خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: وقتی سالهای عمرت را در مسیری خرج کنی، نامت به نام آن مسیر گره میخورد و با همان راه شناخته میشوی. مثلاً نام «علی دایی» به فوتبال، «محمد اصفهانی» به موسیقی، «خسرو شکیبایی» به فیلم، «سهراب سپهری» به شعر نو و نام «غلامرضا تختی» به کُشتی گره خورده است. نام «محمود کریمی» هم به «هیأت اهل بیت» پیوند خورده است.
اگر بگوییم که مداحی و نوحهخوانی یک کوه بلند و مرتفع در تاریخ شیعیان باشد، کریمی یکی از کسانی است که در نزدیکی قله این کوه ایستاده است. امروز اگر در لیست مداحیهای دوستداران اهل بیت سرک بکشیم، آن لابلا دست کم و بدون ارفاق، حتماً چند مورد متعلق جلسات روضه محمود کریمی پیدا میکنیم.
او بعد از آنکه بیش از ده سال، دهه اول محرم چراغ هیأت «رایةالعباس» در امامزاده علی اکبر واقع در چیذر تهران را روشن نگاه داشت، دو سه سالی است که به «صفر شش» در پاسداران نقل مکان کرده و نام این پادگان ارتشی را سر زبان بچههیأتیها انداخته است. حالا که چند روزی از دهه اول محرم سال ۱۴۰۲ میگذرد، کریمی سابقه نیم قرن مداحی را در کارنامه هیأتی خود دارد و به جرأت میتوان گفت موی خود را در روضهها سفید کرده است. او که سال ۴۷ به دنیا آمده، از هفت سالگی مداحی کرده و به گفته خودش اولین بار در سنین خردسالی کنار «مرحوم کافی» واعظ، روضهخوان و خطیب پیش از انقلاب که «مهدیه تهران» را تأسیس کرده بود، روضه خوانده و نزد «حاج علی اربابی» قاری نامدار قرآن کریم، شاگردی کرده است.
کریمی در تمام این سالها، مجالس خود را طوری برپا کرده که گروه چشمگیری پاگیر صدا و نوای او شدهاند و عدهای، شبهای محرم، فاطمیه یا ماه رمضان، هر جای شهر که باشند خودشان را به هیأتی میرسانند که نوحهخوانش «حاج محمود» باشد؛ هر جای شهر که باشد!
وقتی نگاهی به این پنجاه سال بیندازیم که کریمی حنجره و هنر خود را خرج روضه کرده، قد و بالای چند مراسم او از بقیه مجالس خودش و حتی دیگران بالاتر به نظر میرسد. البته آنچه مرور میکنیم، تنها چیزی است که آدمی با چشم سَر میبیند، حساب و کتاب و کم و زیاد این محفلها، به دست صاحب آسمانها و زمین و صاحبان همین مجالس است. به قول حافظ: «آنچه بر اجزای ظاهر دیدهاند؛ آن گفتهاند!» با این حال؛ چند ورق از دفتری که محمود کریمی در سالهای اخیر نوشته است، از خاطر محبان اهل بیت (ع) پاک نمیشود.
احیای اصالتها؛ از چهارپایهخوانی تا تکیه سیّار
«چهارپایه خوانی» یک از سنتهای مذهبی و از اجزای جدایی ناپذیر مجالس عزاداری محرم در ایران و به ویژه در تهران بود، سنتی قدیمی که «حاج مرزوق» یکی از شیفتگان و دلسوختگان سیدالشهدا (ع) حدود ۱۳۰ سال پیش آن را برای اولین بار برپا کرد و میان گریهکنان حسین بن علی (ع) روی چهارپایهای ایستاد و روضه خواند. «حاج مرزوق» یکی از تاثیرگذارترین مرثیهسراها و روضهخوانهای عصر اخیر بود که بسیاری از آداب و سبکهای عزاداری و نوحهخوانی در هیئات تهران، منسوب به اوست.
اما این سنت قدیمی ایرانی، به تدریج به بازار قدیمی و بزرگ تهران محدود شده و تقریباً سالهای طولانی در آن محصور مانده بود تا آنکه کریمی در مجالس مختلف خود به ویژه در امامزاده علی اکبر چیذر، آن را دوباره زنده کرد، روی چهارپایه ایستاد و از مصیبت نوه پیامبر اسلام (ص) خواند.
کریمی علاوه بر آنکه با سالها فعالیت در مجالس اهل بیت، محبت خود به خاندان خاتمالانبیاء را نشان داده، با احیای سنتهای این چنینی، ارادت خود را به ریشه ایرانی را نیز عیان کرده است.
وقتی «حاج محمود» تاب کمسو شدن چراغ هیأتها را نداشت...
شاید یادمان رفته باشد اما تا همین یکی دو سال پیش، کرونای نانجیب، حال و هوای روضه و هیأتها را گرفته و یک شب عزاداری راحت و بی دغدغه را برایمان حسرت کرده بود. مردان، دلتنگ کوچه زدن در مجالس شبانه و شانه به شانه سینه زدن بودند و زنان، دلتنگ زانو به زانو گریه کردن. بینمان فاصلهگذاری اجتماعی افتاده بود و ناچار شدیم بعضی هیأتها را تعطیل و شمار معدودی را در مقیاس کوچک برگزار کنیم.
روزهایی که کرونا، سایه سنگینی بر دلخوشیهایمان انداخته بود، کریمی با ایدههای خود، جان دوبارهای به ایام عزاداری بخشید. او که تاب کمسو شدن چراغ مجالس عزاداری را نداشت؛ دست به نوآوری زد و برعکس همیشه که مردم سراغ مجالسش میرفتند، این بار او مجلسش را برداشت و کوچه به کوچه و خیابان به خیابان، سراغ مردمی رفت که ایام قرنطینه خانهنشین شده بودند. حاج محمود، دهه اول محرمهای کرونایی جلسات عزاداری خود در امامزاده علیاکبر (ع) را تعطیل کرد و با ایده «هیأت سیار» در کوچهها و خیابانهای مناطق محروم اطراف شهر برای مردم محلات مختلف روضه خواند. «تکیه سیار» یا «هیأت سیار» هم مثل «چهارپایهخوانی» سنتی قدیمی و ریشهدار در آئینهای مذهبی ایرانی بود که کریمی هم از آن کمک گرفت و هم به یادآوری آن کمک کرد.
در کتاب «پنهانتر از پنهانی» یادنامه آیتالله سید محمدعلی حائری طبسی نقل شده است که ایشان به اتفاق تعدادی از دوستان طلبه خود، ماشین کهنهای را که به شکل آمبولانس بود، تهیه کرده و در آن وسایلی مانند بلندگو، قوری، کتری، استکان، نعلبکی، قند، چای و… گذاشته بودند و هر هفته با شناسایی قبلی به یکی از روستاهای اطراف میرفتند.
در این یادنامه آمده است که این جمع، در منزل بزرگی در آن روستا یا هر جایی که امکان روضه خواندن بود، به اتفاق طلبههایی که از کربلا میبردند، مجلس عزا برپا میکردند و فقط از صاحب منزل، جایی برای عزاداری میگرفتند و هیچ هزینهای را به عهده صاحب خانه نمیگذاشتند. حتی اگر در ایامی پول داشتند، غذا هم تهیه کرده و عزاداران حسینی را اطعام میکردند. این برنامه هر هفته ادامه داشت و تأثیر بسیار خوبی هم در روستانشینان داشت. زنده نگاه داشتن سنت و آداب منتسب به چهرههای فقید مدیحهسرایی، برگی ارزشمند از کارنامه کریمی است.
برای آنها که گذرشان به چیذر و پاسداران نمیافتد!
کریمی که باز هم به خاطر کرونا مراسم عزاداری ظهر عاشورای اجتماع عشیره عاشورا را نیز برای رعایت پروتکلها برگزار نکرده بود، آرام ننشست؛ یک بلندگو و یک چهارپایه پلاستیکی برداشت و به مناطق محروم اطراف تهران رفت تا برای مردمی که شاید گذرشان به چیذر و پادگان ۰۶ و هیأتهای پرطمطراق تهرانی نمیافتد، نوحهخوانی کند. عاشورای محرم ۱۴۰۰، کودکان و نوجوانان و اهالی کوره پزخانه های اطراف تهران، میزبان یکی از محبوبترین مداحان کشور بودند.
او ماه مبارک رمضان سال گذشته هم مجلسی به یادماندنی رقم زد و صدای خود را نذر ناشنوایان کرد تا نشان دهد روضه به هر زبان و هر بیانی، با هر گوشی که شنیده شود یا به هر چشمی که دیده شود، برای دوستداران اهل بین حال و هوایی ناب میسازد. اردیبهشت ۱۴۰۱، حاج محمود، شبهای قدر را در یکی از رواقهای حرم امام رضا (ع)، با ناشنوایان شبزنده داری کرد و صحنههایی زیبا و پراحساس را برای همگان به یادگار گذاشت؛ مثل آنجا که مترجم به زبان اشاره نام «ابوالفضل (ع)» را میگفت و با کناره دو دست، بریده شدن دستهایش را نشان میداد، زبانی که هر کلامش هم برای شنوایان و هم برای ناشنوایان، ساعتها روضه بود.
ایدههای ناب و صمیمانه در برگزاری هیأتهای کریمی به ایام کرونا ختم نمیشود. فضاسازی محرم ۱۴۰۲ در پادگان ۰۶ ارتش، نشان از آن داشت که عوامل برپایی جلسات محمود کریمی همچون خود او، نگاه ویژهای به حفظ و بازنمایی اصالت مجالس مذهبی دارند. کتیبههای ساده و سیاه و سفید که شبیه سیاهههای قدیمی سالیان پیش است، حال و هوای خاص و نوستالژیکی به هیأت «رایةالعباس» بخشیده بود.
علاوه بر این، زیبایی به یادماندنی خیمه بزرگی که امسال در این مجلس برپا شده بود، ابتکاری زیبا بود که در نوع خودش یک اثر هنری خلق کرد و تصاویری چشمنواز از محرم ۱۴۰۲ به یادگار گذاشت. خلاقیت و به کارگیری تکنیکهای بصری و زیباییشناختی برای ایجاد فضایی معنوی، تلاشی است که عوامل هیأت رایةالعباس به خوبی در آن موفق شده بودند. کاربران زیادی در فضای مجازی و پلتفرمهای مختلف نسبت به جلوه زیبنده و شایسته این هیأت واکنش نشان دادند و عکسهای بسیاری از آن منتشر کردند.
توجه ویژه به امکان حضور کودکان در هیأتها نکته ظریف دیگری بوده که حاج محمود در این سالها به آن توجه داشته و هر از گاهی با یادآوریهای خود نشان داده که دغدغه دارد روضه امام حسین در خاطرات کودکان جایگاهی خاص داشته باشد و در ذات نسلهای بعدی فرزندان شیعیان ریشه کند. امسال نیز او در یکی از شبهای محرم، اینطور گفت: «بعضی از بزرگتر در جلساتمان، یک خُرده ایراد میگیرند؛ مثلاً میگویند بچهها خیلی در محوطه هیأت میدوند. اصلاً ما این جور روضه گرفتهایم تا بچهها بیایند در خیمه امام حسین (ع) بازی کنند!»
غنی، خلاق و در چارچوب!
محمود کریمی سالهاست با خلاقیتهایی که البته در چارچوب ادب و احترام مجالس عزاداری قرار میگیرند، مجالسی برپا کرده است که از خاطر شرکتکنندگان در محافل اهل بیت (ع) پاک نمیشود. علاوه بر اینها، او مدتهاست که برای اشعار و مرثیههایی که میخواند، انتخابهایی ظریف و زیبا دارد. اشعار کریمی که بسیاری از آنها را خودش سروده، غنی و مملو از صنایع ادبی است و علاوه بر اینها از نظر موسیقیایی نیز حرفهای و گوشنواز است.
«سعید حدادیان» شاعر و نوحهسرای سرشناس کشور درباره کریمی میگوید: «نزدیک به بیست سال است که بهترین مداح ما حاج محمود کریمی است؛ بعضی افراد ممکن است ندانند اما او برای این کار خیلی مطالعه کرده است به موسیقی کاملاً مسلط است. سالها بعد هم میتوان نوحههای حاج محمود کریمی را دوباره خواند و بررسی کرد. اینها کار سادهای نیست. مثلاً شعر مرده بودم زنده شدم از مولانا و اشعار بزرگان دیگر را به صورت مداحی خواند. حاج محمود کریمی یک الگوی خوب برای مداحان جوان است.»
دهه اول محرم تمام شده و بسیاری از هیأتها و خیمههای محرّمی جمع شدهاند. اما هنوز از خانهها و ماشینها صدای نوحهها و مداحیها به گوش میرسد. تا حدود پنجاه روز دیگر، که آخرین روزهای ماه صفر، بعد از دو ماه عزاداری، نوای ماندگار و به یاد ماندنی «خداحافظ آی سیاهیها!» محمود کریمی را گوش کنیم که با سعید حدادیان سوزناک میخوانند: «من ماندهام مهجور از او، بیچاره و رنجور از او؛ گویی که نیشی دور از او، در استخوانم میرود…»
نظر شما