به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در درس خارج فقه «بررسی فقهی بیمه»، به تبیین شخصیت امام حسن مجتبی (ع) پرداخت و گفت: بر حسب آنچه که در کتاب بحار آمده و در کتب اهلسنت هم نقل شده یک روز امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به امام حسن (علیهالسلام) میفرماید که میل دارم بر فراز منبر بروی و من سخنرانی تو را ببینم از این رو معلوم میشود در ایام کم سنّی حضرت بوده است.
وی در تشریح حالات امام حسن (ع) پس از این خواسته حضرت علی (ع)، افزود: امام مجتبی (علیهالسلام) عرض میکند من در حضور شما شرم و حیا میکنم. اینجا نقلها مختلف است، حسب یک نقل حضرت زنها و دیگران را در منزل جمع کردند و بعد خودشان به قسمتی رفتند که چشم امام مجتبی (علیهالسلام) به ایشان نیفتد تا بخواهد آن هیبت و حیا مانع از سخن بشود. در بعضی دیگر از نقلها حضرت در مسجد که مردم جمع بودند به امام مجتبی (علیهالسلام) فرمودند بر فراز منبر برو و سخنرانی کن.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهداف امام علی (ع) از طرح این موضوع، بیان کرد: حضرت میخواستند مردم به علم وتوانمندی های اولادشان آگاهی پیدا کنند. خیلی هنر میخواهد که به یک کسی بدون هماهنگی قبلی بگویند الآن برو بالای منبر و حرف بزن.
استاد درس خارج حوزه علمیه با استفاده از این جریان تاریخی مبحث منبر و فن خطابه را موضوعی مهم و حائز اهمیت ذکر کرد و گفت: هر یک از خطبا یا مدرسین اگر بخواهد دو کلمه حرف بزند و حق مطلب را بخوبی ادا کند چقدر باید فکر و مطالعه کند، اما بلافاصله امام مجتبی (علیهالسلام) بر بالای منبر میروند و در آن سن کم این مطالب عمیق ودقیق را در باب توحید پروردگار و اعتقادات بیان میفرمایند. حضرت بعد از بسم الله الرحمن الرحیم اینطور آغاز کردند: «الحمدلله الواحد بغیر تشبیه» حمد سزای خدای واحدی است که شبیه ندارد. یعنی واحدی است که دو ندارد، واحدی است که مثل ندارد.
آیت الله فاضل لنکرانی با بیان این که خداشناسی در خطبه امام حسن (ع) به بهترین شکل مورد توجه قرار گرفته است، ابراز کرد: باید اینطور خدا را بشناسیم و بشناسانیم. بسیاری از مشکلات ما در اعتقاد ما به توحید است. اینکه در ماه مبارک رمضان سفارش به نمازهایی شده که متضمن سوره توحید است، یا توصیه شده خود سوره توحید را مکرر بخوانند به این جهت است که در ماه رمضان هیچ عنایتی بالاتر از تقویت توحید تصور نمیشود. آنطور که وقتی از ماه رمضان بیرون میرویم اصلاً به غیر خدا فکر نکنیم. لذا در کلمات ائمه توحید ذاتی، توحید در عبادت، توحید در افعال، بسیار برجسته است و مردم را به مسئله توحید، مسائل اعتقادی و خداشناسی خیلی دعوت میکردند.
وی افزود: البته مباحث فقهی، اخلاقی و پندهایی که از کلمات ائمه میگیریم هم نظیر ندارد. اگر تمام فقه اهل سنت را جمع کنند در مقابل فقه امام صادق (علیهالسلام) قطرهای در مقابل دریا نمیشود. کلمات ائمه را که بینیم یکی از قسمتهای برجسته اش توجه دادن مردم به مسائل اعتقادی است و میخواستند به ما یاد دهند زیربنای عبادات و اخلاق؛ اعتقاد است.
استاد درس خارج حوزه علمیه در تفسیر فراز «الحمدلله الواحد بغیر تشبیه و الدائم بغیر تکوین،» در خطبه امام حسن (ع)، بیان کرد: موجودی که دوام دارد بدون اینکه آغازی داشته و حادث باشد، «القائم بغیر کلفةٍ» قیمومیت همه امور را بدون هیچ کلفت و مشقتی، بدست دارد برای خدا سخت و آسان یسیر و غیر یسیر معنا ندارد. این تعابیر حساباً یسیرا، و حساباً شدیداً، نسبت به ما هست، اما برای خدا بین خلق یک مورچه و خلق آسمان فرقی وجود ندارد. «الخالق بغیر منصبةٍ» بدون تلاش و کوشش خلق میکند. «منصبة» یعنی تلاش، به معنای رنج هم بیان شده، «عیشٌ ذو منصبة»، یعنی زندگی پر از رنج، ولی اینجا مراد آن است که وقتی میخواهد خلق کند اینطور نیست که مقدماتی درست کند و تلاش و کوششی انجام دهد «اذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون». «و الموصوف بغیر غایةٍ» هر چه خدا را توصیف کنی کم است، اوصافش حد و غایتی ندارد، علم و قدرتش حد ندارد.
جلال خدا را نباید کسی با جلال امور دنیوی مقایسه کند
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) اظهار داشت: بر اساس قاعدهای که اساسش از عرفان شروع شده و بعد در فلسفه آمده و در مرحله سوم در تفسیر قرآن آمده و اگر این قاعده برای کسی هضم نشود اصلاً معنای اجمالی اسماً و صفات الهی را هم نمیتواند تصور کند. مثلاً در «اللهم إنی أسئلک بجلالک کلّه» یعنی کل جلال، یا در «بجمالک کلّه» یعنی کل جمال. «کُل» در این فقرات از دعای سحر در مقابل جز نیست بلک ه کل یعنی آن جلال یا جمال بی انتهایی که تو داری و حد ندارد.
آیت الله فاضل لنکرانی ادامه داد: روی این قاعده که عرفا، فلاسفه و مفسران میگویند الفاظ برای روحِ معنا وضع شده، یعنی جلال خدا را نباید کسی با جلال امور دنیوی مقایسه کند. جمال خدا هم همینطور و علم خدا نیز همینطور است. «اللهم إنی اسئلک بعلمک کلّه»، را نباید با علم بشر مقایسه کنیم و بگوئیم خدا علمش بیشتر از بشر است، نه! حقیقت و روح علم، همه اش نزد خدای تبارک و تعالی وجود دارد و آن هم نامتناهی است. اساساً اگر ما الفاظ را برای روحِ معنا ندانیم این «کلّه» در دعای سحر معنای روشنی برای ما ندارد. البته احتمالات دیگری هم هست که خارج از فهم ما شاید باشد.
وی به تبیین و توضیح «و الموصوف بغیر غایةٍ»، پرداخت و گفت: نیائیم با ذهن خودمان خدا را توصیف کنیم! اصلاً روی این معنا نیاز به روایاتی که میگوید شما نمیتوانید کنه خدا را بشناسید، نیست. چون وقتی خدا موصوف به غیر غایةٍ است همین برهان میشود که نمیتوان او را درک کرد. «المعروف بغیر محدودٍ» شناخت و تعریف هر چیزی نیاز به حد دارد و این چیزی است که ذهن ما با آن انس گرفته، هر معرَفی نیاز به جنس و فصل دارد. تا بتوان یک اندازهای آن را بشناسیم، در همین مادیات چه بسیار مواردی که جنس و فصل حقیقیاش را نمیتوانیم بفهمیم چیست؟ خدای تبارک و تعالی وجودی معروف اما به غیر حد است، «العزیز» توانمند است، «لم یزل قدیماً فی القِدَم» در قِدَم همیشه قدیم بوده، «ردعت القلوب لهیبته» قلبها از هیبت او به لرزه میافتد.
استاد درس خارج حوزه علمیه افزود: «و ذهلت العقول عزّته» عقول در مقابل عزت خدا ناتوان و حیران است، یعنی عمق شناخت خدا حیرانی در خداست، اگر انسان واقعاً به این مرحله تحیّر و ذهول رسد این آغاز شناخت خداست، «و خضعت الرقاب لقدرته» یاد قدرت خدا بی اختیار گردن انسان را خاضع میکند، نه اینکه تصنعی ظاهرسازی کند، «فلیس یخطر علی قلب بشر مبلغ جبروته» نهایت و بزرگی جبروت خدا به قلب هیچ بشری خطور نمیکند «و لا یبلغ الناس کُنه جلاله» مردم به کنه جلال او نمیرسند «و لا یفصح الواصفون منهم لکنه عظمته و لا تبلغه العلماء بألبابها» تمام عقول دانشمندان را جمع کنند نمیتوانند به معرفت خدا برسند «و لا اهل التفکر بتدابیر امورها» عقل هیچ اهل فکری به تدبیر امور او نمیرسد.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) بیان کرد: «اَعلمُ خلقه به الذی بالحدّ لا یصفه» عالمترین خلق خدا به خدا آن کسی است که از حیث حد بگوید نمیتوانم خدا را توصیف کنم، «یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر» گویا امام مجتبی (علیهالسلام) این خطابه را به عنوان مقدمه برای این فرمایش قرار دادند که: «اما بعد: فإن علیاً بابٌ من دخله کان مؤمناً، و من خرج منه کان کافرا» چقدر این جملات با هم ارتباط دارد، اول راجع به خدا و ایمان به خدا و معرفت به خدا حرف میزند، راجع به توصیف خدا، قدرت خدا، عظمت خدا، جبروت خدا سخن میگوید و بعد هم این ادب فرزند و پدری نیست که امام حسن اینجا رعایت میکند بلکه یک امر واقعی است.
آیت الله فاضل لنکرانی شناخت امام علی (ع) را مقدمه توحید دانست و گفت: کسی که بخواهد به خدا برسد باب خدا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و کسی هم که از این باب وارد نشود و به امیرالمؤمنین اعتقاد نداشته باشد کافراست. یعنی کفر واقعی و اعتقادی دارد ولو اسلام ظاهری و اسلام فقهی داشته باشد، اما دارای کفر اعتقادی است.
وی در تشریح فراز پایانی خطبه امام حسن (ع)؛ «أقول قولی هذا و استغفر الله العظیم لی و لکم»، بیان کرد: امام مجتبی (علیهالسلام) در پایان به محضر مبارک پدرشان یا خطاب به آن جمع میگوید این آن چیزی است که من میدانم و گفتم. از اینکه نمیتوانم خدای بی حد و نهایت را در قالب الفاظ قابل فهم شما کامل توصیف کنم و از اینکه پدرم را هم نمیتوانم این چتین معرفی کنم استغفار میکنم.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بعد از پایان کلام امام مجتبی (علیهالسلام) برخاستند پیشانی امام مجتبی (علیهالسلام) را بوسیدند و این آیه از سوره آل عمران را تلاوت فرمودند «ذریةً بعضها من بعض والله سمیع علیم»، خدا در آیه قبل میفرماید: «إن الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین» اینها برگزیدگان خدا هستند که بر همه بشر مقدم کرده است. آنگاه در این آیه میفرماید: «ذریةً بعضها من بعض،» اینکه در بعضی از روایات و گاهی هم در مباحث اصول مطرح میشود که ائمه نور واحد هستند ریشهاش در همین آیه قرآن است.
استاد درس خارج حوزه علمیه ادامه داد: امام حسن جلوهای از امیرالمؤمنین و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، همانطور که فاطمه زهرا (علیها السلام) بضعهای و جلوهای از اوست، امیرالمؤمنین جلوه پیامبر است، امام حسن و امام حسین جلوه رسول خدا و جلوه امیرالمؤمنین است، ای ن مباحث اعتقادی در کلمات ائمه بسیار زیاد است، اصلاً یکی از نقاط برتری مذهب شیعه نسبت به مذاهب دیگر همین است که شما در مذاهب علمای اهلسنت یک کلمه از این مطالبی که امام حسن فرموده را نمیتوانید پیدا کنید و نباید هم پیدا بشود چون آنها اهل این قضایا نیستند!
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) در ادامه ماه مبارک رمضان را وسیلهای برای تقرب الهی ذکر کرد و اظهار داشت: ماه مبارک رمضان ماه فهم اسماً و صفات الهی است، خدا ما را دعوت کرده به نماز. در ایام دیگر هم نماز داریم، در ایام دیگر هم روزه و قرائت قران استحباب دارد، اینها تا حدّی در ماههای دیگر هم هست اما ماه رمضان ماه حضور است، ماه لقاء است ماه فهم کلمات و اسماً حسنای الهی است، ماه جوشن است، چقدر ما با این اسماً الهی اُنس داریم،؟ چقدر این اسماً الهی وجود ما را احاطه کرده؟ خیلی ضعیف هستیم.
آیت الله فاضل لنکرانی در پایان تصریح کرد: پذیرایی خدا این است که پردهها را کنار بزند، و گوشهای از علمش، از قدرتش، از حیاتش، از جمال و جلالش را به بندگان مهمانش نشان دهد بعد انسان میشود متخلق به اخلاق خدا و «تخلقوا باخلاق الله» به این معناست.
نظر شما