به گزارش خبرنگار مهر، نخستین پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آئینهای مذهبی، با حضور سعید طاووسی مسرور عضو شورای علمی همایش و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و صابر جعفری عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به صورت حضوری و مجازی در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
در ابتدای این نشست صابر جعفری سخنان خود را با عنوان «تحلیل جامعه شناختی تکوین و تطور روضههای خانگی در دوره پهلوی اول» آغاز کرده و این موضوع را جزئی از یک پژوهش کلانتر، با عنوان «سیر تکوین و تطور نهادی هیأت در شهر تهران» معرفی کرد.
وی با بیان مقدمهای متدولوژیک در رابطه با معنای نگاه علمی به تاریخ و امکانسنجی واجد کلیت و ضرورت دانستن گزارههای تاریخی، گفت: مقصود من از روضههای خانگی در این ارائه، امری تکیه است که از عصر قاجار تا پهلوی در قالب فرمی خاص، توسعه مییابد؛ لذا در این پژوهش، هیأت و روضه به معنای کلی و جامع آنکه از عصر اهلبیت علیهم السلام رواج یافته است، موردنظر نیست.
این عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی با ارائه تصویری از نیروهای اجتماعی اصلی در دوره قاجار و تقسیمبندی آنها به سه دسته اعیان و اشراف دور از حلقه قدرت، روحانیت ذینفوذ و در نهایت، نیروی پر رنگ بازار، به تبیین اثرگذاری آنها در گسترش روضههای خانگی پرداخت و اظهار کرد: بر اساس اسناد تاریخی، در برابر فرم غالب عزاداری یعنی تعزیه، که فرمی عوامانه و مربوط به طبقات پایین محسوب میشده است، یک فرم ویژه، یعنی روضههای خانگی به وجود آمد که مختص خاندانهای اعیانی بود. برای مثال، برخی رجال دولتی یا خانوادههای مرفه نیز، به عنوان مخاطب در این مراسمهای خانگی شرکت میکردند. تشکیل اینگونه جلسات آنچنان در کسب سرمایه اجتماعی اهمیت داشت که خانوادههای اشراف، معمولاً در میان خدم و حشم خود، یک روضهخوان هم داشتند. از دیگر کارکردهای برگزاری روضه خانگی توسط اعیان و اشراف، به نوعی تمایز و تشخصآفرینی برای این خانوادهها بود.
ماجرای برپایی روضه توسط ملاعلی کنی در دوره قاجار
جعفری دومین نیروی اجتماعی دوره قاجار را روحانیت ذینفوذ دانسته و بیان داشت: افرادی چون حاج ملأ علی کنی تولیت مدرسه مروی، از چنان قدرت اجتماعی برخوردار بودند که اولین سفیر آمریکا در آن دوره گزارش کرده است که دربار و شخص شاه، در اتخاذ تصمیمات خود، نظر ایشان را جویا شده و سعی میکردند موافقتشان را جلب کنند. همین شخصیت اثرگذار، در برگزاری روضههای خانگی و چگونگی برگزاری این روضهها، نقش ویژهای داشته و با چارچوبگذاری و ارائه اسلوبهایی خاص، بر آنها نظارت میکرده است. در گزارشی از اعتماد السلطنه آمده است که حاج ملأ علی کنی در مدرسه مروی به تفصیل و با دقت درباره آداب برگزاری روضه سخن گفته و در منزل خویش، به نحوی فاخر روضه برگزار میکرده است. حتی در تاریخ ثبت شده است که ایشان ناظر به محتوای عرضه شده در فرماسیونهای عزاداری، با ملأ اسماعیل سبزواری و ملأ آقای دربندی، اختلافاتی داشته است؛ چرا که روضه از مهمترین مجاری جامعه پذیری شیعه به شمار میرود و از این حیث برای روحانیت، اهمیت بالایی داشته و حساسیت آنان نسبت به این پدیده را در پی داشته است.
دوگانه عزاداری در زمان قاجار
این متخصص جامعه شناسی ادامه داد: به نظر میرسد ما در آن دوران، شاهد یک دوگانه در عزاداری هستیم، عزاداری علمایی-نخبگانی و عزاداری عوامانه؛ چرا که مردم معمولاً مخاطب روضههای خانگی نبودند و محتوای عرضه شده در این روضهها نیز بسیار علمایی بوده و برای اکثر مردم، چندان قابل فهم نبوده است. به همین جهت هم، روضههای خانگی در این دوره، آنچنان شلوغ نیست.
جعفری با معرفی بازار به مثابه سومین نیروی اجتماعی جدی، مقدمهای طرح کرده و گفت: در دوران ایران کهن، فرمهای عزاداری به دو صورت زنانه و مردانه وجود داشته است؛ روضههای خانگی معمولاً زنانه و دستهرویها، معمولاً مردانه بوده است. در واقع، تقاطع شیوههای عزاداری با مسئله جنسیت، نشان دهنده این صورت بندی است. از باب نمونه، میتوان به تکیه خانم (متعلق به خواهر شاه طهماسب)، تکیه سادات اخوی و خانه سیدها اشاره کرد. در همه این مکانها، مجالس روضه با محوریت زنان برپا میشده است. به عبارت دیگر، زنان در متن اصلی این مجالس حضور داشتند و مردان در حاشیه بودند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه با بیان این مقدمه، به نحوه اثرگذاری بازار پرداخته و اظهار داشت: با تحولات اساسی در ساختار اجتماعی ایران و تجربه تقسیم کار مدرن به صورت تدریجی و همچنین، میل جمعیت روستایینشین به شهرنشینی، مردم به مرور از هویتهای قومی خود منفک شده و در شهرها استقرار یافتند. بازار نیز در این دوره دچار تغییراتی ماهوی شد. در خلال این تغییر و تحولات بود که هیأتهای مذهبی برای اصناف بازاری و قومیتهای مهاجر، در حکم جایی برای هویتیابی مجدد، رخ نشان داد. در نتیجه، هیأتها و روضههای خانگی با چنین کارکردی، توسعه یافتند.
وی افزود: از طرفی، بازاریها به دنبال آن بودند که در گذار از سنت به تجدد، اعتماد را که زیربنای مبادلاتشان بود، در دایره بسیار گسترده بازار مدرن، بازیابی و احیا کنند و روضههای خانگی در این امر، کمک شایانی کرد. در واقع، افرادی که سالها گرد هم آمده و پای یک روضه اشک ریختهاند و بر محور یکسری اعتقادات و باورها، با یکدیگر همدلی و همراهی کردهاند، بسیار سادهتر میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند.
وبا چه تأثیری روی فرم برگزاری عزاداری داشت؟
جعفری اضافه کرد: غیر از سه نیروی یاد شده، برخی رخدادها هم در گسترش روضههای خانگی مؤثر بودهاند. مثلاً شیوع بیماری وبا در سال ۱۲۸۷ و نیز، سال ۱۳۰۹ هجری قمری، موجب شد عزاداریهای مردم از فرمهای عمومیتری چون تعزیه، به سوی برگزاری هیأت در مقیاسهای کوچکتر مانند روضههای خانگی حرکت کند و طبق اسناد تاریخی، نظمیه ثبت کرده است که در این ایام، این نوع مجالس افزایش یافت.
رونق روضههای خانگی با ممنوعیت ایجاد شده توسط پهلوی
وی افزود: از دیگر مسائلی که روضههای خانگی را به سوی نهادمندی اجتماعی بُرد، ممنوعیت رسمی برگزاری مراسم مذهبی در دوره پهلوی اول بود. این ممنوعیت که با فرمان کشف حجاب توأم بود، از سال ۱۳۰۶ شروع شده و تا ۱۳۱۴ به اوج خود رسید. اما روی دیگر این فرمان حکومتی، آن بود که مذهبیون، روضههای خانگی را به عنوان راهکاری جهت اقامه عزای سیدالشهدا علیهالسلام توسعه دادند تا به دور از مزاحمت عوامل حکومت، به سوگ آن حضرت بنشینند. در این شرایط بود که روضههای خانگی از حالت انحصاری اشراف خارج شده و با استقبال مردم رو به رو شد. فروغی نقل کرده است که مردم میگفتند: مگر میشود که ما هم مانند میرزا علی اصغر خان اتابک، در خانه خود روضه برگزار کنیم؟ لذا عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ این فرمان رضا خان، زمینه را برای گسترش این نوع مجالس فراهم کرد.
جعفری با اشاره به ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی روضههای خانگی گفت: برای مثال، گزارش شده است که گاهی مردم با کلاه قجری در روضههای خانگی حضور مییافتند و این مسئله، بیانگر نوعی مقاومت سیاسی در برابر رضاخان بوده است. علاوه بر آن، شاهد آن هستیم که همین روضهها تا چه اندازه در وقوع انقلاب اسلامی، نقش داشتند.
وی با تاکید بر اینکه روضههای خانگی، به دلیل در امان ماندن از گزند نیروهای حکومت، مکانیسمهای خاص خود را هم توسعه دادند، بیان داشت: استفاده از عَلَمهای رنگی، به پا گذاشتن سر کوچهها و نیز بهرهگیری از مکانیسم نخ و تسبیح، همه از جمله روشهایی بودند که اهل روضه را به سوی مکان روضه هدایت میکردند. از طرفی، زمان برگزاری مجالس خانگی، عموماً صبح زود، قبل یا بعد از اذان صبح بوده است؛ چرا که این روضهها از حالت زنانه خارج شده و مردان نیز، برای عزاداری به این روضهها میآمدند، لذا هم به جهت در امان ماندن از آسیب نیروهای حکومتی و هم به جهت آنکه میخواستند به سوی کار و پیشه خود بروند، بهترین زمان برای برگزاری روضههای مخفیانه خانگی، ساعات ابتدایی روز بود.
تأثیر نگارش کتاب مفاتیح الجنان بر رونق روضههای خانگی
در بخش دوم این نشست تخصصی سعید طاووسی مسرور عضو شورای علمی همایش و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی به بیان مطالب خود پرداخت و در تکمیل سخنان دکتر جعفری گفت: از جمله عوامل دیگری که باعث شکلگیری و گسترش روضههای خانگی شده است، توصیههای مؤکد علماست. مثلاً آقای قاضی تاکید داشتهاند که حتماً در منزل خود روضه داشته باشید و به ویژه در دهه محرم، روضههای خانگی را مراقبت کنید. عامل دیگر، نگارش کتاب مفاتیح الجنان در دوره پهلوی اول و توصیههای مکتوب در آن است که در ترویج و جا افتادن روضههای خانگی، نقش به سزایی داشته است.
طاووسی با بیان این مقدمه که یکی از روشهای مطالعه سیر تطور هیأت و آئینهای مذهبی، بررسی مکانها و بناها و مطالعه تغییر و تحولات و نمادهای آنهاست، اظهار داشت: در دوره ناصری، اماکن متعددی برای روضه و عزاداری داریم که از جمله آن، خانههای اشراف و اعیان است. برای مثال، خانه مقدم که امروزه به موزه تبدیل شده است، بسیار جالب توجه است. در این منزل اعیانی قجری، هم اتاق رقص با نقاشیهای دیواری نامناسب وجود دارد و هم اتاق عزاداری با نقاشیهایی از صحنههای عاشورا. در واقع قاجارها بین همه چیز جمع کرده بودند و شخص ناصرالدین شاه نیز، همینگونه بود! خانه اربابی از دیگر مواردی بود که به عنوان یکی از قدیمیترین اماکن عزاداری در تهران میتوان معرفی کرد.
پهلوی پوشیدن لباس مشکی را به طور کلی ممنوع اعلام کرد
این عضو شورای علمی همایش هیأت و آئینهای مذهبی ادامه داد: در سال ۱۳۱۴ و در دوره رضا خان، عزاداری بر سیدالشهدا علیهالسلام و اهل بیت علیهم السلام ممنوع اعلام شد. حکومت پهلوی اول از این هم فراتر رفت و در سال ۱۳۱۶، پوشیدن لباس مشکی را به طور کلی ممنوع اعلام کرد! در واقع حتی برای خویشانِ تازه درگذشته نیز، کسی حق نداشت سیاه به تن کند! این روند ادامه یافت تا در سال ۱۳۱۸، ذکر مراثی اهل بیت علیهم السلام حتی در مجالس ختم نیز ممنوع شد. البته این مسئله، در میان مردم و اقشار جامعه واکنش برانگیز بود، تا جایی که حسینیه صنف پوستفروشان و سالامبور تهران در سال ۱۳۱۵ یعنی بحبوحه محدودیتها و برخوردهای حکومتی، تأسیس شد. لذا باید گفت هیأت به صورت کلی، ریشه در تشکیلات صنفی دارد و از دل اصناف، جوشیده است که قدیمیترین هیأت در معنای مورد نظر نیز، هیأت صنف بزّاز در دوره ناصری بوده است.
طاووسی مسرور خاطرنشان کرد: حسینیه سادات اخوی از دیگر اماکن عزاداری دوران ناصری است که اساساً مجلس روضهخوانی زنانه در آن برگزار میشده است و اکنون نیز، به همین ترتیب است؛ بانوان گرداگرد مداح و در مرکز مجلس نشسته و آقایان، در حاشیه و در ایوان مینشینند. باید توجه داشت که جنبه تشکیلاتی بودن هیأت پُررنگ است و با وجود گستردگی، نقش هرکس در آن مشخص است؛ همین مسئله، یعنی تقسیم کار تخصصی، یکی از تفاوتهای هیأتهای عصر مدرن با عزاداریهای مرسوم پیشین است.
وی با تاکید بر اینکه داخل بازار، تعداد حسینیهها زیاد نیست اما مساجد متعددی وجود دارد، بیان داشت: همین مسئله نشان میدهد که مسجد را به عنوان کانون عزاداری انتخاب میکردهاند. لذا مساجد فراوانی داریم که پذیرای مجالس روضه بودهاند، مانند مسجد میرزا موسی که قدمتش به دوره فتحعلیشاه بازگشته و هیأت صنف بزاز در آن مستقر بوده است. به همین ترتیب، میتوان به مساجد قدیمی و کهنی چون مسجد جامع تهران، مسجد چهل ستون، مسجد سلطانی، مسجد سید عزیز الله و مسجد مروی اشاره کرد. کانون عزاداری قرار دادن مسجد، سنتی است که تا به امروز هم، تداوم یافته است. ناگفته نماند بعضی از این کانونهای عزاداری، در دورههای بعد هم باقی بوده و اثرگذاری اجتماعی داشتهاند؛ مانند مسجد سید عزیز الله که محل سخنرانی مرحوم فلسفی در دوران انقلاب بود. از حسینیههای قاجاری نیز، بازار صدرالعلما را داشتهایم که کانون عزاداری بوده و تا به امروز هم، باقی است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه با اشاره به مدخل تکیه دولت در کتاب «فرهنگ سوگ شیعی» که به قلم خود اوست، افزود: هرچند این تکیه، تنها تکیه مهم تهران نیست، اما از جهتی مهمترین تکیه است و بایستی در مقایسه آن با تکایای قجری تجریش و نیاوران گفت که این تکیه، بنا بوده مکانی کاملاً عمومی با کارکرد عزاداری باشد. بر خلاف مثلاً تکیه تجریش که محله محور بوده و در طول سال، بازار است و صرفاً در ایام محرم، به عزاداری اختصاص مییابد. ظاهراً ناصرالدین شاه به فکر ساختن جایی بوده که به صورت عمومی در آن عزاداری شود و هم اعیان در مراسم آن حضور داشته باشند و هم مردم عادی؛ لذا ساخت تکیه دولت، تحول مهمی در تاریخ اماکن عزاداری به شمار میرود. از دیگر نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که هیأت به معنای جدید و امروزین آن، متأثر از مدرنیسم است و لذا با تشکیلات صنفی هم شروع شده است. بنابراین ما شاهد آن هستیم که حتی ساختمان تکیه دولت، از ساختمان تئاتر لندن الگو گرفته شده است. جالب است که سعی کرده بودند عزاداری سنتی را در این فضای جدید، بازتولید کنند.
قاجارها تعزیه شاد را ابداع کردند
طاووسی ادامه داد: گویا از نظر قاجارها حیف بود که بنا و تشکیلات تکیه دولت، فقط برای مجلس عزاداری محرم استفاده شود! لذا تدریجاً تعداد مراسمات را گسترش داده و مجالس مختلفی را در آن مکان، برگزار میکردند. میتوان گفت یکی از ریشههای تعداد فراوان مناسبتهای مذهبی و مراسمهایی که امروز داریم، شاید در همین مسئله و در تکیه دولت نهفته باشد. قاجارها تا جایی در تولید مناسبتها و مراسمات پیش رفتند که دست به ابداع «تعزیههای شاد» زده و حتی پس از آن، وارد فضای داستانهای ایرانی با موضوع عشق و عاشقی شدند! در واقع آنان از عاشورا عبور کردند و ادواتی را نیز مخصوص دیگر مراسمهای تولیدی خود، به وجود آوردند که برخی از آنها امروز در کاخ گلستان موجود است.
این کارشناس حوزه تاریخ اضافه کرد: مدخل مهدیه تهران از دیگر مباحثی است که در کتاب فرهنگ سوگ شیعی به رشته تحریر درآوردهام. مهدیه تهران از جهاتی شبیه تکیه دولت است، زیرا نه در فضای تکیههای محلی، نه تشکیلات صنفی و نه حسینیهها نمیگنجد و قابل تحلیل نیست. هیأت و روضه خانگی هم نیست؛ بلکه یک فضای عمومی است و اغراض استفاده از آن نیز ترویج مذهب، مبارزه با بهائیت، مقابله با شراب خواری و… تا فعالیتهای انقلابی بوده است. این در حالی است که در اماکن مورد بحث قبلی، چنین ظرفیتی و به این شکل وجود نداشت. مهدیه رشت، سیرجان، گرگان، کرمان و… نیز، به تقلید از مهدیه تهران، شکل گرفتهاند. در حال حاضر، ۱۶۵ مهدیه داریم که به محوریت مهدیه تهران، به وجود آمده است.
وی با اشاره به اینکه وجه تشابه مهدیه تهران با حسینیه ارشاد، عمومی و مدرن بودن آنهاست، گفت: این دو مکان، دیگر مختص صنف یا قشر خاصی نبودند، لذا بایستی گفت سیر ما از مهدیه تا حسینیه ارشاد، سیر از تأثیر مدرنیسم به تأثیر مدرنیسم است. در حسینیه ارشاد صندلی چیده بودند، سِن داشت و کسی به سخنرانی میپرداخت. این سبک اجرای عزاداری، روی مجالس مداحان ما در امروز، اثر گذاشته است. در حسینیه ارشاد یک شخصیت محاسن تراشیده کت شلواری کراواتی به نام دکتر شریعتی به عنوان سخنران ثابت، سخنرانی میکرد و امروز هم بعضی از هیأتهای ما، اصرار دارند که یک غیر روحانی، سخنران آنها باشد. لذا ممکن است یک کانون عزاداری از بین برود یا محوریت خود را از دست بدهد، اما تأثیرات آن تا نسلها باقی بماند.
نظر شما