به گزارش خبرنگار مهر، به انگیزه چهلمین سالگرد ارتحال مرجع مجاهد، حضرت آیت الله سید عبدالله شیرازی مرتضی نجفی قدسی در یادداشتی چنین آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت، ۳۰)
آنانکه گفتند محققاً پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان بر آنها نازل شوند که دیگر هیچ ترس و حزن و اندوهی نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند، بشارت باد.
در شب اول محرم سال ۱۴۰۵ قمری برابر با پنجم مهرماه ۱۳۶۳ شمسی روح ملکوتی مجاهد عظیم الشأن، فقیه بزرگ و مرجع عالیمقام حضرت آیت الله سید عبدالله شیرازی پس از یک عمر تلاش علمی و مبارزه با استعمارگران و طواغیت زمان دعوت حق را لبیک گفت و به جوار رحمت الهی رجعت کرد.
این عالم بزرگ در شب یکشنبه ۱۳ ماه شعبان ۱۳۰۹ قمری برابر با ۲۴ اسفند ۱۲۷۰ شمسی در شهر شیراز و در بیتی روحانی به دنیا آمد و در دامان مادری علویه و تحت اشراف پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله حاج سید محمد طاهر موسوی که از فقها و علمای بزرگ شیراز بود پرورش یافت و خیلی سریع آموزشهای زبان فارسی و عربی را فرا گرفت و در نزد عالمان شیراز دروس علمی را فرا گرفت و حتی در سال ۱۲۹۳ شمسی یعنی ۲۳ سالگی موفق به کسب اجازة اجتهاد از مرحوم آیت الله حاج شیخ علی ابوالوردی گردید، ولی او به این میزان اکتفا نکرد و در سال ۱۲۹۴ شمسی به نجف اشرف عزیمت نمود و از محضر آیات عظام حوزه نجف حضرات آقایان؛ ضیا الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی و شیخ محمد حسین اصفهانی کسب فیض نمود و پس از سیزده سال تحصیل و تدریس در حوزه نجف و کسب اجازات اجتهادی در سال ۱۳۰۶ شمسی به ایران و شهر شیراز مراجعت کرد.
در این سال رضاخان تاج شاهنشاهی به سر گذاشت و بر مظالم و جنایات خود افزود و استبداد و اختناق شدیدی در کشور حاکم کرد و کاملاً گوش به فرمان انگلیسیها بود و همان برنامههایی که آتاترک در ترکیه برای اسلام زدایی به دستور انگلستان و استعمارگران غربی انجام میداد، رضاخان در کشور ایران پیگیری و اجرا میکرد و دستور به کشف حجاب نیز در همین راستا بود.
مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی در برابر مظالم و دین ستیزی رضاخان قلدر نمیتوانست سکوت کند و پیوسته در فکر مبارزه با این حاکم جبار و ستمگر بود. او ابتدا جلسات متعددی با علمای شیراز و اصفهان و دیگر بلاد برگزار کرد و در نهایت قرار شد نمایندگان علمای شیراز و اصفهان به قم رفته و با زعیم حوزه و مرجع بزرگ حضرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی ملاقات کرده و برای مبارزه با دسیسههای رضاخان چاره اندیشی نمایند.
در شهر شیراز آیت الله سید عبدالباقی آیت اللهی که از علما برجسته شیراز بود و حضرت آیت الله سید عبدالله شیرازی که تازه از نجف بازگشته و مجتهد مسلم بودند از سوی جامعه روحانیت فارس و به نمایندگی از آنها عازم قم شدند و در آن شهر مدت دو ماه اقامت کرده و دیدارهای مکرری با حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری و علمای سایر بلاد از اصفهان و خراسان، همدان و باختران و دیگر شهرها داشتند و تلگرافهای متعددی به رضا شاه فرستاده و اعلام نارضایتی کردند و در نهایت رضاخان نخست وزیرش مخبر السلطنه را به همراه تیمور تاش وزیر دربارش به قم فرستاد تا با آقایان علما مذاکره کنند و آنان نیز به مدت ۵ روز در قم ماندند و در آخر بناچار در برابر موضع محکم علما تسلیم شده و با تنظیم تعهدنامهای در پنج ماده که به امضای خودشان و رضاشاه رسید قول دادند که رعایت احکام شرعیه را داشته باشند و به تعظیم شعائر دینی و مصالح ملت و استقلال آن پایبند باشند.
البته رضاخان بر این تعهد نامه پایبند نماند و در جهت اجرای فرامین اربابان انگلیسی اش مکرراً این تعهدنامه را نقض نمود و در آخر هم علناً برنامة کشف حجاب را اعلام کرد و از آن پس عموم علمای بلاد ایران به مخالفت علنی با او برخاستند ولی او در این موضوع بسیار سرسخت بود و مأموریتی که دشمنان اسلام و انگلیسیها برایش تعیین کرده بودند را با کشتار و سرکوب تمام به پیش میبرد که کشتار فجیع مسجد جامع گوهرشاد یکی از صفحات سیاه و ننگین رضاشاه است.
مبارزه آیت الله شیرازی با کشف حجاب رضاخان
به محض اعلام کشف حجاب، حضرت آیت الله شیرازی مجدداً از شیراز راهی قم شده تا با حضرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مرجع عظمی و مؤسس حوزة علمیة قم به صلاح و مشورت بنشینند. ایشان در اردیبهشت ۱۳۱۴ شمسی و در اوایل دهة دوم محرم به قم وارد میشوند و ابتدا حضرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به همراه آقایان آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله میرزا مهدی بروجردی به دیدن آیت الله شیرازی می آیند و سپس ایشان در بازدید گفتگوهای مفصلی با معظم له انجام میدهد و از ایشان میخواهند که در مقابل حکومت رضاخان مواضع جدی تر و سرسختتری بگیرند و بالاخره پس از دو هفته اقامت در قم راهی مشهد میشوند و به محض ورود با حضرت آیت الله حاج آقا حسین قمی ملاقات کرده و مسائل روی داده کشور را مورد بررسی قرار داده و برای مقابله با این حوادث به اتخاذ تصمیم میپردازند.
مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی روزی در اجتماع علما و مؤمنین در منزلشان به بیان مظالم حکومت رضاخان میپردازند و ضمن اینکه بسیار گریه میکنند میگویند: «امروز اسلام فدایی میخواهد و بر مردم است که قیام و عمل کنند!» در پی این سخنرانی شورانگیز قاطبه علمای مشهد و اصناف تلگرافهای شدید اللحنی به رضاشاه مخابره میکنند و مراتب خشم و تنفر خود را از اقدام ضد اسلامی کشف حجاب اعلام مینمایند و حتی آیت الله حاج آقا حسین قمی به تهران میروند تا شخصاً با رضاخان ملاقات کرده و او را از اینکار بر حذر دارند.
آیت الله شیرازی و قیام مسجد گوهرشاد
در این فاصله آیت الله شیرازی با عموم علما و آقایان مشهد جلسات متعددی برگزار میکنند و نتیجه این میشود که به تلگرافات قناعت نکرده و اقدامی جدی در مقابل حرکات ضد اسلامی رضاخان انجام دهند که منجر به تحصن در مسجد گوهر شاد میشود. در پی تصمیم علما مشهد مبنی بر اعتصاب و تحصن در مسجد گوهرشاد، گروههای مختلف مردم از مشهد و روستاهای خراسان و شهرهای اطراف دعوت علما را اجابت کرده و برای حفظ مبانی دینی و دفاع از شرف و حیثیت زن مسلمان که همیشه هدف مقاصد شوم استعمارگران بوده اند بپا خواستند.
مسجد گوهرشاد با آن وسعت، مملو از جمعیّت متحصنان و معترضان بود و چندین شبانه روز مردم پیوسته در مسجد ماندند و سخنرانان مذهبی هم از فرصت استفاده کرده پیاپی در آن مسجد به منبر میرفتند و هر یک به افشاگری جنایات رضاخان و اهداف ضد دینی و اسلامی او میپرداختند که جا دارد یادی کنیم از سخنرانان سرشناس مشهد آقایان: حاج شیخ مهدی واعظ، حاج شیخ عباسعلی محقق، حاج شیخ علی اکبر محقق، حاج شیخ محمد قوچانی، حاج شیخ مرتضی شهیدی عیدگاهی، حاج شیخ غلامرضا طبسی و حاج شیخ محمد تقی بهلول گنابادی (رحمهم الله)
حمیّت مردم مشهد در ماجرای مسجد گوهرشاد بسیار عجیب بود، عدهای هر روز برای این جمعیت انبوه و هزاران نفری غذا میرساندند تا آنان بتوانند پیوسته آنجا بمانند، حضور علما بزرگ مشهد مانند آیت الله سید یونس اردبیلی، آیت الله شیرازی و دیگر بزرگان در کنار مردم در مسجد گوهرشاد موجب دلگرمی آنان بود و بالاخره رژیم جبار رضاخانی نتوانست این اعتراضات را تحمل کند و به مردمی که به حرم امام رضا (ع) پناه آورده بودند و هیچ وقت گمان نمیکردند که در آنجا قتل و خونریزی رخ دهد، ناگهان غافلگیرانه و دیوانه وار از پشت بام مسجد گوهرشاد، مردم مسلمان را به رگبار گلوله بستند و مانند برگ خزان هزاران نفر را نقش بر زمین کردند و آنقدر مردم مظلوم را بخاک و خون کشیدند که در صحن و شبستانهای مسجد گوهرشاد جریان خون همچون جوی آب جاری شد! ناگفته نماند که در این واقعه هولناک عده زیادی از مردم سینههای خود را مقابل علما سپر کردند تا به آنان آسیبی نرسد و بدین ترتیب آیت الله شیرازی و دیگر علما با از جان گذشتگی مردم از گزند این حادثه مصون ماندند.
زندانی شدن آیت الله شیرازی به دستور رضاخان
پس از وقایع مسجد گوهر شاد بلافاصله رضاخان دستور دستگیری ده نفر عالمی که از مشهد برای او تلگرام مخالفت فرستاده بودند را صادر کرد و آیت الله شیرازی و مابقی علما را دستگیر و راهی تهران کردند.
شرح وضعیت خوفناک زندان تاریک و سلولهای ترسناک و شکنجه آقایان در این مقال نمی گنجد ولی زندانی کردن علما برای رضاخان هزینه بر بود و با موجهای وسیعی از خشم و نفرت حتی در دیگر کشورهای اسلامی مانند هند و پاکستان روبرو شد. علمای هندوستان در شهرهای مختلف این کشور اعتراضات وسیعی کردند و مخصوصاً در شهر لکهنو اجتماع عظیمی برگزار شد و کاردار و سرکنسول ایران را احضار کرده و هشدار دادند اگر هر چه زودتر آقایان علما از زندان رضاخان آزاد نشوند، آنان حکم به تکفیر شاه ایران صادر خواهند نمود! رضاشاه هم که با سابقه مبارزاتی مسلمانان هند و شیعیان غیور آنجا آشنا بود دریافت که اگر آنها حکم تکفیرش را صادر کنند بسیار تبعات بدی برای او خواهد شد و از داخل و خارج هجمه به سوی او فراوان میشود، لذا سریعاً دستور آزادی آقایان علما را صادر کرد و آیت الله شیرازی نیز پس از آزادی از زندان به زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) در شهر ری رفت و پس از آن به شیراز بازگشت.
بازگشت به شیراز و مهاجرت به نجف اشرف
آیت الله شیرازی در روز سه شنبه ۴ ابان ۱۳۱۴ وارد شیراز شد ولی تحت نظر و کنترل ادارة امنیت آن شهر بود و هرگاه به مدرسة خان برای تدریس و یا برای اقامه نماز به مسجد میرفت همیشه دو مأمور امنیتی همراه ایشان بودند و بالاخره این فشارها و اختناق گسترده روز بروز بیشتر میشد و حتی رضاخان دستور داده بود تا روحانیون و علما نیز با همسرانشان بدون حجاب در مجالس حکومتی باید حاضر شوند، اینجا بود که آیت الله شیرازی تن به این ذلت نمیدهد و روزی پس از نماز صبح مخفیانه از شیراز خارج و عازم بوشهر میشود و از آنجا نیز باز مخفیانه به خرمشهر میرود و ده روزی در خرمشهر مخفی میماند تا بالاخره موفق میشود مقطع به مقطع خود را از بصره، عماره و دیوانیه به نجف اشرف برساند، یعنی ایشان در فروردین ماه ۱۳۱۵ مجدداً وارد نجف میشوند.
این ماجرایی که بسیار به اختصار نقل شد، تنها یک پرده از مبارزات حضرت آیت الله سید عبدالله شیرازی با رژیم سفاک و جنایتکار پهلوی بود و بعد از مهاجرت به نجف هم اینطور نبود که او ساکت بنشیند، او همچنان به مبارزات خود علیه استعمارگران و پس از برکناری رضاشاه توسط انگلیس و جانشینی فرزندش باز اعلام موضع کرد و گفت: «عاقبت، گرگ زاده گرگ شود!» و مردم را همچنان به مبارزه با رژیم پهلوی دعوت کرد.
حمایت از مجاهدات مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، پشتیبانی و همراهی با فداییان اسلام و محکوم نمودن جنایت اعدام شهید حجت الاسلام سید مجتبی نواب صفوی و یارانش، مخالفت و مبارزه با لایحة ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه، تلگرام شدید اللحن به اسدالله علم نخست وزیر شاه و اعلام ضرورت لغو آن لایحة استعماری، برخورد با رفراندوم ششم بهمن ۱۳۴۱ محمد رضا پهلوی و موضع گیری بر علیه انقلاب سفید شاه از جمله اقداماتی است که آیت الله سید عبدالله شیرازی در نجف انجام داد.
محکومیت کشتار مدرسة فیضیه و حمایت از مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی از سال ۱۳۴۲ و گرامیداشت قیام ۱۵ خرداد و اعتراض به برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و اعتراض به اخراج علما و طلاب حوزه نجف از سوی دولت عراق و ارسال نامه اعتراض آمیز به حسن البکر رئیس جمهور عراق در پی اعدام پنج تن از علمای شیعه و اعتراض به اخراج ایرانیان بخشی از فعالیتها و اقدامات آیت الله شیرازی در این مقطع زمانی است.
از این زمان فعالیتهای آیت الله شیرازی بر علیه حزب بعث عراق افزایش مییابد و ایشان در عراق همواره از مجاهدات آیت الله سید محسن حکیم بر علیه رژیم بعثی عراق حمایت و پشتیبانی میکرد و معتقد بود صدام عراق را به نابودی میکشد و تا وقتی او بر عراق حکومت میکند، هیچگونه ثبات و امنیتی در منطقه وجود نخواهد داشت.
مهاجرت مجدد از عراق به ایران
آیت الله شیرازی در آذر ماه سال ۱۳۵۴ تصمیم به مهاجرت از عراق به ایران گرفتند و به هنگام ترک نجف اعلام نمودند: میخواهم صدای ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده و رنج کشیدة عراق را به جهانیان برسانم و مسلمانان جهان را علیه رژیم ضد اسلامی و عفلقی حاکم بر عراق به حرکت در آورم.
آیت الله شیرازی در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۵۴ وارد شهر مقدس مشهد شدند و در جوار مضجع ملکوتی حضرت امام علی ابن موسی الرضا (ع) رحل اقامت افکندند. از بدو ورود آیت الله شیرازی به مشهد، حوزه علمیه خراسان که پس از رحلت ایت الله سید محمد هادی میلانی در ۱۷ مرداد همان سال کم فروغ شده بود مجدداً جان تازه ای یافت و بیت آیت الله شیرازی از آن پس محوریت علما و روحانیون مشهد و خراسان را پیدا کرده بود.
ساواک شاه اقامت آیت الله شیرازی را در مشهد خطرناک ارزیابی میکرد و مرتباً تمامی افعال و رفتار ایشان را به تهران اطلاع میداد بطوری که مجموعه گزارشهای ساواک دربارة این مقطع زمانی تا پیروزی انقلاب که سه سال بیشتر نبود یک کتاب قطوری شده است که در تابستان ۱۳۹۵ از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات چاپ و منتشر گردید.
پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در نجف در سال ۱۳۵۶ و شروع دوباره نهضت امام خمینی، آیت الله شیرازی نیز به حمایت از مبارزات مردم مسلمان در قم و تبریز پرداخته و با صدور اعلامیههایی از موج اعتراضاتی که سراسر کشور را فرا گرفته بود اعلام پشتیبانی کردند.
در روز نهم دی ماه ۱۳۵۷ گروههای مردمی در منازل آیات عظام سید عبدالله شیرازی، سید کاظم مرعشی و قمی تجمع کرده و شعارهایی علیه رژیم شاه دادند و به سوی استانداری حرکت کردند که متأسفانه از بالای تانکها به سوی مردم تیراندازی کردند و عدهای هم شهید و مجروح شدند که در پیامد آن آیت الله شیرازی روز ۱۲ دی ماه را عزای عمومی اعلام کردند و تذکرات مهمی را اعلام نمودند و از این زمان هر روز تجمعات علما و مردم غیور مشهد در بیت و حسینیه ایشان برقرار بود و مرکز ثقل مبارزه در مشهد گشته بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله شیرازی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی نقش زیادی داشتند و ضمن فتوایی رأی دادن به جمهوری اسلامی را وظیفه دینی هر فرد مسلمان اعلام کردند.
پشتیبانی از رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی کار پیوسته ایشان بود بطوری که در جهت تقویت روحیه رزمندگان اسلام پس از شکست حصر آبادان، شهادت شهید چمران، آزادی هویزه، عملیات فتح المبین و آزاد سازی خرمشهر مکرراً اعلامیههایی را صادر فرمودند.
انجام خدمات عام المنفعه از قبیل تأسیس مدارس علمیه و مسجد و بیمارستان و کتابخانه در عراق و ایران فصل درخشانی از زندگی آیت الله سید عبدالله شیرازی است که در این مقال نمی گنجد.
همچنین تبیین جایگاه علمی ایشان و معرفی تألیفات گسترده منتشر شده و منتشر نشده ایشان هم مقالة مستقلی را میطلبد، اما اجمالاً بیش از ۳۰ رساله علمی و فقهی از ایشان به جای مانده و خوشبختانه بسیاری از تقریرات دروس ایشان نیز در مجلّدات مختلف و مجموعاً ۱۲ جلد چاپ و منتشر شده است.
رحلت آیت الله شیرازی در شب اول محرم
اعلام رحلت آیت الله شیرازی در ۵ مهرماه ۱۳۶۳ شمسی مطابق با اول محرم ۱۴۰۵ قمری قاطبة ملت ایران را عزادار کرد و امام خمینی (رض) در اعلامیهای ضمن عرض تسلیت این مصیبت عظمی به پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و مسلمین جهان، فقدان آن مرجع بزرگوار را ثلمه ای بر اسلام و مسلمین خواندند و یادآور شدند که این ضایعه جبران ناپذیر است.
فردای آن روز پیکر پاک این عالم بزرگ بر دوش صدها هزار نفر از مردم خراسان تا حرم مطهر حضرت رضا (ع) تشییع و در کنار مرحوم آیت الله میلانی به خاک سپرده شدند.
آیت الله شیرازی از دوران کودکی و نوجوانی اهل علم و تلاش و مبارزه بود و اینکه به او مرجع مجاهد لقب داده اند، حقیقتاً همینطور است، او قریب هشتاد سال از عمر با برکت خود را پیوسته در تحصیل و تدریس و بیان معارف دین و جهاد و مبارزه با ستمگران در هر عصر و دوران گذراند و از این جهت کمتر کسی را میتوان یافت که از اواخر دورة قاجار با استعمارگران و دست نشاندگان انگلیس و دولتهای پهلوی و رژیم بعث عراق تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در تداوم نهضت و به بار نشستن انقلاب اسلامی تلاش کرده باشد.
از این رو به حق میتوان حضرت آیت الله سید عبدالله شیرازی را از مصادیق آیة شریفه «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا…» دانست، چون از زمانی که ایمان در دلش جای گرفت و مستحکم شد بر این ایمان استقامت ورزید و از ۲۱ سالگی به همراه پدربزرگوارش تبعید شد و پس از آن نیز در کوران حوادث شیراز و مبارزات علما با رضاخان و پسرش حضور جدی داشته و دائماً با دولتهای جائر و ظالم و ستمگر در ستیز بوده است که شرح این مبارزات بطور مبسوط در کتابی به نام چهرهای پر فروغ در ۷۰۰ صفحه از سوی دفتر آیت الله سید محمد علی شیرازی منتشر شده است.
خدای متعال را شکر گزاریم که چراغ این بیت علم و جهاد همچنان روشن است و فرزند والای ایشان آیت الله سید محمد علی شیرازی در ادامه راه ایشان مصمم هستند و نام تنها پسرشان را هم عبدالله گذاشته اند به این امید که او هم مشعلدار راه پر افتخار پدر بزرگ خود سید عبدالله شیرازی باشد، انشا الله.
امیدوارم فرصت چهلمین سالگشت ارتحال این عالم بزرگ و مجاهد نستوه زمینهای باشد تا بتوانیم این اسطورههای ایمان و تقوی، علم و جهاد و مبارزه را به نسل جدید در تداوم راه آنان معرفی کنیم و قطعاً جایگاه صدا و سیما در انجام این مهم حائز اهمیت است.
نظر شما