به گزارش خبرنگار مهر، حسن عابدینی شامگاه چهارشنبه در نشست تخصصی جهاد تبیین «تحلیل مسائل منطقه خاورمیانه و همسایگان جمهوری اسلامی ایران» اظهار داشت: طبعاً موضوع غرب آسیا تحلیلش بسیار بسیار سخت است چرا که اولاً قلب دنیاست و دوم اینکه در بعد جنگ جهانی دوم یکی از مناطق جغرافیایی بوده که تأثیر تعیین کننده در معادلات بین المللی داشت.
وی اظهار کرد: موضوع جایگاه ایران در هندسه قدرت جهانی براساس آنچه که در منطقه غرب آسیا میگذرد با دو نوع تحلیل میتوان بررسی کرد که تحلیل خرد و تحلیل کلان است.
عابدینی با اشاره به اینکه تحلیل خرد یعنی اینکه مثلاً یک گروهان نظامی را میبینید میخواهید از نزدیک این را بررسی کنید که این یک مدل است و وقتی میخواهید این را تحلیل کنید بسیار بسیار نامید کننده است که وضعیت نیروها دیده میشود، ادامه داد: اما نوع دیگر که از نظر نقطه جغرافیایی که مثلاً این گروهان نظامی داشته بررسی میشود و وقتی فاصله دو منطقه منطقی است بنابرایت گفته میشود هدف خوب انتخاب شده است.
معاون امور استانهای صدا و سیمای کشور گفت: اما اگر در حوزه منطقه بررسی کنیم باید از سیستم تحلیل کلان نگاه کنیم در این خصوص یکی از اندیشمندان و نظریه پردازان روابط بین الملل معتقد است در تصمیم گیریهای سیاست خارجی دو مدل تصمیم گیری داریم یک مدل استفاده از تحولات داخلی و یکی استفاده از تحولات بین المللی است اما شخصیتها هم در نوع تصمیم گیری تأثیر میگذارند و گفته شده شخصیت فرد جایگاه فرد و ساختار آن نظام سیاسی مؤثر است.
عابدینی در ادامه با بیان اینکه حالا براساس این مدل علمی جمهوری اسلامی ایران چه کرده که ما طی ۲۰ سال گذشته را مورد تحلیل قرار میدهیم افزود: طی این ۲۰ سال ایالات متحده آمریکا بعنوان بازیگر نقش اول منطقه غرب آسیا بوده چون بعد از دوران فروپاشی یعنی سال ۱۹۸۱ که اتحاد جماهیر شوری فروپاشید عملاً دنیا به سمت تک قطبی شدن پیشرفت البته الان شرایط به گونه دیگری است مثلاً هانتیگتون جنگ تمدنها را مطرح میکند بعد از دوران فروپاشی و یازده سپتامبر و یا پوپویاما میگوید پایان تاریخ اتفاق میافتد یعنی نظام لیبرال دمکراسی بعنوان یک هژمون برتر در دنیاامطرح میشود که قطعاً منطقه غرب آسیا هم جزئی از دنیای آنها تلقی میشود.
وی ادامه داد: بنابراین همه نظریه پردازان امریکایی و غرب به گونهای معتقد هستند که دنیا به سمت نظام لیبرال دمکراسی پیش میرود و نظام سیاسی دیگری را مقابل آن اصلاً به حساب نمیآوردند.
طی بیست سال ۵ راهبرد را امریکاییها در غرب آسیا دنبال کردند
عابدینی افزود: اما برای تحقق این موضوع آمدند ۵ راهبرد را امریکاییها در غرب آسیا دنبال کردند که بعد از یازده سپتامبر یعنی ۲۰ سال پیش که سال ۲۰۰۱ افغانستان را گرفتند و بعد در سال ۲۰۰۳ عراق را گرفتند.
معاون امور استانهای صدا و سیمای کشور گفت: یک از رهبردهای اساسی که امریکاییها دنبال کردند موضوع مربوط به ایجاد دولت ملت بود همان زمان اگر رسانهها را مراجعه کنید در آن مقطع این جور القا میکردند که اگر در شرق و غرب ایران دو دولت دمکراتیک دو تا دولت مبتنی بر نظام ارزشی غرب شکل بگیرد یعنی در افغانستان و عراق طبعاً مردم ایران خودشان به سمت پذیرش آن پیش میروند.
راهبرد دولت و ملت مدل موفق آمریکا در ژاپن
عابدینی ادامه داد: استنباط آنها هم کاملاً درست بود چرا که در سال ۱۹۴۵ بعد از فروپاشی ارتش امپراتوری ژاپن و اشغال ژاپن مردم ژاپن پذیرفتند و حتی یک قانون اساسی برای ژاپن نوشتند که حق داشتن نیروی مسلح زمینی، هوایی و دریایی ندارد و هنوز هم همان قانون حاکم است بنابراین یک مدل موفق هم داشتند در این مقطع هم آمدند که این مدل را اجرا کنند.
وی بیان کرد: حتی رسانههای داخلی یا برخی سیاست مدارانی که خیلی خوشبین بودند به نظام ایالات متحده گفتند که ممکن است ایرانیها بروند افغانستان چون وقتی یک مدت تحت اشغال امریکاییها باشد آنقدر پیشرفت میکند که دیگران علاقمند هستند بروند آنجا.
راهبرد دولت و ملت آمریکا در افغانستان و عراق شکست خورد
معاونت امور استانهای صدا و سیمای کشور با اشاره به اینکه بعد از جنگهای اتحاد جماهیر شوروی بر ضد افغانستان و جنگهای داخلی افغانستان که اتفاق افتاده بود تصویر بود که همه خراب شده اظهار کرد: اما حتی خیابانهای افغانستان که در زمان جنگ خمپاره خورده بود آسفالت نشد، امنیت افغانستان شکل نگرفت حتی شاهد اتفاقات نامناسب بودیم، اما در آخر همانطور که یکی از دانشمندان غربی گفت امریکاییها ۲۰ سال چهار رئیس جمهوری هزینه کردند که قدرت از طالبان به طالبان برگردد. این راهبرد آمریکا بود که با شکست مواجهه شد عین همین هم در عراق هم اتفاق افتاد؛ دیدیم که مراسم عزاداری و عروسی را در عراق بمباران میکردند و امنیت هم در عراق روز به روز بدتر شد و بعد داعش بخش زیادی از عراق را هم تصرف کرد. اینها نشان داد که ارتش دست ساز امریکاییها شکست خورد و راهبرد دولت و ملت در عراق و افغانستان از بین رفت.
دومین راهبرد آمریکا در غرب آسیا جنگ بین شیعه و سنی بود که شکست خورد
عابدینی اظهار کرد: دومین راهبرد اینها آمده بودند که جنگ بین شیعه و سنی ایجاد کنند ممکن است برخی بگویند که این اتفاق بعداً اتفاق افتاد اما یک کتابی بنام جنگ جهانی دوم هست که دماراچ نوشته فردی که مدتهای مدیدی رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه بود حتی در یک مقطعی مشاور امنیت جورج بوش بود که کتاب را ۱۹۹۷ نوشته و گفته راه مبارزه با نظام اسلامی این است که اندیشه اسلامی را در غرب آسیا تضعیف کنیم دقیقاً مثل اتفاق اروپا که ۳۰ سال جنگ بین پروتستانها و کاتولیکها بود و تلاش کردند و یک چیزی بنام داعش شکل گرفته و کشتار کرده بعنوان تفکر اسلامی جا زدند در صورتی که علمای اسلام موافق داعش نبودند جز یک گروه سلفی تندرو اما چه اتفاقی افتاد بجای اینکه ۳۰ سال طول بکشد اما این جنگ هم استمرار پیدا نکرد چیزی که برخی مقامات امریکایی اروپایی میگفتند که این ۳۰ سال برگرفته از جنگهای مذهبی اروپا بود، راهبرد جنگ بین شیعه و سنی هم شکست خورد.
معاونت امور استانهای صدا و سیمای کشور عنوان کرد: راهبرد دیگر گفتند باید به سمت تجزیه غرب آسیا برویم نقشهها را پنتاگون در سال ۲۰۰۱ منتشر کرد حتی برای کشورهایی مثل ایران هم نقشه داشتند اما چه اتفاقی افتاد آخرین تیر ترکش اینها برای ایجاد دولتهای کوچک که نتوانند مقابل ر ژیم صهیونیست بایستد در شمال عراق اقلیم بود که شکست خورد.
وی به نقش ایران در موضوع عراق و سوریه اشاره کرد و گفت: دیدیم که با نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران ارتشها برمبنای اندیشه انقلاب اسلامی ساماندهی کرده بودند بنابراین امریکاییها و رژیم صهیونیست و حتی اروپاییها معتقد بودند که این ایران است که بیشترین نقش را در برملا شدن و شکست اندیشه امریکاییها در غرب آسیا دارد برای همین هم در این ۲۰ سال تحریم و تهدید و الان تحریف را دنبال کردند.
فعالیت حوزه هستهای و رزمایش های نظامی
وی با بیان اینکه اما در یک سال گذشته چه اتفاقی افتاد که تقریباً ورق برگشت، گفت: یک نکته مهم این است که سیاستهای آمریکا در گذر زمان با شکست مواجهه شد.
عابدینی در ادامه به پرونده هستهای که از ۱۳۸۲ تا الان دائماً برای جمهوری اسلامی باز است اشاره کرد و گفت: دیدیم که به تعهدات خودشان عمل نکرد و جمهوری اسلامی هم اعلام کرد وقتی پایبند نیستید یکی یکی تعهدات را کاهش داد، موضوع بعدی میزان غنی سازی که قرار بود در چارچوپ برجام حدود ۳۰۰ کیلو گرم باشد، دستاوردهای حوزه هستهای یک موضوع مهم است؛ همچنین در حوزه نظام هم جمهوری اسلامی شروع به مانورها و رزمایشهایی کرد و بخشی از تجهیزات نظامی خود را به رخ جهان کشید در حوزه موشکهای بالستیک که آخرین مدل آن موشک هایپرسونیک بود قبلاً رادارها مثل رادارار خرمشهر و موضوع موشک باران عین الاسد عراق که با اینکه ترامپ ماجرا جو بود الان کتابهایی منتشر شد از فرماندهان آمریکای که گفتن نباید پاسخ ایران را بدهیم و حتی وقتی پهپاد آنها را زدند گفتند لاشه را بدهید ایران لاشه هم نداد و مهندسی معکوس کرد.
وی افزود: جنگ عربستان علیه کشور یمن با این استنباط که یک ماهه یمن را به تصرف خودشان درآوردند که الان ۹ سال است این اتفاق نیفتاد.
عابدینی ادامه داد: حتی وزیر خارجه ترکیه در آن زمان اعلام کرد دولت سوریه تا پایان ماه رمضان سرنگون میشود و از آن زمان ۹ ماه رمضان دیگر هم گذشت و الان میبینیم کشورهایی که ناجوانمردانه کشور سوریه را از اتحادیه عرب اخراج کردند خودشان یکی پس از دیگری رفتند سوریه و بشار اسد را دعوت کردن در جده و عملاً ایشان را مجدد آوردن داخل اتحادیه عرب.
وی اظهار کرد: اینها نشان میدهد که توطئههای منطقهای و فرامنطقهای برضد مقاومت که کوثر زاینده اندیشه مقاومت ایران هست شکست خورده بنابراین آرام آرام ورق برگشت.
عابدینی اظهار کرد: امریکاییها میگویند چهار کشوری که میتواند آمریکا را تهدید کند اول ایالات متحده اروپاست، دوم چین بخاطر جمعیت زیاد، سوم کشور روسیه است بخاطر اینکه زراتخانه هستهای که دارد قدرت بزرگ و وسعت سرزمینی بعد میگویند در کمال تعجب کشور چهارم جمهوری اسلامی ایران است.
عابدینی سپس به سکسکه چرچیل هم اشاره کرد و گفت: غربیها به راحتی میآمدند در منطقه غرب آسیا مرزها را تعیین میکردند حداقل دیدیم در مورد ایران بدون اینکه شاه ایران در جریان باشد این کار را کردند الان میبینند که همین ایران منشأ یک تفکر تازه در نظام بین الملل و غرب آسیا شده.
معاونت امور استانهای صدا و سیمای کشور عنوان کرد: لذا این میدان هست که روی سیستم دیپلماسی نقش تعیین کننده دارد که ایدولوژی ایرانیان هموراه پیروز میشود.
نظر شما