به گزارش خبرگزاری مهر، هفتمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره جامی با موضوع «نقش جامی در گسترش سنت عرفانی ابن عربی» چهارشنبه ۱۰ آبان با حضور محمدرضا موحدی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
موحدی سخنانش را با معرفی نقش جامی در سنت عرفانی ابن عربی آغاز کرد و گفت: عبدالرحمان جامی با وقوف بر سنتهای مختلف فکری در تصوّف (از مکتب زاهدانهی بغداد تا شیوهی عاشقانهی خراسان و عرفانِ هستیشناسانهی مغرب اسلامی)، گرایش بیشتری به فراوردههای فکری ابن عربی داشت و بسی بیش از همعصران خود در توضیح و بسط مبانی «وحدت وجود» قلم زد. جامی افزون بر اینکه بُنمایههای «فتوحات مکّیه» را در ذهن و ضمیر خود جای داده و بسیاری از قصص و حکایات موجود در منظومههایش را، بهویژه درسلسلهالذهب، سبحهالابرار و تحفهالاحرار، از فتوحات برگرفته بود، تلاشی مضاعف نیز در تبیین و تفهیم «فصوص الحکم» به خرج داد. او علاوه بر شرحی تفصیلی بر اصل فصوص، نسخهی خلاصه شدهی آن یعنی «نقش الفصوص» را با عنوان «نقدالنصوص»، شرح کرد و در شرح رباعیات، تمام توانِ شاعری خود را در پردازش و برگردان فارسیِ اندیشههای ابن عربی، به کار گرفت. جامی همچنین «لمعات عراقی» را که بخشی از آموزههای عراقی از صدرالدین قونوی بوده با عنوان «اشعه اللمعات» توضیح داده و این روش را در رسالههایی چون «لوامع» در شرح خمریهی ابن فارض و «لوایح» ادامه داده است.
دغدغه جامی شناخت آثار ابن عربی بوده است
جامی از بسیاری از شاعران پیش از خودش تأثیر گرفته است اما ابن عربی تأثیری بسیار اساسی بر او گذاشته است. نخستینبار جامی از طریق آثار خواجه محمد پارسا با ابن عربی آشنا شده و برخوردش با آثار صدرالدین قونوی، شناخت او را نسبت به ابن عربی بیشتر کرده است. اولین و آخرین اثر جامی درباره ابن عربی است؛ نقد النصوص او در شرح فصوصالحکم است و رساله لوایح نیز به شدت تحت تأثیر اندیشههای ابن عربی است.
جامی از دهه هشتم سده نهم هجری دغدغهاش شناخت آثار ابن عربی بوده است و در واقع از عقاید او بسیار تأثیر پذیرفته است. در مهمترین آثار جامی نشانههای از آرای ابن عربی وجود دارد و جامی به عنوان بزرگترین شارح ابن عربی شناحته شده است. آخرین اثر مهم جامی که در سال ۸۹۶ تألیف شده شرح کتاب ابن عربی است.
جامی شاید بیش از سایر عارفان و نویسندگان در بسط اندیشه ابن عربی تأثیرگذار بوده است و حتی میتوان گفت که اگر تلاشهای جامی نبود، امروز ابن عربی را این چنین نمیشناختیم. ابن عربی در قرن هفتم زیسته است و بیش از ۲۲۰ اثر نوشته است. همه آثار او به عربی و با زبانی بسیار مشکل نوشته شده است. نوشتههای او شفاف نیست و چندلایه است.
اگر کسی شرحهایی را که بر آثار ابن عربی نوشته شدهاند بررسی و کتابشناسی کند و فقط فصوصالحکم را مد نظر قرار دهد متوجه میشود که نزدیک به ۴۶۵ اثر درباره همین یک کتاب نوشته شده است. بیشتر این شرحها به زبان فارسی نوشته شده است و اکثر این شارحان ایرانی هستند. سهم ایرانیان در ترویج اندیشههای ابن عربی بسیار پررنگ است. در روزگار معاصر علاقه به ابن عربی کمتر شده است. باید توجه داشته باشیم که اگر ابن عربی نبود اندیشه ملاصدرا نیز شکل نمیگرفت.
جامی اندیشه ابن عربی را فهمیده بود
باید درباره عبارت «سنت عرفانی ابن عربی» توضیحی بدهم؛ در تقسیمبندیها عرفان از نگاههای گوناگونی دستهبندی شده است و من بر اساس تقسیمبندی به لحاظ تاریخی و جغرافیایی بحثم را پیش میبرم. نخستین سنت عرفانی در میان مسلمانان سنتی است که در بغداد شروع شد و با زهد افراطی پیوند داشت. کسانی مانند شیخ جنید بغدادی و شیخ انصاری در این سنت قرار میگیرند. این عرفان زاهدانه است و این سنت در میان ایرانیان محبوب بوده است.
در برابر سنت بغداد سنت مکتب خراسان شکل میگیرد. از چهرههای مهم این مکتب میتوان به حلاج، بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر اشاره کرد. تقابل این دو سنت در نیشابور رخ داده است؛ در آن شهر ابوسعید ابوالخیر و ابوالقاسم قشیری سکونت داشتهاند که از بزرگان این دو سنت بودهاند و طبق روایات تاریخی میان طرفداران این دو سنت درگیریهایی رخ میدهد. مرکز فکری دیگری در مغرب وجود داشته است. جامی اندیشه ابن عربی را فهمیده بود. او در بیست و شش سالگی نوشتن درباره او را آغاز کرد و این روند تا دوران کهنسالی او ادامه پیدا کرده است.
بحثهای من ممکن است در جاهای دیگری بیان شده باشد و به همین دلیل بهتر است که به پیشینه تحقیق اشاره شود. کسی که در جامیپژوهی بسیار مؤثر بوده است علیاصغر حکمت است و آثار او هنوز در صدر پژوهشها درباره ابن عربی قرار دارد. شیخ محمد اسماعیل مبلغ که در میان دانشمندان افغان معروف است، کتابی نوشته است به نام عرفان جامی و سه اثر دیگر نیز درباره او تولید کرده است. کتاب مهم دیگری به همین نام وجود دارد که کسی به نام عبدالغفور رجا آن را نوشته است.
تلاش جامی و آشکار کردن حقیقت اندیشه ابن عربی
جالب است که بدانید در سال ۱۳۴۲ در افغانستان به مناسبت پانصد و پنجاهمین سال ولادت جامی انجمنی تشکیل شد به نام انجمن جامی. در این انجمن بزرگان زیادی حضور داشتند. از بزرگانی که در این جلسات حضور داشتند میتوان به خلیلالله خلیلی، عبدالحی حقیقی و فکری سلجوقی و مایل هروی و بشیر هروی و چندین تن دیگر اشاره کرد.
من درباره همه آثار جامی بحث نمیکنم و بر برخی از آنها متمرکز میشوم. جامی کارهای زیادی درباره فتوحات انجام داده است و دو شرح درباره این کتاب نوشته است. جامی ابتدا شرحی را بر مختصر فصوصالحکم نوشت. نام این تلخیص که توسط خود ابن عربی نوشته شده است، نقش النصوص است و جامی آن را با عنوان نقد النصوص مجدداً تلخیص کرده است. او در اواخر عمرش نسخه کامل و اصل فصوص را شرح داده است.
میتوان گفت همه تلاش او در راستای آشکارکردن حقیقت اندیشه ابن عربی است. او میداند که ابن عربی به عربی و به زبانی دشوار نوشته است. نزدیک به ده تلقی مختلف از وحدت وجود در نوشتههای ابن عربی وجود دارد. بحث من متوقف بر این است که افراد اطلاعاتی کلی درباره ابن عربی داشته باشند. اگر بخواهیم به دو اندیشه بسیار مهم ابن عربی اشاره کنیم یکی نظریه وحدت وجود است و دیگری نظریه مفهوم ولایت. تلقی جامی از وحدت وجود چیست؟ مثلاً ملاصدرا تلقی خاصی از وحدت وجود دارد یا شیخ حیدر عاملی تلقی خاصی از ولایت دارد که با اندیشه ابن عربی تفاوتهایی دارد.
ابن عربی معلم اول در زمینه عرفان و جامی معلم دوم است
اگر ابن عربی معلم اول در زمینه عرفان باشد، جامی معلم ثانی است؛ او بیشترین تلاش را برای توضیح اندیشه وحدت وجود انجام داده است و بیشتر از همه نوشته است. به ویژه باید تاکید کنیم که این آثار به زبان فارسی نوشته شدهاند. تا سالیان سال عارفان ما زیر چتر ابن عربی بودهاند.
من میخواهم بخشی از نفحاتالانس را بخوانم که به بحث ما کمک میکند. جامی درباره ابن عربی این صفات را به کار میبرد: «قطب حق، صاحب فصوصالحکم، پیر توحید، شیخ محیالدین، آفتاب سپهر کشف و یقین» و مینویسد: «وی را اشعار غریب و لطیف است و اخبار نادر عجیب از او نقل شده است. مصنفات بسیار دارد. یکی از کبار مشایخ بغداد در مناقب وی کتابی جمع کرده است و در آنجا آورده که مصنفات حضرت شیخ از پانصد زیاده است و حضرت شیخ به التماس بعضی از اصحاب رسالهای در مصنفات خود نوشته است و در آنجا زیادت از دویست و پنجاه کتاب را نام برده است. بیشتر در تصوف و بعضی در غیر آن».
جامی ادامه میدهد: «و در خطبه آن رساله فرموده: قصد من در تصنیف این متن نه چون سایر مصنفان تصنیف و تألیف بود بلکه سبب بعضی تصنیفات آن بود که بر من از حق سبحانه امری وارد میشد که نزدیک بود که مرا بسوزد. خود را به بیان بعضی از آن مشغول میساختم و سبب بعضی دیگر آنکه در خواب به آنها مأمور میشدم.» حق جامی در تبیین اندیشههای ابن عربی بیش از خودِ ابن عربی است.
نظر شما