بیژن عبدالکریمی مطرح کرد؛

آیا می‌توان در اندیشه‌ دکتر داوری راهی برای نجات از ناامیدی یافت؟

آیا می‌توان در اندیشه‌ دکتر داوری راهی برای نجات از ناامیدی یافت؟

استاد دانشگاه گفت: نیازمند ایده‌هایی هستیم که بتواند وحدت ملی را در جامعه ایجاد کند و جامعه را از تفرق اراده‌ها نجات دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، بیژن عبدالکریمی در نشست «داوری» در ترازوی داوری که به مناسبت نودمین سال روز تولد دکتر داوری اردکانی از سوی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد اظهار داشت: بی تردید در روزگار ما برای بخش عظیمی از ساکنان جهان یعنی برای اکثر جوامع غیرغربی توسعه نایافتگی و آثار آن نه به یک مسئله بلکه به یک معضل یا دشواره و یا حتی به یک ابرمعضل و ابر دشواره تبدیل شده است. سه مسئله‌ای که حتی از عهده صورت بندی درست آن بر نمی آییم.

وی افزود: بدیهی است هیچ تفکری اصیل و حقیقی نمی‌تواند نسبت به این ابرمعضله بی تفاوت باشد. داوری نیز در زمره اندیشمندانی است که هر چند نسبت به خود واقعیت تاریخی بسیار دیر اما در قیاس با متفکرانی چون علی شریعتی، سیداحمد فردید، سیدحسین نصر و … بسیار زود به فهم و توسعه یافتگی به منزله یک معضله فلسفی اجتماعی در جوامعی چون ایران نائل آمد.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: توسعه نیافتن در جامعه ما یک امر جهانی است و به همان اندازه که جهانی و تمدنی است متافیزیکی هم هست مراد از متافیزیکی آن است که در حوزه سیاست، اقتصاد و بین المللی به صورت جدا نمی‌شود آن را حل کرد و وجوهی دارد که دیگر رشته‌ها نمی‌توانند به آن نزدیک شوند. توسعه نیافتگی با یک امر تاریخی ارتباط دارد و توسعه یافتگی به یک عقلانیت نیاز دارد.

عبدالکریمی بیان داشت: انبوه اندیشمندان و روشنفکران ما آنچنان درگیر مسئله بحران هویت تاریخی حاصل از چالش میان سنت و مدرنیته بودند که مسئله توسعه به منزله شری ضروری لکن به نحو مطلق اجتناب ناپذیر را یا همچون فردید یا همچون بسیاری دیگر آنچنان که شایسته و بایسته بود مورد امعان نظر ندادند. داوری در این میان یک استثنا است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: پرسشی که اینجا مطرح می‌شود این است آیا داوری در مواجهه با مسئله توسعه و توسعه نایافتگی از همان منطق فهم و روش تحلیل دو قرنه اکثر قریب به اتفاق روشنفکرانمان تبعیت کرده است؟ پاسخ این است ضمن توضیح این منطق فهم و روش تحلیل تاحدود زیادی منفی است و بنده معتقدم همین امر داوری را در میان اندیشمندان و روشنفکران ما ممتاز و یگانه می‌سازد.

وی گفت: اما آیا ما با داوری می‌توانیم به یک شیفت پارادایمی و تغییر در منطق فهم و روش تحلیل معضلعه توسعه نایافتگی در کشور نائل شویم پاسخ این است به دلیل توسعه نایافتگی به منزله یک وضعیت تاریخی تمدنی و نه صرف یک مسئله سیاسی اندیشه‌های داوری واسطه و گامی ضروری برای تغییر منطق فهم و روش تحلیل معضله تاریخی توسعه نایافتگی است.

عبدالکریمی خاطرنشان کرد: اما به دلیل نزدیک نشدن به نگرشی مارکسی و هایدگری یعنی عدم توجه به هستی اجتماعی و نیروهای تاریخی لازم برای توسعه مثل فرایندهای انباشت سرمایه و ظهور و رشد طبقه متوسط در پهنه جهان و آنچه هایدگر ماهیت تکنولوژی می نامد و در نتیجه نادیده انگاشتن ابتنای خرد توسعه بر نوعی فراماسیون اجتماعی خاص و نه نوعی اخلاق یا معرفت شناسی اندیشه‌های داوری برای امر ضروری نیل به نوعی شیفت پارادایمی در منطق فهم و روش تحلیل معضله تاریخی توسعه نایافتگی ناکافی و ناپسند به نظر می‌رسد.

وی بیان داشت: انتقادی که به جامعه فلسفه وارد می‌کنم آن است که ایده‌هایی را برای جامعه پیدا کند. ایده‌ها می‌تواند یک ملت را به ملت تبدیل کند. ما نیازمند ایده‌هایی هستیم که بتواند وحدت ملی را در جامعه ایجاد کند و جامعه را از تفرق اراده‌ها نجات دهد و توسعه نایافتگی می‌تواند نقطه شروع باشد. امروز یک ناامیدی و استیصال بین مردم و نخبگان مشاهده می‌شود. نوعی ناامیدی امروز ما را گرفته است حال سوال است آیا می‌توان در اندیشه‌های داوری راهی برای نجات از ناامیدی پیدا کرد. چگونه می‌شود به توسعه دست یافت و حاصل هویتی و فرهنگی خود را حفظ کرد.

این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: در دو قرن اخیر روشنفکران طرح‌های نظری بسیاری داشتند اما منطق فهم و روش تحلیل مسائل آنان تغییری نکرده است. تاوقتی درک مشترکی بین توسعه نیافتگی وحود دارد نمی‌توان راه برون شدی از وضعیت کنونی یافت.

کد خبر 5795509

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha