خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ عرصه تولید آثار موسیقایی مرتبط با مضامین و رویدادهای مذهبی و اعتقادی همواره جزو پرطرفدارترین و در عین حال پرچالشترین عرصههای فرهنگی هنری کشورمان بوده است که در سالهای طولانی دوشادوش سایر فعالیتهای فرهنگی هنری مرتبط با این موضوع مورد توجه مخاطبان و هنرمندان قرار گرفته است.
تولید این حوزه اگر چه همواره در معرض اتهامهای فراوان از جمله «سفارشی بودن» قرار داشتهاند اما به دلیل حس و حال موجود در آنها که برگرفته از باورها و اعتقادات نهفته در ضمیر بسیاری از مخاطبان بالقوه است، در اغلب موارد فعالیت در حوزه را با استقبال هنرمندان مواجه کرده است.
همزمان با ایام سوگواری سیدالشهدا (ع) بر آن شدیم تا بار دیگر با نگاهی اجمالی به تولیدات موسیقایی مختلف مرتبط با قیام عاشورا در کشورمان در قالبهای گوناگونی چون آلبوم، موسیقی متن فیلم و سریال، اجرای زنده و مواردی از این دست داشته باشیم.
در این چارچوب آنچه مورد توجه قرار گرفته و میگیرد، صرفاً مرور و یادآوری آثار برجسته حوزه موسیقی «عاشورایی» است که در سالهای دور و یا نزدیک تولید و در بازار موسیقی عرضه شدهاند. آثاری که طبیعتاً برخی از آنها از درجه کیفی ممتاز برخوردار بودهاند و شاید برخی دیگر با انتقاداتی هم در موعد انتشار به لحاظ موسیقایی و محتوایی مواجه بودهاند اما همه در یک وجه اشتراک دارند و آن ماندگاری در حافظه جمعی دلبستگان اباعبدالله (ع) است.
در سی و چهارمین قسمت از سلسله گزارشهای «روایت مهر از نواهای عاشورایی»، سراغ آثار منتشر شده رسول نجفیان به عنوان هنرمندی رفتیم که در دهههای اخیر علاوه بر حضور در حرفه اصلی خود بازیگری، موفقیتهایی در عرصه خوانندگی تجربه کرده و توانسته با خلق آثاری در این حوزه، خاطره دلنشینی را در ذهن مخاطبان ایرانی ثبت کند. هنرمندی که با اتکا به پیشینه درخشان خود در عرصههای تئاتر و سینما توانسته از خود نام نیکی را بر جای گذارد و تبدیل به هنرمندی شود که میتوان از او به عنوان یکی از خوانندگان دارای سبک و سیاقی منحصر به فرد در عرصه موسیقی با تمام انتقادات و نکته نظرهای موسیقایی یاد کرد.
آنچه در این سالها علاوه بر تجربههای ارزشمند نجفیان در بازیگری و کارگردانی و حتی اجرا پیش روی مخاطبان قرار گرفته، خلق آثار موسیقایی مبتنی بر موسیقی ایرانی با ترانههای درست انتخاب شده و چاشنی خلاقیت است که اگرچه رسول نجفیان را به عنوان یک خواننده تکنیکی و فنی معرفی نمیکند اما آثارش به گونهای بوده که حس خاطرهسازی و خاطرهپردازیاش بسیار مورد توجه قرار گرفته و فضایی فراهم ساخته که میتواند او را به عنوان یک خواننده به شنوندگانش معرفی کند. شرایطی که از پس قطعه فوق ماندگار «عجب رسمیه …» برای او راه درخشانی را هموار کرد که در بسیاری از موارد حتی از بازیگریاش نیز پیشی گرفت و رتبه هنریاش را در بین مردم ارتقا داد.
آن هنگام که در غم و شادیها، در جشنها و مراسم سوگواری، در برنامهها و مناسبتهای ویژه ملی و مذهبی امکان نداشت که تکآهنگ «عجب رسمیه …» رسول نجفیان انتخاب تهیهکنندگان و سردبیران برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی نباشد و از این آهنگ استفاده نکنند. مسیری که باعث شد او تجربههای دیگری را هم در عرصه موسیقی بیازماید و حتی وارد شرایطی شود که بتواند آثاری را در قالب آلبوم و تکآهنگ ارائه دهد. فضایی در دهههای ۷۰ و ۸۰ که تهیهکنندگان و تولیدکنندگان حوزه موسیقی، به نسبت این سالها نگاه ویژهای به تولیدات جدی و متفاوتتری داشته و شرایطی را فراهم ساختند که رسول نجفیان و هنرمندان دیگری چون حسین پناهی، خسرو شکیبایی و برخی دیگر نقطه تمرکز آلبومها و قطعاتی باشند که در آن زمان چه در قالب دکلمه و شعر و چه در قالب خوانندگی با استقبال عجیب و غریب مخاطبان روبهرو میشد.
اتفاقاً همین چارچوب بود که رسول نجفیان را بر آن داشت تا به واسطه این محبوبیت که هم در حوزه بازیگری و هم در حوزه خوانندگی به دست آمده بود، دست به تولید آثاری بزند که به واسطه مشارکت برخی از تهیهکنندگان و مجموعههای تولید محتوای موسیقایی در حوزههای آئینی و مذهبی نیز حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد. او و برخی دیگر توانستند همواره کننده مسیری در عرصه خوانندگی باشند که رنگ و بوی متفاوتی داشت و آمده بود تا حرفهای متفاوتتری را برای مخاطبان و ارادتمندان اهل بیت (ع) داشته باشد. چارچوبی که در آن دوران نوعی ساختارشکنی به حساب میآمد و نشان داد که میتوان با موسیقی در عین رعایت چارچوبها و ملاحظات این حوزه، حرفهای جدیدی برای جذب مخاطب و ارائه آثار مذهبی به ارادتمندان مکتب اهل بیت (ع) داشت.
رسول نجفیان در همین چارچوب بود که بین سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۹ دو پروژه «با عاشورا میگریم» و «ذوالجناح میآید بیسوار» را در سوگ واقعه کربلا و شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران گرامیاش تولید کرد و همراه با برخی دیگر از هنرمندان فضایی را فراهم ساخت که حوزه موسیقی نیز سهمی در عرصه هنر عاشورایی داشته باشد. شرایطی که در آن روزگار فقط تعداد اندکی از هنرمندان دست به تولید و تهیه انتشار آثاری میزدند که رنگ و بوی مذهبی داشت و میتوانست با ترکیب موسیقی حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد.
«با عاشورا میگریم» در سال ۱۳۸۳ یکی از اولین آثار رسول نجفیان در مقام شاعر و خواننده بود که در قالب یک مجموعه مستقل پیش روی مخاطبان قرار گرفت و به دلیل حال و هوای متفاوتی که داشت توانست رضایت مخاطبان را نیز فراهم سازد. شرایطی که قطعاً هم فعالان حوزه موسیقی و هم فعالان حوزه دین و آئین میدانستند حرکت روی طناب نازکی است که میتواند موجب واکنشهای متفاوتی در حوزههای موسیقایی و فقهی شود.
این پروژه مشتمل بر شش قطعه موسیقایی با نامهای «حسین (ع) به کربلا سفر میکند»، «کو شهیدم کفنت، یوسفم پیراهنت»، «باز هم ذوالجناح میآید»، «بر نیزهها شد سر شهیدان»، «کاروان بیساربان» و «چه با مهمان کربلا کردند» بود که با همراهی سازهایی ایرانی و محلی و بعضاً سازهای الکترونیک معرف یک آلبوم عاشورایی متفاوتی شد که در آن روزگار به نوعی اثر تازهای محسوب میشد و میتوانست پل ارتباطی خوبی برای ارتباط معنوی نسل جوان آن دوران به واسطه عنصر موسیقی با مسائل مرتبط با ایام سوگواری محرم و صفر به حساب آید.
اگرچه درباره این پروژه موسیقایی اطلاعات و منابع رسانهای چندانی در دست نیست، اما به طور حتم از این آلبوم میتوان به یکی از آثار ماندگار عاشورایی در دهه ۸۰ یاد کرد.
برای شنیدن قطعه «حسین به کربلا سفر می کند» از آلبوم «با عاشورا می گریم» اینجا را کلیک کنید.
اما پروژه دیگری که توسط رسول نجفیان درحوزه نواهای عاشورایی بازخوانی و منتشر شد، اثری به نام «ذوالجناح میآید بیسوار» نام داشت که در ایام سوگواری محرم و صفر سال ۱۳۸۹ یعنی شش سال بعد از تولید آلبوم «با عاشورا میگریم» منتشر و در دسترس ارادتمندان حضرت سیدالشهدا (ع) قرار گرفت.
اثری مشتمل بر ۹ قطعه موسیقایی با نواهایی دارای قدمت ۴۰۰ ساله با نامهای «من از راه دور آمدم»، «حسین (ع) به کربلا سفر میکند»، «حج ناتمام»، «سوار مست»، «ذوالجناح میآید رسول نجفیان: آخرین نسل راویان این مداحیها و شعرها پیرمردان و پیرزنانی هستند که عمری را سپری کردهاند و هر لحظه امکان این وجود دارد که به سفری برگشتناپذیر بروند و در دیاری دیگر رحل اقامت برافکنند بیسوار»، «کو شهیدم کفنت، یوسفم پیراهنت»، «که بندد محفل زینب (س)»، «شام غریبان» و «کجا رفت شهر بَمَت» که در سبک و سیاق خوانش منحصر به فرد رسول نجفیان خوانده شد و با لحنی که داشت توانست با مخاطبان غیرتخصصی حوزه موسیقی نیز ارتباط خوبی پیدا کرده و به عنوان اثری دارای کیفیت و استاندارد میان مخاطبان نواهای عاشورایی معرفی شود.
چارچوبی که محتوای آن بر اساس دمهای نوحه مداحیها بود و مردم اغلب با شرکت در دستهجات سینهزنی و زنجیرزنی بارها با چنین نواها و نجواهایی مواجه شده بودند. اشعاری که برای عزاداران سالار شهیدان (ع) دربرگیرنده حس خاطرهانگیزی بود که قطعاً به پربارتر شدن حس و حال معنوی نشأت گرفته از شنیدن این آثار نقش مؤثری ایفا کرد.
رسول نجفیان در یکی از گفتگوهای رسانهای خود پیرامون این آلبوم موسیقی بود که توضیح داد: تنها تغییری که در این نوحهها داده شده، تعدیل برخی لهجههای غلیظ محلی و نزدیک کردن آنها به گویش پارسی سره است. این تغییرات به منظور هر چه قابل فهمتر شدن آلبوم «ذوالجناح میآید بیسوار» برای همه ایرانیان و مخاطبان این آلبوم موسیقی مذهبی است. این آلبوم که برگرفته از نواهای عزاداری اصیل ایرانی است با آهنگهای سخیفی که امروز در برخی از مداحیها با موسیقی ناهنجار شنیده میشود به طور کلی متفاوت است. من وقتی که به شهرستانها میرفتم گاه نواها و ملودیهایی را از پیرزنان و پیرمردان میشنیدم که بر دل مینشست؛ نواهایی که سینه به سینه نقل شده بود و شاید قدمت آنها به قرنها پیش میرسید؛ نواهای فولکلور ایرانی که راز ماندگاری آنها در اصالت و زیباییشان بود. بخشی از این نواها که مربوط به نوحهخوانیهای عاشورایی بود در این آلبوم و به زبان روز بیان شده است؛ نواهایی که در نقاط مختلف کشور اعم از شمال و جنوب، شرق و غرب به زبانی سوزناک و شیرین بیان میشد، از دل بر میآمد و لاجرم بر دل مینشست.
وی با اشاره به نیاز مردم به موسیقی اصیل و فاخر تاکید کرده بود: کارهایی از این نوع، باید اصالت داشته باشند تا مفهوم واقعی نوحهخوانی قدیمی را در مقابل موسیقیهای سخیف و ناهنجار متداول شده امروزی به مردم نشان دهند. به اعتقاد من حس و حال موجود در این نوحهها بسیار شگفتانگیز و زیباست؛ گاهی مشاهده میشود یک نوحه که در جنوب ایران خوانده میشود به همان صورت در شمال نیز خوانده میشود و تنها فرق آن جنس گویشی کلامها است در واقع بسیاری از نوحههای اصیل مرز مشخصی ندارند؛ گویا هر کسی که به هر جا رفته نوحه منطقه خود را به منطقه دیگر انتقال داده است و این مسأله سبب میشود که هرکس بنا بر قومیت و گویش خود به نوعی با این نوحهها احساس نزدیکی کند.
این بازیگر و خواننده پیشکسوت که همچنان در عرصه بازیگری و موسیقی به فعالیتهای خود ادامه میدهد، در همین گفتگوی رسانهای بود که درباره فلسفه پیدایش این نوحهها نیز توضیح داد: هر یک از این نوحهها فلسفه خودش را دارد به طور مثال اگر در گذشته کسی به کربلا میرفت و در مسیر با اتفاقاتی روبهرو میشد در این مسیر نوحههایی به وجود میآمد که به چاووشی معروف میشد و نوای بسیار دلنشینی داشت مثل این شعر: «من از ره دور آمدم با دیده کور آمدم / از عشق تو بینا شدم با چشم پرنور آمدم» یا «جانم حسین، جانم حسین / ای جان جانانم حسین، ای نور چشمانم حسین / ای شیر میدانم حسین» و آلبوم «ذوالجناح میآید بیسوار» از همین چاووشی و حج آخر امام حسین (ع) شروع میشود و با نوحههای شب عاشورا، روز عاشورا و شام غریبان و نوحه حضرت علی اصغر (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (س) به پایان میرسد.
خواننده آلبوم «ذوالجناح میآید بیسوار» در پاسخ به این پرسش که آیا به این نوع سبک کار را ادامه میدهد یا خیر؟ بیان کرد: این پایان کار نیست بلکه قصد دارم این روند را ادامه بدهم زیرا فرصت چندانی برای حفظ و ضبط این ملودیها نداریم؛ آخرین نسل راویان این مداحیها و شعرها پیرمردان و پیرزنانی هستند که عمری را سپری کردهاند و هر لحظه امکان این وجود دارد که به سفری برگشتناپذیر بروند و در دیاری دیگر رحل اقامت برافکنند. ما با تحقیق و پژوهش میتوانیم زمینه ورود به هر موضوع به ویژه زمینه ورود به آئینها را فراهم آوریم به طور مثال در مورد موسیقی روستایی با وجود اینکه بسیار ساده به نظر میرسد اما با تحقیق و پژوهش مشخص میشود که این نوع موسیقی بسیار اصیل و الهامبخش است چنانکه بزرگترین آهنگسازان جهان مانند بتهوون و موتزارت ماندگارترین آهنگها و سمفونیهای بزرگ خود را از همین تم ملودیهای روستایی میساختند.
نجفیان در یکی دیگر از گفتگوهای رسانهای خود بود که با اشاره به اهمیت تولید و بازخوانی آثار موسیقایی مرتبط با نوحههای قدیمی گفت: این نوحهنواها بهطور شگفتانگیزی در ذهن مخاطب تصویرسازی میکنند. از میان نواهای برخاسته از سازها، شما به خوبی تصویر حرکت کاروان، صحنه نبرد، لحظه شهادت و سوگواری بازماندگان را بازسازی میکنید. علاوه بر این احساس پرشور حماسی یا حزن و اندوه ناشی از مصیبت به مخاطب منتقل و او را منقلب میکند.
برای شنیدن قطعه «من از راه دور آمدم» از آلبوم «ذوالجناح میآید بیسوار» اینجا را کلیک کنید.
به هر ترتیب اگرچه درباره کیفیت و کمیت آثار موسیقایی مرتبط با ایام سوگواری محرم و صفر بحثهای فراوانی پیش روی دستاندرکارانش قرار میگیرد، اما مهم، تلاش هنرمندان و تولیدکنندگانی است که از پس آنچه در شغل و حرفه آنها به صورت حرفهای و اقتصادی تعریف میشود، دست به تولید کارهایی میزنند که میتواند توشه معنوی مناسبی برای فعالیتهای پیش رویشان به حساب آید. شرایطی که طبیعتاً انگیزههای مادی چندان در فرآیند تولید غیر از هزینههای جاری و مربوط به پروسه تولید، محلی از اعراب ندارد اما میتواند دربرگیرنده نکاتی باشد که بعدها ارزش دوچندانی پیدا میکنند.
نظر شما