به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از لسآنجلس تایمز، جوجو مویز کتاب جدیدش با نام «کفشهای یک نفر دیگر» را هفتم فوریه یعنی حدود ۱۰ روز پیش منتشر کرد و اکنون با این کتاب یکی از ۱۰ کتاب پرفروش آمریکاست.
«کفشهای یک نفر دیگر» چهاردهمین رمان این نویسنده پرفروش است که بار دیگر داستانی از درهمریختگیها استفاده حداکثری از فرصتهای دوم را ارایه میکند.
منتقد نیویورک تایمز درباره این نویسنده گفته است: نویسندگان معدودی هستند که قادر باشند در یک صفحه خواننده خود را بخندانند و در صفحه بعد او را به گریه درآورند.
حالا وقتی مجبور شوید در کفش کسی دیگر راه بروید، خودتان چه کسی هستید؟ داستان این رمان درباره نیشا کانتوز زنی چهل و چند ساله است که در جهان پولدارها زندگی میکند تا اینکه شوهرش اعلام طلاق میکند. نیشا مصمم است به زندگی پر زرق و برقش ادامه دهد، اما باید برای کنار آمدن با اوضاع سخت کار کند.
این رمان که در ۴۴۸ صفحه منتشر شده و ناشرش «پاملا دورمن بوکس» است، بار دیگر پر است از شوخطبعی و قدرت داستانسرایی درخشان جوجو مویز که بر این تکیه دارد که چگونه یک چیز کوچک میتواند ناگهان همه چیز را تغییر دهد.
جوجو مویز ۵۳ ساله رماننویس انگلیسی در دانشگاه لندن تحصیل کرده و در رشته روزنامهنگاری موفق به کسب بورسیه شده و به مدت ۱۰ سال برای «ایندیپندنت» کار کرده است. او سال ۲۰۰۱ به رماننویسی تمام وقت بدل شد و با «میوه غریبه» جایزه انجمن رمانتیکنویسان را در سال ۲۰۰۴ کسب کرد.
رمان جدید وی در بین نزدیک به ۱۲ هزار نفر در سایت «گود ریدرز» امتیاز ۴.۱۵ از ۵ را کسب کرده است.
از زمانی که «من پیش از تو» در سال ۲۰۱۲ منتشر شد او به صورتی جدی در کانون توجه ادبی قرار گرفت. اما سال ۲۰۱۹، با پایان یافتن ازدواج ۲۲ سالهاش، این نویسنده هم در شرایطی متلاطم قرار گرفت. در واقع او در طول پاندمی کرونا از همسرش جدا شد، یکی از والدین خود را از دست داد و متوجه شد که قادر به انجام کاری که همیشه میتوانست به راحتی انجام دهد یعنی نوشتن نیست.
وی در مصاحبهای که متن آن در ادامه میآید؛ درباره چگونگی کنار آمدنش با شرایط جدید و چگونگی و چرایی نوشتن آخرین رمانش صحبت کرده است:
* فکر میکنید رویکرد شما برای نوشتن رمانهای عاشقانه از زمانی که طلاق گرفتید تغییر کرده است؟
نه. فکر میکنم مشکل این است که هرگز معتقد نبودهام عاشقانه مینویسم. من نویسنده داستانهایی هستم که در آنها عشق وجود دارد. عاشقانهترین اتفاقی که در کتاب جدیدم میافتد این است که یک مرد برای یک زن یک بشقاب تخم مرغ میپزد!
چیزی که خوانندگانم در کتابهای من دوست دارند روابط انسانی است. آنچه مرا جذب خود میکند، الگوهایی است که در آن قرار میگیریم و اینکه چگونه رفتار ما اغلب به دوران کودکی بازمیگردد. اگر کتاب نمینوشتم، در دورههای روان درمانی دوباره آموزش میدیدم.
* برای نوشتن «کفشهای یک نفر دیگر» چگونه تصمیم گرفتید؟
وقتی شروع به نوشتن این کتاب کردم، خیلی چیزها را پشت سر گذاشتم. من قصد داشتم سال ۲۰۲۰ را به خودم اختصاص بدهم، زیرا به بدترین شکل به یک معتاد کار تبدیل شده بودم. در طول روز کتاب مینوشتم و شبها با یک تیم در لسآنجلس که قصد یک فیلم اقتباسی داشتند کار میکردم. بعد به یک تور کتاب رفتم و در نهایت راه از هم پاشیدم. ازدواج ۲۲ ساله من در حال فروپاشی بود و مادرم داشت بر اثر سرطان خون میمرد. ۲۰۲۰ سال بقا بود. هرگز کسی نبودم که با سلامت روانی دست و پنجه نرم کنم و ناگهان نتوانستم این کار را انجام دهم. نتونستم بنویسم.
* در این کتاب یک عنصر روان درمانی با شخصیت فیل وجود دارد که با مرگ یکی از والدین دست و پنجه نرم میکند.
میخواستم نشان بدهم این مرد باید خودش را بکشد ولی به کارش ادامه دهد. وقتی مادرم در حال مرگ بود من از اینکه به اندازه کافی برایش کاری نکرده بودم عذاب میکشیدم. میخواستم این سفر احساسی را به یک مرد بدهم.
* فکر میکنم یکی از غمانگیزترین لحظات این رمان زمانی است که شخصیت نیشا خود را در وضعیت بدی میبیند و کسی را ندارد که تماس بگیرد.
نیشا کاملاً نیازهای خودش را خودش برآورده کرده و خودش را بدون دوست رها کرده است.
* این بخشی از سفر اوست. اما سفرهایی با محوریت اعتماد به نفس نیز وجود دارد.
تا اواخر دهه ۴۰ زندگیام، اعتماد درونی درستی در مورد اینکه چه کسی هستم و چه احساسی نسبت به دنیا دارم، نداشتم. باید بگذاری همه چیز پیش برود – میدانم افرادی که مرا دوست دارند میدانند من کی هستم، و فراتر از آن، اینکه مردم در مورد من چه فکری میکنند.
* از آنجا که زندگی شما به سرعت در حال تغییر بود، آیا احساس کردید که باید رابطه جدیدی با خودتان ایجاد کنید؟
بله. من داروهای ضد افسردگی مصرف کردم، زیرا فقط بخش زیادی از روز را با گریه سپری کردم. وزن زیادی از دست دادم و نمیتوانستم بخوابم یا کار کنم. بنابراین توقف کردم و دوباره ساختم. به کتابهای صوتی گوش دادم، زیرا نمیتوانستم خوب بخوانم. هنوز دارم سعی میکنم عادتها را کنار بگذارم و زندگیام را دوباره متعادل کنم. دیگر هرگز با سرعت قبلی کار نمیکنم چون تازه فهمیدم که برای من خوب نبود.
* حس میکنم بسیاری از افراد در میانسالی فکر میکنند برای تغییر عادات یا عشق زندگیشان خیلی دیر شده است.
کاملاً مخالفم. قرار نیست دروغ بگویم: اگر دیگر احساس شادی ندارید، حتی اگر تنها باشید، شانس پیدا کردن شادی را دارید.
کتابهای این نویسنده به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند و «یک به علاوه یک»، «میوه خارجی»، «اسب رقصان»، «رها در باد» «سرپناه بارانی»، «ماه عسل در پاریس»، «باز هم من»، «من پیش از تو» و «دختری که رهایش کردی» از جمله آنها هستند.
نظر شما