به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فصل رسیدن» زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی نوشته الهه آخرتی توسط انتشارات روایت فتح منتشر و روانه بازار نشر شده است.
شهید هادی طارمی حدود ۱۶ سال پاسدار بود و سالها در تیم حفاظتی سردار قاسم سلیمانی حضور داشت. این شهید در آستانه ۴۰ سالگی به همراه چند نفر دیگر از جمله سردار قاسم سلیمانی، سردار سرتیپ پاسدار حسین پورجعفری، سرهنگ پاسدار شهرود مظفرینیا، سروان پاسدار وحید زمانینیا و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در حمله تروریستی آمریکا به کاروان حشدالشعبی در بغداد در بامداد ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ به شهادت رسید.
کتاب «فصل رسیدن» که قرار است به زندگی شهید هادی طارمی بپردازد، در فصلهای ابتدایی بیشتر روایتی است از خانواده طارمی که از نگاه دانای کل روایت میشود و این روایت بیشتر به مادر خانواره یعنی مهپاره نزدیک است و روایتهایی از لحظه لحظههای این مادر در این سالها دارد و کم کم به زندگی شهید هادی طارمی نزدیک میشود.
کتاب خوب شروع میشود و هر چند، چند صفحهای طول میکشد که با قلم نویسنده اخت شوید، اما بالاخره گیرایی ماجرای خانواده شهید و صلابت و استواری مادری که محور این خانواده است و مثل خورشید بچههای قد و نیم قدش را گرد خود میچرخاند و مدیریت میکند، شما را جذب کتاب میکند. این جذابیت تا وقتی که نویسنده از دهه شصت و ماجرای شهادت جواد طارمی برادر شهید هادی طارمی میگوید، در اوج است. روایتهایی دست اول و مادرانه از یک نوجوان شهید که اولین سالی که روزه بر او واجب شد شهید شد. داستان باشکوه زندگی مادری که خودش در یکی از مراسم تشییع شهدا از خدا میخواهد که پسر بزرگش را در راه اسلام و انقلاب بدهد اما فکر نمیکرد این دعا خیلی زود مستجاب شود و پسر بزرگش که در اوایل دهه ۶۰ هنوز نوجوان بود، به جبهه برود و مفقودالاثر شود.
در قسمتی از کتاب درباره ماجرای حضور حاج قاسم بین مردم سیلزده میخوانیم:
دغدغهای که در نهایت سردار و به تبع آن تیم حفاظت را در نیمه دوم فروردین سال ۱۳۹۸ به جنوب کشور کشاند. حاج ابومهدی نیز از قافله عقب نماند و خود را رساند تا هم مطابق معمول در کنار حاج قاسم باشد و هم هر کمکی که از دست او یا نیروهای مردمی حشد الشعبی بر میآید در طبق اخلاص بگذارد.
حضور در دل، حادثه با چاشنی توصیههای سفت و سختی که حاج قاسم پیش از سفر در خصوص آنها با همراهانش اتمام حجت کرده بود: «نباید حضورتون مزاحمتی برای مردمی که میخوان با من حرف بزنن داشته باشه یه جوری موضع بگیرید که راه مردم بسته نشه و برای همه ممکن باشه تا اگه خواستن مستقیم حرفشون رو بزنن و دردشون رو بگن. یه جوری اطراف من رو پر نکنین که مردم نتونن بیان جلو. همونی که همیشه میگم. شمام الحمد لله مد نظر دارید این رو هل ندید و اون رو دور نکنید که خطر هست و چه چه. مردم الآن گرفتار شدن و دلسوز و همراه میخوان نه آقا بالاسر.»
حفاظت از جان یک شخصیت در ازدحام مناطق حادثه دیده و در عین حال اجرای چنین دستورالعملهایی جمع نقیضینی بود که هادی و دیگر همکارانش باید از پس انجام آن بر میآمدند از یک طرف باید تک تک حرکات افرادی که بی هیچ محدودیتی میتوانستند خود را به سردار برسانند زیرنظر میگرفتند و از طرف دیگر طوری صحنه را از دور کنترل میکردند که مردم اذیت و حاج قاسم ناراحت نشود. هر کدام از محافظها به جای چند نفر فعالیت میکردند و با وجود این گاهی لازم بود تا از جوانان بسیجی و نیروهای بومی کمک بگیرند.»
این کتاب در ۲۲۱ صفحه همراه با عکسهای متفاوتی از شهید هادی طارمی، شمارگان هزار و صد نسخه و قیمت صد هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما