مصطفی اعلمی کارگردان فیلم کوتاه «رد پا» که جایزه بهترین فیلم داستانی را از سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم «۱۰۰» از آن خود کرد، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ایده این فیلم کوتاه توضیح داد: اوایل سال نود و هشت بود که آن سیل سخت در چندین نقطه از ایران مردم را گرفتار کرد. تعطیلات آن سال برای مردم خیلی از شهرها مثل سالهای قبل به دید و بازدید و آجیل و شیرینی خوردن ختم نشد. یادم میآید آن زمان کلیپی در فضای مجازی دست به دست میشد که خیلی روی ذهن من اثر گذاشت و درواقع جرقه این فیلم کوتاه را در سر من زد. گرچه قصه «رد پا» با آن قصه واقعی تفاوتهایی دارد.
وی افزود: کلیپی که من در آن زمان دیدم خیلی کوتاه بود، تصاویر واضح نبودند و شاید خیلیها با دیدن آن متوجه نمیشدند که ماجرا از چه قرار است. شما تعدادی ماشین را میدیدی که در جادهای سیل گرفتارشان کردهاست. چیزی که در تصاویر واضح بود، یک کامیون ارتش بود که جلوی آن فرماندهای روی زانو نشسته و پیرزنی پایش را روی شانه او گذاشته است. چند نفری هم در کنار او در حال کمک به خانم مسن بودند. همان موقع ایده اولیه این فیلم به سرم زد. تصویر آن فرمانده که میتوانست یکی از زیردستانش را مأمور به این کار کند، از جلوی چشمم کنار نمیرفت و احساس میکردم لازم است این تواضع و جانفشانیها را مردم ببینند. حتی شده در فیلمی کوتاه که شاخ و برگ و فرعیاتی هم ندارد.
بهترین و بدترین روز عمرم!
این کارگردان درباره مشکلات تولید فیلم خصوصاً در شهرستانها هم گفت: من مشهد زندگی میکنم و برای ساخت «ردپا» یکی از روستاهای اطراف شهر را در نظر گرفتم. با کمکهای حوزه هنری مشهد کار کلید خورد. اما به خاطر مسائل مالی مجبور بودیم یک روزه فیلمبرداری را انجام دهیم.
وی ادامه داد: روز فیلمبرداری «ردپا» برای من هم یکی از بهترین روزها بود و هم یکی از بدترین روزها! خانم مسنی را که سابقه بازیگری نداشت برای بازی نقش اصلی انتخاب و با او از قبل جلسات تمرینی برگزار کرده بودیم. هماهنگ شده بود که کامیون ارتش به صحنه فیلمبرداری بیاید. از ساعت شش صبح اهالی روستا و تیم را سر صحنه آوردیم. اما یک دفعه همه چیز به هم ریخت. خانم بازیگر ما تماس گرفت و اعلام کرد چون دخترش برای زایمان به بیمارستان رفته نمیتواند بیاید. از طرفی ماشین ارتش خراب شد و توی جاده مانده بود. تیر خلاص هم زمانی به من زده شد که متوجه شدیم تانکری که قرار بود با آن صحنه سیل را درست کنیم لولهاش یخ زده است!
اعلمی ادامه داد: من برای خوشامد کسی این را نمیگویم اما ما مشهدیها عادت به توسل به حضرت رضا (ع) داریم. من آن لحظه هیچ راهی جز این نمیدیدم. پیش خودم گفتم یا امام رضا (ع) ما حق همسایگی با شما داریم، کمک کن کار جلو برود. همزمان با بچهها تصمیم گرفتیم صحنههایی که این چیزها را لازم نداشت بگیریم تا شاید فرجی شود!
وی افزود: کمی که کار را پیش بردیم گرهها یکییکی باز شد. بچهها با آتش لولههای تانکر را گرم کردند و یخها باز شدند، کامیون ارتش از راه رسید و خانم بازیگرمان هم تماس گرفت و گفت دلش نیامده زحمت ما را هدر بدهد و در راه روستا است.
اعتماد به نفس نداشتم که منتظر جایزه باشم!
کارگردان «ردپا» درباره تجربه حضور فیلمش در جشنواره فیلم ۱۰۰ هم گفت: من خیلی دلم میخواست در جشنواره حضور داشته باشم اما به دلیل مشغلههایم در مشهد نتوانستم. فضای جشنواره برای هر هنرمندی میتواند پر از ایده باشد، میتواند بیشتر از قبل در فضای فرهنگ و هنر قرار بگیرد و دوستان جدیدی هم در این حوزه پیدا کند. علاوهبر اینها دیدن کارهای بقیه هنرمندان به شکل متمرکز ذهن هنرمند را گسترش میدهد و خب البته جو رقابتی هم کاری میکند که با دقت و ظرافت بیشتری کار کنیم و برای جشنوارههای بعدی کیفیت کارمان را بالا ببریم.
اعلمی درباره کسب جایزه بهترین فیلم داستانی از این جشنواره هم گفت: من از محل کارم در مشهد جشنواره را دنبال میکردم. اصلاً انتظار جایزه نداشتم، گرچه قبل از جشنواره فیلمم را هرکس میدید از آن تعریف میکرد اما خب آن قدری اعتماد به نفس نداشتم که منتظر جایزه باشم! اما الان حتی به فجر سال آینده فکر میکنم و دلم میخواهد در آینده فیلم بلند بسازم.
نظر شما