خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: زندگی انسان ساحتهای مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آنها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحتهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحتها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد. امام صادق (ع) درباره وظیفه شیعیان فرموده است: «کونوا لنا زینا ولا تکونوا لنا شیناً» زینت و سبب افتخار ما باشید نه اینکه باعث شرمندگی ما باشید. در این راستا حضرت علی (ع) میفرماید: «اعیونی بورع واجتهاد و سداد» سعی کنید تقوا و ورع داشته باشید. در این راه تلاش کنید و استقامت داشته باشید. آنچه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان آیت الله مصباح یزدی؛ در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد کرده اند. بخش چهل و پنجم آن را باهم میخوانیم:
حضرت امیر المومنین (ع) در ادامه اوصاف شیعیان چنین میفرمایند: کَاظِماً غَیْظَهُ صَافِیاً خُلُقُهُ آمِناً مِنْهُ جَارُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ مَعْدُوماً کِبْرُهُ بَیِّناً صَبْرُهُ کَثِیراً ذِکْرُهُ. در این فراز اولین صفتی که آن حضرت برای شیعیان بیان میکنند «کظم غیظ»؛ است. این ویژگی بهقدری مهم است که قرآن کریم نیز آن را به عنوان یکی از اوصاف مؤمنین ذکر کرده و میفرماید: وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۱.؛ روایات زیادی نیز در مدح فرو خوردن خشم و جلوگیری از برافروخته شدن آتش غضب وارد شده است. از جمله روایت از پیغمبر اکرم (ص) که فرمودند: محبوبترین جرعه؛ نزد خدای متعال جرعه خشمی است که انسان به خاطر خدا آن را فرو خورد ۲. در احادیث قدسی هم خدای متعال خطاب به سایر انبیا؛ عظام سفارشاتی برای فرو خوردن خشم و جلوگیری از غضب نقل شده است. همچنین پیغمبر (ص) یا ائمه معصومین (ع) در پاسخ کسانی که درخواست موعظهای برای سعادت دنیا و آخرت خود داشتهاند، فرمودهاند: غضب نکن ۳.
غضب در پیدایش زمینه گناه و غفلت انسان نقش بسیار مهمی دارد؛ تا جایی که پیغمبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) با تأکید بسیار فرمودهاند سعی کنید غضب نکنید و اگر غضب کردید سعی بر فرو بردن خشم خود داشته باشید. همچنین میفرمودند اگر صبر کردید و خشم خود را اظهار نکردید لذت آن را خواهید چشید.
در روایتی دیگر میفرمایند: کسی که خشم خودش را فرو بخورد، مَلَأَ اللَّهُ جَوْفَهُ إِیمَاناً ۴؛ خدا باطن او را از ایمان پر میکند.
جای شکی نیست که این صفت ارزش فراوانی نزد خدا دارد. اما در اینجا چند سوال مطرح است. ۱ آیا خشم مطلقاً مذموم است، یا در مواردی لازم است انسان خشمگین شود؟ ۲ آیا به دنبال فرو خوردن خشم، عفو هم لازم است؟ ۳ آیا عفو در همه جا مطلوب است یا در مواردی انسان نباید عفو کند؟ برای تبیین بهتر این سوالات و دست یافتن به پاسخ آنها بهتر است ابتدا ماهیت خشم و چگونگی پیدایش و عوامل آن را بررسی کنیم.
خشم چیست؟
خشم حالتی نفسانی است که کما بیش در همه ما وجود دارد. معمولاً زمانی که انسان احساس میکند دشمنی قصد تجاوز و تعدی به او، یا به مال، و یا به حیثیت و آبرویش دارد، به طور طبیعی حالتی در او پیدا میشود که در نتیجه آن جریان خون در رگهایش سرعت میگیرد، انرژیش را متمرکز میکند و آماده میشود که اگر تجاوزی انجام گرفت، با آن مقابله کند یا از متجاوز انتقام گیرد. این حالتی طبیعی است که خداوند برای انسان قرار داده تا در مقابل تجاوز دیگران آماده دفاع و یا آماده قصاص شود.
عوامل خشم
دو عامل در ایجاد چنین حالتی در انسان مؤثر است. اولین عامل این است که انسان چه چیزی را تجاوز بداند. پاسخ این سوال در فرهنگهای مختلف متفاوت است. ممکن است کاری در یک فرهنگ تجاوز و اهانت شمرده شود؛ اما همان کار در فرهنگهای دیگر عادی تلقی شود. به عنوان مثال در فرهنگ ما مسلمانان اگر کسی به همسر انسان خیره شود، بیادبی و اهانت تلقی میشود و آن را تجاوز به ناموس شخص میدانند؛ ولی همین کار در بعضی از فرهنگها عادی است.
عامل دیگر این است که خود انسان قطع نظر از فرهنگ رایج چه اندازه نسبت به امری حساسیت داشته باشد. چون عکسالعمل افراد نیز در یک محیط نسبت به آنچه اهانت و تجاوز تلقی میشود، مختلف است. بعضی زود برافروخته و عصبانی میشوند؛ اما بعضی خونسرد هستند و به آسانی اخم نمیکنند. گاهی نیز بعضی به دلیل اینکه حوصله درگیری با دیگران را ندارند، اهانت را تحمل میکنند. بنابر این عکسالعمل افراد نسبت به کاری در شرایط مختلف فرهنگی و از حیث احساس خطری که متوجه انسان میشود، فرق میکند.
زمانی که انسان غضبناک میشود برای تأمل و اندیشه در باره چگونگی عکسالعمل، نتایج آن و ضرر و منفعتش فرصت ندارد. انسان غضبناک آماده حمله است. گاهی این حمله فیزیکی است و گاهی به صورت لفظی. معمولاً در این حالت انسان نمیتواند حق و عدالت را رعایت کند و در صدد بر میآید تا جایی که برای او مقدور است، عکس العمل نشان دهد. لذا گفتهاند:؛ الغضب شعبة من الجنون؛ در حال غضب عقل انسان از کار میافتد. از همین رو معمولاً در کتب اخلاقی و احادیث به طور مطلق از غضب مذمت شده و در مقابل، به طور مطلق کظم غیظ سفارش شده و مورد ستایش قرار گرفته است.
اما در میان روایات به مواردی برخورد میکنیم که حاکی از این است که غضب کردن همیشه بد نیست، بلکه بعضی اوقات خوب و شاید لازم است. از جمله روایاتی مؤمنین را افرادی معرفی میکند که وقتی مشاهده میکنند که احکام الهی ترک یا با آنها مخالفت میشود و به منکرات در جامعه عمل میشود و ارزشهای الهی شکسته میشود، در مقابل چنین رفتارهایی غضب میکنند و کسانی که در این حالات غضب کنند، خدای متعال در روز قیامت غضبش را از ایشان برمیدارد و آنها از عذاب نجات پیدا میکنند.
غضب ممدوح
در این زمینه روایات زیاد وجود دارد. به عنوان مثال حضرت امیر (ع) در خطبه ۱۰۶ نهجالبلاغه از اصحاب خود شکایت میکند و میفرماید: وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُون ۵؛ اگر کسی با پدر شما که از دنیا رفته، قراردادی بسته و عهد خود را نقض کند، شما ناراحت میشوید؛ اما چگونه میبیند که عهد خدا در جامعه شکسته میشود، ولی غضب نمیکنید؟ چه انسانهای بیغیرتی هستید که در برابر شکسته شدن میثاقهای الهی غضب نمیکنید.
در جای دیگر، زمانی که خلیفه سوم ابوذر را از مدینه به ربذه تبعید کرد، هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) همراه با امام حسن (ع) و امام حسین (ع) برای مشایعت او آمدند، خطاب به ابوذر فرمودند: یا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ ۶؛ تو به خاطر خدا غضب کردی؛ پس امیدت به کسی باشد که به خاطر او غضب کردی. یعنی امیدت به خدا باشد و نگران نباش.
در یکی از احادیث قدسی، خدای متعال در وصف اولیای خود خطاب به حضرت موسی فرمود: وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا جُرِح ۷؛ دوستان من کسانی هستند که وقتی میبینند احکام الهی تعطیل و با آنها مخالفت میشود، مثل پلنگ تیرخورده میخروشند. از این روایات و روایات مشابه استفاده میشود که غضب کردن در همه جا بد نیست؛ بلکه حتی در بعضی موارد باید غضب کرد.
حال، وجه جمع این روایات با روایات دیگری که غضب را به طور مطلق مذمت کرده چیست؟ و در کجا انسان باید غضبش را فرو برد و در کجا باید غضبناک شود؟ آیا ملاک و معیاری برای تفکیک این موارد وجود دارد؟
روایاتی که به طور مطلق غضب کردن را مذمت میکنند، شبیه این فراز از روایت نوف است که در جلسه قبل قرائت شد: مَیِّتةً شَهْوَتهُ. همچنانکه گفته شد بعضی کلمات به واسطه غلبه استعمال بار عَرَضَی را به خود میگیرند. همان گونه که واژه «شهوت»؛ که در اصل به معنی «میل داشتن»؛ است، امروزه به دلیل کثرت استعمال، مفهوم منفی شهوترانی از آن فهمیده میشود. در اینجا هم چون اغلب موارد استعمال «غضب»؛ توأم با گناه است، یا زمینه گناه را فراهم میکند، و عوارض بدی دارد، معمولاً غضب مذموم است؛ لذا مطلقاً از آن مذمت شده و مواردی که غضب، صحیح و ممدوح است، استثنا شده است.
کظم غیظ و عفو
آیا انسان پس از کظم غیظ همیشه باید از حق خود بگذرد؟ روشن است که در مواردی که حقوق الهی پایمال شده، انسان نباید بگذرد. البته در چنین مواردی شخص باید مراقب باشد که خشم و غضب او ضرری را متوجه دین نکند و موجب نشود طرف مقابل از اسلام منزجر شود. چه بسا بعد از غضب، اگر با کسی که مرتکب منکری شده با مهربانی رفتار شود، مؤثرتر از برخورد تند و خشن باشد.
انتخاب عکسالعمل مناسب در چنین مواردی بسیار مهم است. بنا بر این نباید از غضبی که به خاطر رعایت نشدن حدود و حقوق الهی است، جلوگیری کرد. اگر کسانی در چنین مواردی خونسرد هستند اشکالی در کارشان وجود دارد. البته انسان باید در باره انگیزه غضب و نحوه برخورد با طرف مقابل بسیار دقت کند. چه بسیار کسانی که سالها در صدد تهذیب اخلاق و ریاضت نفس بودهاند، اما گاهی در چنین مواردی به اشتباه افتادهاند.
قبل از انقلاب در سفری با یکی از علمای بزرگ اخلاق همراه شده بودم. ایشان از رانندهها گلایه میکرد که در ماشین موسیقی میگذارند و رعایت حال مسافران را نمیکنند. بعد از اینکه مفصلاً در اینباره صحبت کرد، من از ایشان پرسیدم اگر شما کسی را ببینید که از مؤمنی غیبت میکند، یا اگر یکی از مریدهای شما معامله ربوی انجام دهد، آیا به همین اندازه عصبانی میشوید؟ ایشان تأملی کرد و گفت: مسأله موسیقی گناه علنی است و خیلی بدتر از آنهاست. من هم در پاسخ گفتم: اگر کسی به صورت علنی از دیگری غیبت کند، یا معامله ربوی انجام دهد چه؟ ایشان جوابی نداشت بدهد. من به ذهنم رسید که تفاوت این دو نوع برخورد به این دلیل نیست که گناه یکی بیشتر است؛ بلکه به این دلیل است در یکی از آنها زمینه ناراحتی شخص من وجود دارد؛ چون نسبت به من هم دهنکجی میشود لذا در برابر آن ناراحت میشوم.
ما باید درون خود را بیشتر بکاویم و ببینیم جایی که از گناه دیگران ناراحت میشویم، آیا ناراحتی ما به خاطر ارتکاب گناه است، یا عامل دیگری است که به شخص ما مربوط میشود؟ گاهی اوقات انسان تصور میکند تکلیف واجبی را انجام میدهد، اما ناخودآگاه انگیزه دیگری به نیتش ضمیمه شده که نتیجه کار را خراب میکند.
از حضرت عیسی (ع) پرسیدند منشأ غضب چیست؟ حضرت فرمود: قَالَ الْکِبْرُ وَ التَّجَبُّرُ وَ مَحْقَرَةُ النَّاسِ ۸؛ آنچه موجب غضب انسان میشود البته غضبهای مذموم خودبزرگبینی و کوچک شمردن دیگران است. انسان در جایی غضب میکند که خود را بالاتر از طرف مقابل ببیند. اگر انسان خود را همتراز دیگران ببیند، غضب نمیکند.
آیا در همه مواردی که رفتار بدی صورت گرفته، ما باید عفو کنیم؟ در برخی موارد با عفو، طرف مقابل متنبه و شرمنده میشود. در چنین مواردی عفو، کاری پسندیده و خوب است؛ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُور ۹. در برابر این رفتار بزرگوارانه خدا هم گناهان انسان را عفو میکند. وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ۱۰.
روزی حواریین از حضرت عیسی (ع) پرسیدند: سختترین چیزها در عالم هستی چیست؟ حضرت فرمود: غضب خدا. سوال کردند: فَبِمَا یُتَّقَی غَضَبُ اللَّهِ ۱۱؛ چگونه از غضب خدا در امان باشیم؟ حضرت فرمود: سعی کنید غضب نکنید و دیگران را ببخشید.
بدون شک عفو و گذشت بزرگوارانه صفت ممدوحی است. لذا خداوند بعد از وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ میفرماید وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۱۲. اما در مواردی اگر انسان طرف مقابل را عفو کند، نه تنها او از کار خود پشیمان نمیشود، بلکه باعث جری شدنش هم میشود و ممکن است نسبت به دیگران رفتارهای بدتری را هم مرتکب شود. در چنین مواردی مخصوصاً اگر رفتاری علنی باشد باید فرد خطاکار کیفر و مؤاخذه شود؛ تا تأدیب شود و بفهمد حدود الهی لازمالاجراست. خداوند در قرآن میفرماید: وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ ۱۳؛ در مقام اجرای حدود الهی تحت تأثیر عواطف قرار نگیرید و حکم خدا را اجرا کنید. چون اگر با خاطی برخورد نشود، جلوی گناه باز میشود و رواج پیدا میکند؛ همچنان که گاهی انتقام گرفتن از دشمن اثر بازدارندگی دارد.
کنترل غضب
اما در جایی که غضب بد است، ما چگونه خود را کنترل کنیم؟ پاسخ این سوال نیز با توجه به نظامهای ارزشی مختلف فرق میکند. در برخی از فرهنگها میگویند: خود را به زحمت نیندازید و خونسرد باشید، تا راحت و آسوده باشید. این، یک شیوه مداوای غضب است. طرفداران مکتب ارسطویی هم میگویند انسان باید عاقل باشد و عقل میگوید حد اعتدال را رعایت کنید.
اما اسلام راه بهتری را نشان میدهد. جایی که شما میخواهید از برافروخته شدن آتش غضب جلوگیری کنید، توجه کنید که در پیشگاه خدا چه هستید. گفتیم که ریشه غضب این است که انسان خود را بزرگ و طرف مقابل خود را کوچک میبیند. اگر انسان توجه داشته باشد که در پیشگاه خدا چیزی نیست، با لطف و عنایت اوست که به سعادت میرسد، نمیتواند خود را بهتر و برتر از دیگران بداند و اگر خدا گناهان او را نیامرزد، بدبخت خواهد شد، اگر انسان در لحظه غضب خود را در مقابل خدا اینگونه کوچک و ضعیف ببیند، صولت غضبش فرو میریزد و در خود فرو می شکند؛ درنتیجه غضبش زبانه نمیکشد و میتواند خود را کنترل کند.
۱؛ آلعمران / ۱۳۴.
۲؛ الکافی، ج ۲، ص ۱۱۱، باب کظم الغیظ؛ مَا مِنْ جُرْعَةٍ یَتَجَرَّعُهَا الْعَبْدُ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَةِ غَیْظٍ یَتَجَرَّعُهَا عِنْدَ تَرَدُّدِهَا فِی قَلْبِهِ إِمَّا بِصَبْرٍ وَ إِمَّا بِحِلْم.
۳؛ به عنوان نمونه: ر. ک: مستدرکالوسائل، ج ۷، ص ۲۲۲، باب ۳۰؛ قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِیِّ ص عَلِّمْنِی عَمَلًا لَا یُحَالُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ قَالَ لَا تَغْضَب.
۴؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۳۸۲، باب ۳۸.
۵؛ نهجالبلاغة، ص ۱۵۴، خطبه ۱۰۶.
۶؛ نهجالبلاغة، ص ۱۸۸، خطبه ۱۳۰.
۷؛ وسائلالشیعة، ج ۱۶، ص ۱۴۷، باب وجوب الغضب لله.
۸؛ وسائلالشیعة، ج ۱۵، ص ۳۶۲، باب وجوب تسکین الغضب.
۹؛ شوری / ۴۳.
۱۰؛ نور / ۲۲.
۱۱؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۲۳، باب ۲۱.
۱۲؛ آلعمران / ۱۳۴.
۱۳؛ نور / ۲.
نظر شما