خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-نفیسه ترابی: دیدار اخیر جمعی از مبلغان و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی حائز نکتههای مهمی در خصوص تبلیغ دینی بود. حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار نیاز کشور به فعالیتهای تبلیغاتی متکی بر تحقیق را بسیار بیشتر از فعالیتهای کنونی دانست و با استناد به آیات متعدد قرآن مجید درباره تبلیغ و ابعاد و ظرایف آن، گفتند: دین خدا در سطح تودههای مردم جز با تبلیغ صحیح تحقق نمییابد.رهبرمعظم انقلاب ایمان مردم را پایه قوام نظام اسلامی خواندند و گفتند: حفظ نظام و در واقع حفظ ایمان مردم اوجب واجبات است ضمن اینکه تبلیغ در دوره کنونی با انواع و اقسام شیوههای متکی بر علم و گسترش ابزارها از جمله اینترنت و هوش مصنوعی (بهعنوان نمادی از مرحله پسا اینترنت) توسعه فراوان یافته، بنابراین عقل هم حکم میکند در مقابل شمشیرهای خونریز تبلیغات دشمنان، تبلیغ را اولویت اول بدانیم.در مجموعه گزارش های بایستههای تبلیغ به بررسی بیشتر این مسئله خواهیم پرداخت:
در جهان امروز بهواسطه رسانهها و سرعت نشر اطلاعات، گروهها و افرادی که نسبت به یک موضوع اعتقادی یا فرهنگی و سیاسی سوال، اشکال یا شبهه دارند بهراحتی آن را در فضای عمومی منتشر میکنند. و کمتر کسی در جستجوی پاسخ است و یا به پاسخهای آنها توجه میکند. از طرفی، مبلغین دینی در این سالها عموماً در حالت تدافعی بودند و صرفاً دغدغه پاسخ به شبهات را داشتند. حالت تدافعی در هر جبهه یا فعالیت یا گفتگویی، توان و نیروی بالایی از مدافع میبرد. مهاجم با شناخت درست و نسبتاً دقیقِ طرف مقابل و بعضاً با حرفها و شبهههای پراکنده و پیدرپی به طرف مقابل خود فرصت پاسخگویی و دفاع بهطور کافی نمیدهد. درواقع هجوم در آرا و افکار و ایجاد سوال و اشکال نسبت به پاسخگویی و دفاع از عقیده یا نظر آسانتر است. بههمین دلیل رهبرمعظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود در جمع طلاب حوزههای علمیه با محور «تبلیغ» و کمرنگ شدن آن در حوزههای علمیه، رویکرد جایگزین، یعنی رویکرد «تهاجمی در تبلیغ» که نکتهای نسبتاً جدید در سخنرانیهای ایشان تا به امروز است را در دیدار اخیر خود با طلاب حوزههای علمیه مطرح کردند. گرچه این نوع رویکرد را در سیره عملی و سخنرانیهای رهبرمعظم انقلاب به کرات مشاهده کردهایم؛ اما ایشان در این سخنرانی بهعنوان یک روش تبلیغی به آن تأکیدِ مستقیم کردند و تلویحاً به این اشاره کردند که رویکرد صرفاً دفاعی در تبلیغ، مناسب شرایط زمانی روز نیست:«تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست؛ اینجور نیست که ما خیال کنیم بنشینیم ببینیم چه شبههای وجود دارد، پیشگیری کنیم از آن شبهه، یا پاسخ بدهیم به آن شبهه؛ طرفِ مقابل مبانی فکری دارد، باید به آن حمله کرد؛ طرفِ مقابل حرف دارد، فکر دارد، منطق دارد؛ مبانیِ این منطق، مبانیِ غلطی است؛ ما باید اینها را بشناسیم. در تبلیغ، موضع تهاجم لازم است.»
اما چطور میشود که یک مبلغ، رویکرد تهاجمی داشته باشد؟ موضع تهاجم نیازمند چه شرایطی است؟ برای آنکه مفهوم سخنان رهبرمعظم انقلاب را بهدرستی دریابیم و از بدبفهمی برحذر باشیم، نیازمند آن هستیم که برخی از لوازم مهمِ رویکرد تهاجمی در تبلیغ را بهدرستی بازشناسیم. لذا بدینمنظور به چند نکته اشاره میشود:
شناخت علمی و دقیق مبانی و آرا فکری خود
طبعاً فردی که میخواهد به امر مهم تبلیغ همت گمارد نیازمندِ آن است که نسبت به مبانی فکری و اعتقادی خود شناخت نسبتاً کافی داشته باشد و از اینرو نیازمند مطالعات جدی و تخصصی در حوزه تخصص خویش است. این نکته برای تبلیغ با هر رویکردی اعم از نشر عقاید، ارشاد، دفاع و تهاجم ضروری است. بنابراین افراد غیرمتخصص یا افرادی که شناخت علمی و کافی نسبت به مبانی فکری اسلام ندارند، شایستگی تبلیغ هم ندارند. درواقع دغدغه برای تبلیغ کافی نیست. شناخت علمی لازمه اصلی این راه دشوار است.
شناخت مبانی فکری مقابل
وقتی که نیرویی در یک جبهه قرار میگیرد؛ برای هجوم به دشمن، نیازمند شناخت کافی تجهیزات، تعداد نفرات، شرایط منطقه و …طرف مقابل است. اگر رویکرد هجومی در تبلیغ یا جنگ نرم را با جنگ سخت، مقایسه کنیم، طبعاً شناخت مبانی فکری مقابل و آرا و افکار آن اهمیت بالایی در تهاجم دارد. چنانچه رهبری به این نکته تأکید کردند که «طرف مقابل دارای مبانی فکری است و میبایست به مبانی فکری او هجوم آورد.» بنابراین، شناخت علمی و دقیق مبانی فکری مقابل از یکسو و نحوه تهاجم از سوی دیگر اهمیت ویژهای دارد. این نکته نیز شمار زیادی از مبلغین را از دایره تبلیغ حذف میکند. یعنی در رویکرد تهاجمی نیازمند افرادی هستیم که علاوه بر شناخت مبانی فکری خود، مطالعات زیادی در زمینه مبانی فکری و اعتقادات و باورهایی که با آنها مخالفند و یا آن را نقد میکنند، داشته باشند و این راه دشوار هر نیروی دغدغهمندی را نمیطلبد. در اینراستا حوزههای علمیه نیازمندِ تربیت مبلغینی هستند که شناخت حداکثری نسبت به مبانی فکری مقابل داشته باشند. ظاهراً در حوزههای علمیه دروسی مبنی بر آرا و افکار و اندیشههای غربی و انتقادی، نهتنها تدریس نمیشود؛ بلکه طلاب را از ورود به آن مباحث نهی میکنند. به این دلیل که طلاب تحتتأثیر آرا مخالف قرار نگرفته و متزلزل نگردند. حوزه علمیه با توان علمیای که دارد، نیازمند آن است که این مباحث را وارد دروس تخصصی حوزه در سطوح بالاتر کرده و افرادی که به مدارج بالاتر رسیده و توانایی علمی و فکری خوانشِ آرا مخالف را دارند و یا قصد تبلیغ دارند را به مطالعه و تحقیق در این دروس بگمارد.
شناخت هدف و نیت طرف مقابل
رهبرمعظم انقلاب در این دیدار نکتهای گفتند که ممکن است با برداشتهای اشتباه مواجه شود. ایشان فرمودند: «اگر چنانچه این موضع تهاجمی به معنای واقعی کلمه بخواهد تحقّق پیدا کند، لازمهاش شناخت صحنه است؛ یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید، با چه کسی طرفید؛ ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقالهنویس یا فلان ستوننویسِ فلان روزنامه یا مثلاً فلان توییتزن در فلان شبکه یک چیزی را مطرح کرده؛ ما با چه کسی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که این یک پشتِصحنهای داشته باشد؛ آن پشتِصحنه کیست؟ باید او را شناخت.»
اینجا این سوال مطرح است که آیا مقصود رهبرمعظم انقلاب هر فردی اعم از شخصیت علمی یا اشکالکننده یا فرد معاندِ شبههپراکن است یا خیر؟ آیا میتوان همه افراد را در جبهه دشمن و غیرخودی قرار داد؟ در فضاهای علمی، فضای مجازی و رسانهها با افراد و شخصیتهای مختلفی مواجهیم که آرا و نظرات علمی خود را منتشر میکنند که ممکن است حاوی شبهه باشد یا شبهه به نظر برسد. آیا همه این افراد نیت سو دارند و باید به مبانی فکری آنها حمله کرد؟
یکی از آفاتی که در همه دورانها جامعه علمی با آن مواجه است، این است که شخصیتهای علمی بعد از بیان نظر یا عقیدهای که با تطورات علمی و مطالعات گسترده به آن رسیدهاند، و یا نسبت به نظریهای نقد دارند، مورد هجوم شخصیتهای علمی مخالف و هواداران آنها قرار میگیرند. طبعاً مقصود رهبری این گروه نیست.
چنانچه ایشان بارها به آزاداندیشی و برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در مراکز علمی تأکید کردهاند: «فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسیهای آزاداندیشی را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگویید؛ این میشود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند.»
در دیدگاه های رهبرمعظم انقلاب که به کرسیهای آزاداندیشی تأکید ورزیدهاند، مشخص است که شخصیتهای علمی، سئوالکنندگان و جوانان و افرادی که به دنبال حقیقتاند و ممکن است، نظراتی مشابه را بیان کنند، از دایره جبهه غیرخودی خارج میشود. بنابراین میبایست میان شخصیتهای علمی و حوزوی یا منتقدین که آرا علمی و نظرات بدیعی را منتشر میکنند یا نسبت به نظری نقد دارند و بعضاً به مناظره میپردازند؛ با افرادی که سوءنیت داشته و عامدانه و سازماندهی شده به نشر شبهات و حمله به اعتقادات میپردازند، تفاوت قائل شد. ضمن آنکه نقد مبانی و آرا فکری با حمله و تهاجم به آنها متفاوت است. تهاجم یکپله از نقد بالاتر است. فلذا مبلغ اولاً باید منتقد خوبی باشد و ثانیاً بین منتقد و مهاجمِ معاند تفاوت قائل شود.
توهین و تحقیر یا تهاجم
شاید برخی تصور کنند که با توجه به اینکه در فضای مجازی به مبانی فکری و شخصیتها و آرا دینی بهراحتی توهین میشود؛ پس در رویکرد تهاجمی نیز میبایست مانند آنان عمل شود. این آفتی است که در برخی نیروهای متدین و فعالان مجازی نیز دیده میشود. اما تهاجم به معنای توهین به طرف مقابل نیست. و زیبنده انسان مؤمن خصوصاً یک مبلغ دینی که در مکتب توحیدی و اخلاقی اسلام پرورش یافته و تابع سیره معصومین است، هم نیست و در این صورت فرقی میان او و جبهه معاند نیست. در رویکرد تهاجمی مانند سایر رویکردها قوه استدلال و منطق و رعایت آداب علمی و اخلاقی و حفظ کرامت انسانی شرط اصلی است: «در کرسی آزاداندیشی، کسی بیاید و نظر مخالف خودش را هم بگوید؛ منتها شما جوانِ دانشجوی انقلابیِ مسلمانِ ولایی، آن قدرت منطق و قوّت استدلال را پیدا کنید که بتوانید قشنگ بروید با خونسردی در مقابل او قرار بگیرید و استدلال او را باطل کنید؛ این خوب است، این درست است.»
نکته دیگر اینکه چنانچه رهبرمعظم انقلاب در ابتدای سخنان خود عنوان کردند، هدف دین، پرورش انسان و رساندن او به مقام والای انسانی یعنی قرب حقتعالی است. مبلغ علاوه بر توجه به این امر مهم، در نقد و هجوم به تفکر غیرتوحیدی، میبایست کرامت انسانی را در نظر گرفته و از این زاویه به نقد و تهاجم بپردازد. یعنی به اموری که کرامت انسان و جایگاه خلیفه اللهی او را متزلزل میسازد، رویکرد تهاجمی اتخاذ کند.
در همین سخنرانی اخیر نیز، رهبرمعظم انقلاب ضمن ذکر روش علامه طباطبایی و استاد مطهری در دوران خود، سخنانی دیگر را در هجمه به لیبرالدموکراسی مطرح کردند و علاوه بر استدلال و منطق و زیرسوال بردن منطق این جریان، از شواهد عینی در نقد و حمله به آنان استفاده کردند و در اینراستا از زاویه کرامت انسان ورود کردند. پیش از این نیز شاهد رویکرد تهاجمی رهبری به جبهه مقابل و مبانی فکری و روش آنان بودیم که میتواند راهنمای خوبی برای طلاب و مبلغین باشد.
نظر شما