا این سبک و این آثار وجود نداشت. بیشتر آثار جنبه احساسی و فضای عاطفی داشت و با مشقت باید از آنها مطلب استخراج میکردی. به نظرم این فضای کنونی معلول چندین جریان است که در موضوع دانش بنیانها، تاریخ شفاهی در مجموعه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و خرده جریانهای مختلف وارد شدند. یک سری آثار هم به صورت جسته و گریخته انجام میشد و نگاه آنها بیشتر یک نگاه مدیریت دانش بود. فهم ما از جریان «روایت پیشرفت» بسیار رشد کرده و چندبعدی شده است. فهمیده ایم که هم یک پدیده رسانهای است و کارکردهای گفتمان ساز اجتماعی و عجیب و غریبی دارد که بازتولیدهایش میتواند مؤثر باشد. تجربه خودم با مطالعه کتاب «ملاقات در فکه» این بود و به این نتیجه رسیدم که میتوانیم از این آثار استفادههای متعددی کنیم و حسن باقری برایم مهم شده بود.
بدون «روایت»؛ مجبوریم هزار بار چرخ را اختراع کنیم!
وی گفت: ما بدون «روایت» هزار بار چرخ را اختراع میکنیم و داشتههای خودمان را فراموش میکنیم. ما چه در فضای اجتماعی و چه در فضای فنی، نیازمند تولید فناوریهای سخت و نرم هستیم که به شدت به آن محتاجیم. ما هنوز بلد نیستیم چطور مردم را اقناع کنیم. ما در دهه ۶۰ بسیار توانمند بودیم. در دهه ۷۰ تجربیات خودمان را فراموش کردیم و در دهه ۸۰ که به نظر من دهه خودآگاهی ماست، به نظر من یک دشت سوختهای دیده ایم و تصور کردیم از اول همین طور بوده است و چیزی نمیدانیم از آن دوران و کارهایی که کرده ایم. نه به لحاظ که مثلاً جهاد رفته و پل بعثت را ساخته است، به لحاظ سطح دغدغه و حساسیتهای اجتماعی. مثلاً عده از بچههای جهاد سر جلسهای که امام (ره) سر سفره صبحانه نشسته بودند، با دیدن پنیر دانمارکی میگویند که طاغوت با ما چه کرده که پنیرمان را باید از خارج وارد کنیم! بچههای جهاد بعد از جلسه میگویند که امام ناراحت است و پروژه خودکفایی لبنیات در ایران از ناراحتی امام سر سفره شروع میشود! و در سطوح مختلف از اصلاح نژاد گاو ایرانی تا ساخت صنایع مرتبط و … پیش میروند و کارخانههای بزرگ را میسازند. ولی الان چه بسا در موضوعات مختلفی اعلام جهاد میشود و بدنه انقلابی هم واکنش درخوری نمیدهد.
وی با اشاره به اینکه نه تنها در حوزه فناوری، بلکه بسیاری از چالشهای اجتماعی و سیاسی امروز قابل حل است افزود: ما از مشکلات خیلی بزرگتر عبور کرده ایم و الان احساس میکنیم هیچ چیز از آن سابقه نیست. چطور توانستیم همه ایران را باسواد بکنیم؟ چطور در زمان جنگ رشد اقتصادی بخش کشاورزی ما که دست جهاد بوده است ۸ درصد بوده؟ چطور خودکفایی گندم را سال ۶۰ تجربه کردیم؟ همه اینها را اگر کنار هم بگذاریم نتیجه میگیریم که از ابتدا منفعل نبودیم، این طور توان مان را از دست داده ایم و منفعل شده ایم! این همه از عدم پرداختن به «روایت» است. به نظر من مدیریت دانش پایینترین سطح این حوزه است. ما اگر به ایده جاده ابریشم نگاه کنیم ۱۰۰ هزارهزار ارتش هخامنشی از حفظ امنیت جاده ابریشم درآمد داشته! یعنی یک میلیون نفر درآمدش از سمت هزینه حفظ امنیت این جاده تأمین می شده است. این ایده در توسعه و صنعت راهِ ما نمیتواند عملی شود؟ یا ایده آبخیزداری ما نمیتواند این ۲۲ میلیون حاشیه نشینی را با رونق کشاوری از بین ببرد؟ همان کاری که قبلاً کرده ایم و مردم رو به روستا برگرداندیم. برای من این جریان خیلی پر فروغ است و میتواند راهگشا باشد!
روایت پیشرفت یا پسرفت؟!
آقای نمازی، دبیر جایزه در ادامه گفت: چندی پیش با جمعی از دوستان درباره همین جایزه روایت پیشرفت صحبت میکردم، ایشان معتقد بود اینهایی که شما اسمش را پیشرفت گذاشته اید و به دنبال روایت شأن هستید پیشرفت نیست! پسرفت است، اینها اقتصاد بازار و مواردی از این قبیل است و این گفتمان را از اساس رد میکردند. نظر شما در مقابل این تفکر و نظر چیست؟!
آقانوری در پاسخ به این سوال گفت: این صحبت شما یک تفکری هست که با حضرت امام (ره) و آقای خامنه ای تقابل دارند و میگویند نگاه ایشان نسبت به توسعه و فناوری ساده انگارانه میدانند! من خودم اهل تفکر و نظر درباره نظرات آقای خامنه ای هستم و این نگاه را مخالف چارچوب فکری انقلاب نمی دانم چون اصل فکر و تفکر ارزشمند است. ولی نمیشود به کسی که هیچ کاری نکرده است بگوییم کلاً جهت فکری ات را تغییر بده. من نمونه دارم که یک پژوهشکدهای در دیدار با رهبر ایشان به آنها توصیه کرده اند لازم نیست به فکر ارتقا و ساخت هواپیمای جدید باشیم، به این فکر کنید اگر آن جایی که صنعت هوایی شروع شد، یک طرح دیگری توفیق مییافت آن وقت مسیر صنعت هوایی چه شکل میشد. گرچه باز هم این تغییر چارچوب نیست. اما برخی پیشرفتها در مخیله جامعه ایرانی نمی گنجیده است.
برای مثال برخی از داروهای ایرانی در بیماریهای خاص مؤثرتر از نمونه خارجی هستند، ولی جامعه این را قبول نمیکند. آقای خامنه ای چنین جامعهای را دارد به یک سمت دیگری میکشاند و فهم این موقف تاریخی-فکری مهم است. من درباره خیلی از این کتابها نوشتم که روایت پسرفت است و به نظرم این هم خیلی خوب است که بدانیم چرا در موضوعی موفق نشدیم. برخی از کتابها دیده نشده اند! به نظرم کتابها به اندازه کافی دیده نشده اند، یعنی کتابهایی بود که انتظار داشتیم در مرحله داوری حضور داشته باشند و حضور ندارند.
دبیر جایزه کتاب روایت پیشرفت افزود: بعضی از حوزهها را در جایزه قرار ندادیم، مثل حوزه کارآفرینی. یا حوزه دفاع مقدس را با ملاحظاتی در جایزه قبل و در حوزه امنیتی-دفاعی داشتیم. و یا برخی آثار را بررسی کردیم و در مرحله داوری وارد نکردیم. ولی تا حدی با این مشکل روبرو هستیم که ممکن است همه آثار این حوزه را بررسی نکرده باشیم و کتابی از قلم افتاده باشد.
روایتهای حوزه حکمرانی نیازمند گذر زمان است
مازیار عطاری نیز در ادامه این جلسه افزود: چون موضوع کتابها حوزه حکمرانی است، مسئله باید مرتبط با حوزه سیاست گذاری و نظام تدبیر و تصمیم گیری باشد. لذا در واقع قبول دارم که پیش نیاز این روایتها، وجود انبوهی از خرده روایتها است و ما باید گزارش ببینیم و با آدمهای مختلف مصاحبه کنیم، ولی آنجایی که میخواهیم «روایت پیشرفت» در حوزه تدبیر و سیاستگذاری و تصمیم سازی و تصمیم گیری در کشور و جمهوری اسلامی تألیف کنیم، یک چیز متفاوتی است و یک وجه تمایزی دارد.
تولید یک کتاب مصاحبه و گزارش هم ارزشمند است در جای خودش و خیلی جاها هم شما لازم است روایت بگویی و برای خیلی از اقشار مفید باشد، ولی وقتی در حوزه سیاست گذاری و تصمیم گیری و تصمیم سازی صحبت میکنیم معمولاً با پدیدههایی روبرو هستیم که به لحاظ زمانی بسیار دراز مدت هستند و طول عمر جمهوری اسلامی بسیار کوتاهتر از چیزی است که بخواهیم درباره اینها صحبت کنیم. الان تازه وقت آن رسیده است و میتوان درباره روایتهای تصمیم سازی و سیاست گذاری صحبت کرد. در حوزه حکمرانی روایت را باید در بستر زمانی بزرگتری بررسی کرد.
باید موضوعات «روایت پیشرفت» را در افق پدیدهها درک کرد
وی گفت: در روایت پیشرفت، بحث فضا و اینکه در چه مکان و زمانی داریم این روایت را انجام میدهیم بسیار مهم است. وارد جزئیات فنی نمیشوم ولی این چارچوب بسیار مهم است. بالاخره داریم درباره روایت جمهوری اسلامی صحبت میکنیم و روایت زندگی کردن بر اساس دین. این زمان و مکان محدود به ایران و این ده سال و بیست سال نیست، عقبهای دارد و باید افق پدیده دیده شود تا بتوانیم فهم کنیم و درباره پدیده یک فهم عمیق داشته باشیم. ماجرای پنیر را مقایسه کنیم با کارهای محمدرضا شاه و کاری که اعلم انجام میدهد، این تفاوتها باید در نظر گرفته بشود که این پدیده فهم شود. برای همین به نظر من یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم و تازه الان زمانی است که میتوانیم درباره روایت پیشرفت در حوزه تصمیم سازی صحبت بکنیم و زمان و مکان را در نظر بگیریم و پدیده سیاسی را با یک تک روایت مقایسه نکنیم. طبعاً نمونه در این حوزه کم داریم ولی تا وقتی این بحثها مطرح نشود به این سمت حرکت نمیکنیم.
«روایت پیشرفت» باید قابل تدریس باشد
عطاری با اشاره به اینکه در دورههای دکتری سیاستگذاری علم و فناوری، درسهایی آموزش میدهند که تجربههای هیوندا یا تویوتا است افزود: اینها را به متن درسی تبدیل میکنند، که یک تجربه مفصل است در بستر تمدنی خاص خودشان. ما هم باید تجربههایی کنیم در این زمینه، اگر به متنهای درسی برای سیاستگذاران و مدیران دولت و بخش خصوصی رسیدیم، آنجا موفق بوده ایم. دلیل اصلی ورود ما به این بحث همین مدل زندگی بر اساس دین است. اگر انقلاب کردیم و به جمهوری اسلامی رسیدیم، نتیجه این تفاوت در چیست؟ پاسخ به این سوال نیازمند مشاهده و سعی و خطا است. همان اوایل هم که بحث کردیم که بگوییم انجمن روایت پیشرفت. ما در بسیاری از مسائل شکست داریم. پیشرفت واژه خوبی است چون پیشرفت یعنی مجموع شکستها و پیروزیها. شاید توسعه کشاورزی ما نقدهای جدی داشته باشد، ما در فضای بعد از انقلاب و توجه به قشر مستضعف رفتیم و چاههای عمیق زدیم و همین باعث شده معضل حاشیه نشینی ایجاد شود. ولی خود اتفاق حاصل یک رویکرد متفاوت بوده است، ممکن است اشتباه کرده باشیم، اشکالی ندارد اگر آن جنبه رو از دست بدهیم تصمیم گیری هایی میکنیم و همه را زیر سوال می بریم در حالی که میتوانیم این رویه را اصلاح کنیم.
موضوع «روایت» مورد توجه قرار گرفته است
وی افزود: ما سال ۸۱-۸۲ برای ثبت تجربیات و روایتها با سیاستمداران دولت صحبت میکردیم. با تعویض دولت کار را کنار میگذاشتند و دوباره در انتهای دولت به فکر میافتادند و باز هم کار به جایی نرسید، البته این تجربه ماست. مثلاً یکی وزرا این دغدغه را داشت که تجربیات خودش را بنویسد. اینها یک نمونههای تک و معدود بودند و در تمام این دوران بیشتر در پایان دولتها به این موضوع پرداخته میشد. ولی الان نسل جوانی از مدیران آمده اند که از همان ابتدا به دنبال چنین کاری هستند که تجربیات ثبت شود و این برای من هیجان انگیز است. یا برخی از نهادها پیگیر ثبت تجربیات هستند که به نظرم رویکرد متفاوتی با گذشته است. از طرف دیگر حجم عظیمی از گروهها و افراد فعال در این حوزه هست که پیش از این اینطور نبود و نمیتوانستیم یک نویسنده یا یک ویراستار پیدا کنیم. ولی الان افراد و گروههای فعال زیاد هستند. به نسبت ۲۰ سال قبل در حوزه علم و فناوری و سیاست گذاری یک فضای پرجنب و جوشی به وجود آمده است.
باید حلقههای «روایت پیشرفت» تکمیل شود
عطاری گفت: «روایت پیشرفت» باید با حلقههای دیگر زنجیره تکمیل شود و روی الگوسازی و گفتمان سازی پس از روایت کار بکنیم. ما سعی کردیم در جشنواره مدافعان اقتصاد مردمی چنین کاری انجام دهیم و کارهای رسانهای بکنیم. اگر بواتیم محتوایی تولید کنیم که نظام دولتی و خصوصی ما استفاده کند و به کار بگیرد هم مهم است، حالا یا در قالب نظام ارتقا و آموزشها و یا قالبهای دیگر استفاده کنند. اگر زمانی برسد که مردم ما بر اساس این روایتها فهم عمیقتری پیدا شد و توسط روایت نگاری بتوانند اصلح را انتخاب بکنند و در اعمال حق سرنوشت خودشان تصمیم بهتری بگیرندو حق حاکمیت خودشان را بهتر پیاده کنند، به نتیجه و سطح مطلوب رسیده ایم.
حوزه روایت آبرو پیدا کرده است
حجت الاسلام حمید آقانوری افزود: یک نویسندهای تعریف میکرد اولین کاری که در حوزه تاریخ شفاهی و روایت انجام دادم هدیه دادم به پدرم. پدرم گفت فلانی پول میخواهی؟ من بهت پول میدم برو درست رو بخون! میگفت به نظر خودم کاری که کرده بودم خیلی کار ارزشمندی بود درباره تحلیل فناوری و … پدرم گفت برو یک کاری بکن که خاطراتت رو بنویسند نه خاطره نویس بقیه بشوی! هر چقدر خواستم به پدرم بگویم که این کار من چقدر ارزشمند است پدرم با چنین حسی با من برخورد کرد. میخواهم بگویم این حوزه آبرویی نداشت، الان دارد این حوزه آبرویی پیدا میکند و یک رسمیتی پیدا میکند، آرام آرام.
در حوزه «روایت پیشرفت» فقیر هستیم
مجدالدین معلمی رئیس بنیاد کتاب نیز در ادامه این جلسه گفت: من وقتی کار مطالعه کتابها رو شروع کردم هر چقدر جلو میرفتم میگفتم چقدر فقیریم در حوزه کتاب روایت پیشرفت و اگر اینها گل سرسبد این حوزه هستند چقدر کتاب ننوشته و روایتهای ناگفته داریم و تصور کردم که برخی کتابها دیده نشده اند. از طرف دیگر بحث روایت پدیدهای است که ۲۰ سالی از عمر آن میگذرد و چیز چندان غریبی نیست و نشرهایی آمده اند که کار تخصصی شأن روایت است و هویتی برای آن پیدا شده و مجموعههای مختلفی وجود دارند که صرفاً دارند آثار مربوط به روایت و خاطره تولید میکنند. به نظرم روایت میتواند بومیترین شکل ادبی برای ما باشد. در اینجا نمیخواهم بحث کنم در این باره. بنابراین پیشنهاد من برای جایزه این است که با اضافه کردن و تعدد آثار را پراکنده نکند.
معلمی افزود: جایزههای کتاب هدف گذاری شأن برای این است که یا الگوسازی کنند یا از نویسنده تقدیر کنند. جایزه کتاب روایت پیشرفت باید تکلیف خودش را روشن کند که میخواهد تقدیر کند یا الگوسازی؟ با این فضای مردمی و مقدار جایزه به نظرم تقدیر چندان مدنظر نیست، برای همین همان الگوسازی مهم است. به نظرم برای الگوسازی باید خیلی بیشتر از این حرفها کار کنید و اعتبار کسب کنید. در این بخش ضعف بیشتری داریم به نظر من تکثر رو کم کنید تا اثار رقابت جدی تر کنند.
در حوزه الگو سازی به نظرم جشنواره عمار یک نمونه خوب است که با توجه به آثار و جوایز و … توانسته توجه عده زیادی را جلب کند. اگر جایزه به چیزی تبدیل شود که ارزشمند شود به لحاظ ترویج و الگوسازی هم موفق تر خواهد بود.
رئیس بنیاد کتاب گفت: یکی از معیارهای من برای انتخاب این بود که با مطالعه اثر حس خوب به شما دست بدهد. روایت شکستها و ناکامیها به نظرم در جایزه جایگاه مطرح شدن ندارد. به نظرم برخی کتابها ربطی به موضوع وجود نداشتند و بیشتر حال شخصی بود. و یا به نظرم در موضوع حکمرانی نبود یا قابلیت الگوگیری نداشت.
به نظرم برای کتاب «ساخت ایران» زحمت کشیده شده بود و قلم قوی داشت. کتاب شریان مکران به نظرم واقعاً یک کتاب پیشرفت است ولی یک سفرنامه است و چندان نویسنده برایش زحمت نکشیده است و چندان تحقیقی انجام نشده. خیلی کتاب روان و خوش خوانی است. کتاب تاخمینی شهر هم کتاب خوبی بود که نمونه مشابه زیادی دارد که نثر مطولی دارد.
آقانوری افزود: روایت رویش نباید در این قسمت میآمد و کتاب میرنامیرا یک شخصیت ویژه را روایت میکند که به شدت ملی گراست و ایشان بزرگترین خریدار اوراق قرضه دوران مصدق است و نوع حضورش در دولت میرحسین به عنوان مشاور میتوانست خیلی بیشتر پرداخته بشود و چندان کتاب خوبی نبود. درباره کتاب ر روایت، بسیاری از روایتها به جایی نرسیده است به همین دلیل حس بدی به کتاب داشتم ولی به لحاظ قلمی یکدست بود، البته از آنجا که یک گزارش دست دوم بود اذیت کننده بود.
وی گفت: من کتاب هدفمندی یارانهها رو کتاب خوبی می بی نم که روایت یک تجربه بی نظیر در دنیاست. از این جهت به نظرم قابل توجه است. ولی با این حال کتاب تا حدی تلخ شده بود. در مورد ساخت ایران واقعاً پسندیدم و ژشت کارآگاه بدبین را خوب می دانم. در شریان مکران خیلی چالشی با موضوع برخورد نمیکند گرچه روایت روانی است. به نظرم تاخمینی شهر هم اگر کم حجم تر میشد چابک تر و خوش خوان تر میشد و اشکالی هم به آن وارد است که روایت جهادیها از حاج عبدالله والی است.
عطاری افزود: من جشنواره را یک فضای گسترده می بی نم که باید همه کتابهایی که در این حوزه منتشر میشوند را بررسی کند. به نظر باید همه آثار دیده شوند ولو روایت شکستها که به نظرم پیشرفت در خودش شکست و پیروزی را باهم دارد. من از این منظر به کتابها نگاه میکنم و با یک ملاحظه که به موضوع سیاست گذاری و نظام تصمیم هم توجه کنیم. شاید اگر از منظر دیگری نگاه کنیم آثار ارزشمندی باشند. با این نکته من همیشه این سوال را در ذهنم داشتم و برایم مبهم بود که چه فکری در سطح تصمیم گیری درباره بشاگرد رخ داده است که به این نتیجه عملیاتی رسیده است و به دنبال یک روایت در این رابطه بودم. از این منظر کتاب تا خمینی شهر بسیار کتاب ارزشمندی است. این که در فضای تصمیم گیری با چه فضایی و با چه گزارههایی و با چه استدلالهایی یک اقدامی صورت گرفته و از چند منظر روایت میکند بسیار مهم است. حالا ممکن است که شما در آخر یک قضاوتی داشته باشید. با این استدلال یک کتاب ارزشمند و قابل درس گرفتن در حوزه حکمرانی است گرچه شاید از نظر ادبی از بقیه کتابها در سطح پایینتری باشد.
کاری که حاج عبدالله انجام داده یک نمونه از نحوه ورود جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و شیوه حکومت داری بوده است. در یک نگاه متفاوت از نظر من از بهترین کتابها است. و از این منظر باید از کتاب تقدیر کنیم. درباره کتاب ر روایت اگر بسیج را یک پدیده حکومتی ببینیم یک گوشهای از مدل حکمرانی را روایت میکند، گرچه ناقص و یک طرفه این کار را انجام میدهد. و ضعفهایی دارد.
نظر شما