موسی حقانی استاد و کارشناس تاریخ معاصر در گفتوگو با خبرنگار مهر، در خصوص روند تاریخی نفوذ آمریکا در ایران و ۱۳ آبان ۵۸ و تسخیر لانه جاسوسی گفت: ما در رابطهمان با آمریکا متأسفانه هیچ نقطه روشنی را نمیبینیم. از ابتدا آمریکاییها با رویکرد سلطه طلبی وارد کشورمان شدن که البته در پوشش شعارهای ضد استعماری این کار را انجام دادند اما عملاً به دنبال تضعیف استعمار انگلیس و جایگزین شدن آن بودند.
وی افزود: در جنگ جهانی دوم حضور آنها در ایران توأم با اشغالگری بوده است. در کودتای ۲۸ مرداد مشارکت جدی داشتند و لطمه جدی به مردم ایران و کشورمان وارد کردند. به گونهای که اگر آمریکاییها در آن کودتای ننگین مشارکت نمیکردند، انگلیسیها نمیتوانستند در آن مقطع تاریخی در ایران پیروز شوند و از عهده نهضت ملی شدن صنعت نفت و جنبش بزرگ مردم ایران برآیند.
حقانی ادامه داد: پس از کودتا ۱۳۳۲ آنها شاه را به ایران بازگرداندند و هر روز که گذشت تسلط آنها بر کشورمان بیشتر شد. آنان نفتمان را غارت کردند، نهادهای اقتصادی، فرهنگی، نظامی و امنیتی را مورد دخالت جدی خود قرار دادند.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر بیان داشت: در آستانه دهه ۴۰ شمسی آنها مطالبه وقیحانه کاپیتولاسیون را از دولت ایران داشتند. در کنار آن موضوع اصلاحات ارضی را هم مطرح کردند که امنیت غذایی کشور را به خطر میانداخت. در نتیجه کشاورزی ایران از بین رفت و اقتصاد ایران تک محصولی و وابسته به فروش نفت شد.
وی افزود: در زمان تصویب کاپیتولاسیون حضرت امام خمینی (ره) با شنیدن موضوع به شدت متأثر و متاسف شده بودند و چون میخواستند که موضع جدی در این خصوص بگیرند، از چند طریق اسناد این قرار داد ننگین و مذاکرات مجلس شورای ملی و مجلس سنا را به دست آوردند و آنها را به طور کامل مطالعه کردند؛ تا حدی که ایشان در نتیجه این موضوع دچار ناراحتی قلبی شدند به گونهای که پزشکی که برای معالجه ایشان آمده بود، گفته بود که به لحاظ جسمی حضرت امام مشکلی ندارند و این ضایعه به خاطر یک تالم شدید روحی رخ داده است.
این کارشناس تاریخپژوه ادامه داد: ایشان در ۱۲ خرداد سال ۴۲ خطر را گوشزد کردند خطری که اسلام و استقلال کشور را به خطر میانداخت که منجر به موضوع قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ و آن کشتار رژیم علیه مردم شد.
این کارشناس تاریخی اظهار داشت: آن زمان آمریکاییها برای ایران برنامه مفصلی داشتند، همانگونه که کارتر بعدها اعلام کرد که ایران جزیره ثبات آنها است و یکی از دو ستون نیکسون برای حفظ منافع آمریکا در منطقه غرب آسیا بود.
موسی حقانی گفت: در سال ۵۷ در حالی که رژیم سابق احساس میکرد که نمیتواند در مقابل مردم بایستد دست به فریبکاری زد و دولت شریف امامی با نام آشتی ملی بر روی کار آمد و اتفاقاً در همان دوران نخست وزیری دو کشتار در ۱۷ شهریور و ۱۳ آبان ۵۷ صورت گرفت که منجر به شهید شدن ۶۵ نفر از دانش آموزان و دانشجویان که در دانشگاه تهران حضور داشتند، شد. آنان در خصوص تبعید حضرت امام اعتراض داشتند اما شهید شدند تا رژیم به خیال خود فکر کند که میتواند در مقابل انقلاب مردم ایران بایستد و آن را سرکوب کند.
وی با اشاره به ۱۳ آبانهای مختلف کشورمان اذهان داشت: اگر از سال ۴۳ به این طرف که نگاه میکنیم ماجرای ۱۳ آبان ۴۳ و ۱۳ آبان ۵۷، ضربهای بود که آمریکاییها به مردم ایران وارد کردند. البته این ضربات به جز موضوع اشغال ایران در ۱۳۲۰ و کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ است. اما در ۱۳ آبان سال ۵۸ آمریکاییها ضربه سخت، خوردند.
حقانی تشریح کرد: آن زمان ۹ ماه بود که در کشور ما انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده بود. سلطه آمریکاییها در ایران از بین رفته بود و آنها راضی نمیشدند تسلطی که در ایران دارند و منافعشان به خطر بیفتد. به همین خاطر توطئههای آنها از روز پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. توطئههای فراوانی را در نقاط مختلف ایران به کمک افراد فراری و مزدوران و نیز برخی گروهها طراحی میکردند. بر اساس اسناد لانه جاسوسی بعداً مشخص شد برآورد آنها این بود که حکومت انقلابی در ایران ۶ ماه بیشتر دوام نخواهد آورد و همه توطئههای آمریکاییها به کمک سفارت آنها در تهران هماهنگ میشد.
این استاد تاریخ معاصر با اشاره به ضعفهای دولت موقت در بعد از انقلاب گفت: از سوی دولت موقت در کشورمان روی کار بود که آن یک دولت غیر انقلابی بود و خود آقای بازرگان هم اعتراف میکرد که مانند یک فولکس واگن است و به آرامی و کند حرکت میکند لذا رویکرد دولت موقت و ارتباط بعضی از اعضای آن دولت به آمریکاییها و گفتگوهایی که آغاز شده بود، حکایت از آن داشت که آن عادیسازی که در برخی انقلابها رخ داده بود و آنها را به محافظهکاری و سازش سوق میداد و منجر به از بین رفتن رویکرد انقلابی میشد در ایران در حال رخ دادن بود. این در کنار کودتای نظامی، تحریک قومیتها، تلاش برای تجزیه ایران و گفتگو با ژنرالهای فراری ارتش شاه در منطقه بود؛
آمریکا به دنبال اجرای مجدد کاپیتولاسیون بعد از انقلاب بود!
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر افزود: یک راه دیگری که آنها آن را دنبال روی میکردند این بود که به دنبال نفوذ به کمک افراد محافظهکار در درون جبهه انقلاب بودند تا نیروهای انقلاب را به حاشیه برانند و در نهایت در مرحله بعد به دنبال عادیسازی روابط بروند. به گونهای که در مکاتبات آنان با وزارت خارجه دولت موقت مشخص شد که آنها به دنبال اجرای مجدد کاپیتولاسیون در ایران و ایجاد مصونیت برای شهروندان و افراد خود بودند.
حقانی متذکر شد: از سوی آمریکاییها باید محمدرضا پهلوی را که دشمن مردم ایران بود را به ایران عودت میدادند، تا محاکمه شود در حالی که تازه او را به آمریکا دعوت کردند؛ در نتیجه نیروهای انقلابی و انجمنهای اسلامی در دانشگاههای ما به این نتیجه رسیدند که باید جلوی این روند را بگیرند تا کودتای ۲۸ مرداد تکرار نشود و یک رژیم وابسته به کشور باز نگردد. هرچند دانشجویان خط امام بسیار مراقب بودند تا از افراد و گروههای دیگر که صداقت در شعارهایشان نبود دعوت به همکاری نکنند. لذا دانشجویان مسلمان خط امام در حرکت خود از گروهک منافقین و نیز گروههای چپ کمونیستی و تودهای دعوت نکردند، چون شعارهای ضد آمریکایی آنها بیشتر ناشی از تخاصمهای میان شوروی و آمریکا بود و بعدها هم حمایتهای سازمان سیا از آنها هویدا شد، لذا آنان یک جریان اصیل انقلابی که پایبند به ارزشهای کشورشان باشند نبودند.
وی ادامه داد: دانشجویان که هم مسلمان بودن هم پیرو خط امام بودند و به شدت از بازگشت سلطه آمریکا به کشورمان نگران بودند دست به اقدام انقلابی زدند و سفارت آمریکا را تسخیر کردند. برآورد دانشجویان این بود که یکی دو روز سفارت را میگیرند و اعتراض خود را نسبت به عادیسازی برخی جریانات با آمریکا را نشان میدهند.بعد از حرکت دانشجویان خبر به امام رسید و ایشان میدانستند که امریکاییها چه تحرکاتی را در داخل کشور دارند اشاره فرمودند که حرکت خوبی انجام دادند و همان جا بمانید و از آن حرکت به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
حقانی تاکید کرد: تسخیر لانه جاسوسی ضربه اساسی به آمریکاییها بود و فقط مربوط به آمریکاییها نمیشد زیرا این ضربه اساسی منجر شد به آنکه بساط جاسوسخانه آمریکاییها در ایران چیده شود و حداقل آن توطئههای آنها از قلب پایتخت ایران ادامه نیابد.
وی ادامه داد: با این اقدام هیمنه آمریکا شکسته شد زیرا آن زمان کسی نمیتوانست به سفارت آمریکا نگاه چپ بکند.
این استاد تاریخ در ادامه گفت: این حرکت محدود به ایران نشد و امواج این حرکت انقلابی در سطح منطقه وجهان گسترش یافت زیرا دیگر آمریکا آن هیمنه و قدرت سابق را در ذهن افکار عمومی نداشت در نتیجه روند حرکتهای مردمی و ضد آمریکایی آغاز شد کما اینکه امروز آثار آن را مشاهده میکنید. مقاومتهای امروز در منطقه بیارتباط به آن سیلی نیست که آن روز مردم و دانشجویان ایران به واسطه انقلاب دوم به آمریکاییها زدند.
این کارشناس تاریخپژوه بیان اینکه هیچ کسی فکر نمیکرد بتوان در مقابل اسرائیل مقاومت کرد، بیان داشت: فرار آمریکاییها از افغانستان که این کشور را با جنگ نظامی اشغال کرده بودند. خروجشان از عراق که آن را هم با جنگ نظامی گرفته بودند ادامه آثار همان سیلی هست که مردم ایران در سال ۵۸ به آمریکاییها زدند و امروز مقاومت نیروهای مقاومت در منطقه به گونهای که ایالات متحده را با چالشی جدی در منطقه مواجه کرده است و آنها امروز در ضعیفترین شرایط خود در یکصد ساله اخیر در این منطقه هستند.
وی گفت: شما شرایط امروز آمریکاییها را به هیچ عنوان نمیتوانید با اوج قدرتشان در سالهای ۱۳۲۰ که در ایران حضور یافتند و یا در ماجرای ۱۳۴۳ که تحمیل کاپیتولاسیون و یا ۱۳۵۷ بود مقایسه کنید. آنها اکنون در اوج ضعف هستند به همین جهت اینطور دیوانهوار با مردم منطقه رفتار میکنند به ویژه در خصوص در حال کشتار مردم بیگناه غزه هستند
حقانی با اشاره به جنگ غزه و اتفاقات اخیری که در سرزمینهای اشغالی افتاده است گفت تاکنون ۲۵۰۰ نفر از ۵۰۰۰ کودکی که در غزه شهید شدهاند، دانش آموز میباشد و البته امیدوارم این ماجرا منجر به نابودی اسرائیل و رژیم صهیونیستی شود.
این کارشناس تاریخپژوه ادامه داد: هرچند آنها با سلطه رسانهای که دارند سعی کردند این موضوع را وارونه جلوه دهند و وحشیگری صهیونیستها را بپوشانند اما نقاب از چهره این جرثومه فساد افتاده است و انشاالله ایستادگی ملت فلسطین، حزب الله قهرمان و نیز ملت بزرگ و قهرمان و نیز انسانهای آزاده جهان و افکار عمومی که هم اکنون بسیج شدهاند، منجر به جمع شدن بساط سلطه آمریکا و غرب از آب آنها یعنی اسرائیل بشود.
نظر شما