به گزارش خبرنگار مهر، محمدمهدی رحمتی، مدیرمسئول گروه رسانهای مهر در یادداشتی به ارزیابی وضعیت بنیاد سینمایی فارابی پس از انتصاب مجید زینالعابدین به مدیریت این بنیاد، پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
هر چند زمزمه جابجایی در بنیاد سینمایی فارابی از مدتها قبل وجود داشت اما در مقطعی این اتفاق افتاد که از مدتی پیش گمانه زنیها فروکش کرده بود. حال سوال اینجاست که انتصاب مدیرعامل جدید بنیاد فارابی در نیمه دوم فعالیت دولت سیزدهم با چه فرصتها و تهدیداتی همراه است؟
آیا تجربه و توانمندیهای مجید زینالعابدین میتواند مدیریت سینمایی کشور را به وضعیت مطلوب نزدیک تر کند؟
روزهای پایانی بهار سال ۱۳۶۲ وقتی با پیشنهاد سیدمحمد بهشتی، محمدمهدی دادگو و محمد آقاجانی فعالیت بنیاد سینمایی فارابی در خیابان پر رمز و راز سی تیر تهران آغاز شد، شاید کمتر کسی پیشبینی میکرد که بخش عمدهای از رویدادها و تولیدات سینمای ایرانِ پس از انقلاب اسلامی در این بنیاد رقم بخورد.
خیابان سی تیر در تاریخ معاصر ایران حوادث زیادی را به خود دیده که مهمترین آن در همین محل بنیاد فارابی یعنی خانه سابق احمد قوام و در سیام تیرماه سال ۱۳۳۱ و با حمله مردم به این خانه در حمایت از دولت مصدق روی دادهاست و اصلاً به دلیل همین واقعه نام خیابان هم پس از انقلاب، از قوامالسلطنه به سیام تیر تغییر کردهاست. بی تردید تأسیس و عملکرد بنیاد رودکی نیز یکی نقاط عطف تاریخ فرهنگی هنری نیم قرن گذشته بودهاست. گویا قرار است خیابان سی تیر همیشه در صفحات تاریخ کشور نقش داشته باشد.
بنیاد فارابی و عرصه سینمای ایران
آنگونه که در اساسنامه بنیاد فارابی آمده است، این مجموعه، سازمانی است غیردولتی و غیرانتفاعی که تحت نظارت وزارت ارشاد اسلامی بهعنوان یکی از بازوهای اجرایی سیاستها و جهتگیریهای فرهنگی، هنری امور سینمایی کشور اداره میشود.
سینمای ایران پیش از انقلاب بیشتر با فیلم فارسی شناخته میشد و بنیاد فارابی به دنبال آن بود تا عناصر هویتی سینمای ایران پس از انقلاب را باز تعریف کند و در این مسیر به کشف استعدادها و میدان دادن به ایدههای ارزشمند بپردازد. بر همین اساس ارتقا ذائقه سینمایی مردم و تولید آثاری که مخاطب را به اندیشیدن وادار کند در همه دورهها اولویت بنیاد سینمایی فارابی بودهاست.
فارابی در سیاستهای خود ایجاد زیر ساخت استفاده از فناوریهای نوین و به کارگیری تکنیکهای جدید سینمایی را در دستور کار داشته است و بنا داشته پنجره سینمای ایران به جشنوارههای جهانی و مخاطب بینالمللی باشد. شاید خارج از اهالی سینما و رسانه کمتر کسی بداند که جشنواره فیلم فجر نیز یکی از رویدادهای بنیاد سینمایی فارابی است.
«فرصتِ زینالعابدین» یا فرصتی برای زینالعابدین
این روزها و با انتصاب مجید زینالعابدین بهعنوان مدیرعامل بنیاد فارابی دومین دوره مدیریت بنیاد در دولت سیزدهم و وزارت محمدمهدی اسماعیلی آغاز شده است. او در آغازِ کار این دولت نیز از گزینههای مطرح برای این مسئولیت بود که با انتصاب سید مهدی جوادی راهی بنیاد رودکی شد و طی یکسال و اندی حضور در وزارت ارشاد، این سومین مسئولیتی است که تجربه میکند.
حضور کوتاه او در بنیاد رودکی علیرغم آنکه عدهای تلاش داشتند تا این دولت را با حوزه هنرهای نمایشی، موسیقی و تجسمی بیگانه بدانند با احیا مجدد نقش فرهنگی هنری مجموعههای فراموش شدهای مانند برج آزادی و حمایت از برگزاری رویدادهای موسیقایی همراه بود.
طبیعی است که مدیری با تجربه و توانمندی او در وزارت ارشاد میتواند پیشبرنده برنامههای رشد و پیشرفت و ایجاد تغییرات در راستای تعالی سازمانی باشد. اگرچه این نگرانی وجود دارد که توانمندیهایش او را به مردی برای تمام فصول تبدیل کند و پیش از آنکه فرصت برنامهریزی و اجرای سیاستهای خود را بیابد، برای حل مسائل وزارتخانه راهی مسئولیتی دیگر شود. روزهای اخیر و پس از انتصاب او به این فکر میکردم که دغدغههای این روزهای مجید زینالعابدین چیست و بیمها و امیدهایی که متوجه او و کارش هستند کدام است؟
تمرکز و تداوم تضمین کننده موفقیت است
اگر منصفانه بخواهیم ببینیم باوجود آنکه انتصاب سیدمهدی جوادی با اما و اگرهایی همراه بود و نداشتن سابقه کافی در عرصه هنر و رسانه نقطه ضعف او عنوان میشد؛ اما در قریب به دو سال پرچالشی که او سکاندار بنیاد فارابی بود؛ فراتر از حد انتظار ظاهر شد و چرخه حمایت از آثار سینمایی و تولید در راستای سیاستهای فرهنگی دولت را به حرکت در آورد و جشنواره فیلم فجر را در شرایط دشواری برگزار کرد.
بر همین اساس انتظار از مجید زینالعابدین دیگر یک انتظار حداقلی نیست. او بدون تردید از داشتههای رسانهای کشور است و حالا نگاهها بیش از پیش متوجه او خواهد بود. اما اولین شرط کار موفق در بنیاد سینمایی فارابی، داشتن فرصت لازم برای برنامهریزی و تحقق اهداف است و تجربه نشان داده در دورههایی این امر محقق شدهاست که مدیرعامل مجموعه حداقل یک دوره مسئولیت دولتی را برای استقرار الگوی مدیریتی خود فرصت داشته است.
بدیهی است که تمرکز مسئولیتی بر بنیاد فارابی نیز حائز اهمیت است. پس از آن مسئله مدیریت انتظارات یا سطح تحولی است که از او توقع میرود. هر چند سابقه نشان میدهد که مجید زینالعابدین در تنظیم تعادل فرهنگی تبحر دارد؛ اما افول اجتماعی که در سالهای گذشته برخی از مسئولین و فعالان فرهنگی رسانهای به آن دامن زدهاند و مفاهیمی که میتواند زمینه ساز تولید آثاری ارزشمند باشد را به واژگانی اداری که مفهوم عملیاتی ندارد، فروکاستهاند؛ در کنار واگرایی اجتماعی که برخی در داخل و خارج از کشور برای گسستن پیوندهای فرهنگی مردم به آن دامن میزنند مولفههایی است که او بایست با برنامه میان مدت و بلندمدت نسبت به اصلاح آن اقدام کند.
اصل یکپارچگی باور و رفتار مدیریتی
یکی از ویژگیهایی که مجید زینالعابدین میتواند آن را در عرصه کاری خود به نمایش بگذارد و تکمیلکننده حلقه کاری سازمان امور سینمایی کشور باشد؛ خلق تصویر صادقانه از یک مدیر سینمایی است که در باور و رفتار خود دچار تناقض نیست. شاید خلاء چنین مدیرانی مهمترین عامل در تهیسازی مفاهیم مورد نظر انقلاب اسلامی بودهاست.
محمد خزاعی نیز در دو سال گذشته اگر چه ممکن است با مواضع خود عدهای را به انتقاد واداشته باشد اما نشان دادهاست که نسبت به آنچه میگوید باورمند است و به عنوان یک عضو خانواده سینما فقط به دنبال ایجاد یک تصویر برساخته و غیرواقعی که مسئولیتی نمادین بر عهده دارد، نیست.
تسهیل و شفافیت فرایندهای تولید
تسهیل فرایندهای تولید سینمایی در بنیاد فارابی ضرورت دیگری است که مدیرعامل جدید میبایست به آن بپردازد. البته این تسهیلگری زمانی اتفاق خواهد افتاد که با شفافیت همراه باشد. تجربه و اقتدار مدیریتی او در این زمینه نیز میتواند به کار بیاید. اگر چرخه ورود به عرصه فعالیتهای سینمایی، فرایند رشد و جذب حمایتهای تولیدی ساماندهی شود اولاً ورود بههنگام نیروهای جوان جبهه انقلاب به عرصه سینما تسهیل میشود و در ثانی خبرگان این عرصه دچار واگرایی نشده، احساس طردشدگی نمیکنند و گفتگوی دائمی میان لایههای مختلف سینمای ایران همواره باقی میماند.
ارزیابی و اصلاح مداوم یک مدیر یادگیرنده
یافتههای علمی نشان میدهد که الگوهای مرسوم ارزیابی عملکرد که پس از انجام کامل فرایند نسبت به اثر سنجی اقدام میکنند در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه پاسخگو نیست؛ چرا که اثرات یک اقدام فرهنگی تا مدتها جامعه و گروه مخاطب هدف را تحت تأثیر قرار میدهد و اصلاح رویه بعد از تکمیل اقدام اغلب جبران ناپذیر و یا با هزینههای بسیار همراه خواهد بود.
البته طبیعی است که مدیرانی با تجربه کمتر در اصلاح و تغییر رویه در موارد لازم نیز محافظهکارانهتر عمل کنند اما سوابق زینالعابدین این ظرفیت را برای او ایجاد کردهاست که اولاً پایش دائمی نسبت به عملکرد بنیاد داشته باشد و در صورت لزوم همزمان نسبت به اصلاح رویهها، روشها و دستورالعملها اقدام کند. منطقی است در انتخاب، ارزشیابی و جابجایی مدیران بنیاد نیز همین رویه کارآمدتر خواهد بود.
نظر شما