خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: دومین تعطیلات آذر ماه فرصتی برای مرور مهمترین رویدادهای هفته گذشته است و مجله مهر در این گزارش، سراغ خبرهایی رفته که شاید میان سیل اخبار از قلم مخاطبان جا افتاده باشد.
قاتل کودکی کودکان فلسطین
این هفته و به صورت موقت، در غزه آتش بس اعلام شد و پس از حدود ۵۰ روز جنگ نابرابر، خیال بیمارستانها در غزه راحت بود که بمبی بر سرشان فرود نخواهد آمد. همچنین مقرر شده بود روزانه ۲۰۰ کامیون مواد غذایی و تجهیزات پزشکی و ۴ کامیون سوخت برای همه مناطق در نوار غزه ارسال شود.
بعد از آنکه مفاد آتش بس اخیر، چندین بار توسط رژیم صهیونیستی نقض شد، نیروهای مقاومت به این ماجرا واکنش نشان دادند و حملاتی را رقم زدند. آنها همچنین اعلام کردند مادامی که آتش بس نقض شود خبری از تبادل اسیران نیز نخواهد بود.
ممکن است عدهای این آتش بس را به نفع هر دو طرف بدانند، اما جمعبندی اظهارات کارشناسان بینالمللی حاکی از آن است که علیرغم همه جنایات اسرائیل در غزه، در نهایت طوفان الاقصی پیروزی بزرگی برای مردم فلسطین است. برای اولین بار در تاریخ سالهای اشغالگری، تعداد زیادی از صهیونیستها اسیر حماس هستند و ریش و قیچی معادله و معامله دیگر در دست فلسطینیها است. در جریان این آتش بس موقت، قرار شد در برابر هر اسیر اسرائیلی ۳ زن و کودک فلسطینی آزاد شوند. کودکانی که البته بسیاری از آنها در آغاز اسارت کودک و نوجوان بودهاند، اما حالا جوان و رشید شدهاند.
در هفته گذشته و در جریان رصد پیاپی اخبار تبادل اسیران میان رژیم تروریستی اسرائیل و نیروهای مقاومت فلسطین، لحظه آزادی «ملک سلیمان» اسیر زن فلسطینی یکی از پر بازدیدترین ویدئوها بود؛ او سال ۲۰۱۶ در حالی که دختری ۱۶ ساله بوده و کولهپشتی مدرسه به دوش داشته در قدس بازداشت شده و حالا پس از ۹ سال اسارت در سن ۲۵ سالگی به خانه برگشته است. کاربران فضای مجازی برای او اینطور نوشتند: «ملک سلیمان؛ دختری که کودکیاش در زندانهای اسرائیل به قتل رسید.»
حمایتهای مردمی و انتقاد به حملات اسرائیل در سراسر دنیا نیز کماکان ادامه دارد. تجمع میلیونی مردم جاکارتا در حمایت از مردم فلسطین یکی از نمونههای کمنظیر و خیرهکننده در محکومیت صهیونیستها بود.
نخستوزیر اسبق ترکیه هم در اظهاراتی از اردوغان رئیسجمهور وقت این کشور انتقادات تند و تیزی را مطرح کرد که در رسانههای مختلف بازنشر شد و مورد توجه قرار گرفت. اردوغان هفتهها است در حمایت از مردم فلسطین صحبت میکند، در تجمع ضد اسرائیلی رجز میخواند و خود را حامی مردم غزه معرفی میکند، در حالی که این روزها بزرگترین صادر کننده سوخت به اسرائیل، ترکیه است. همه اینها در حالی است که مردم ترکیه از بزرگترین حامیان فلسطین هستند که در پس از جنایات اسرائیل بارها و بارها، اعتراض خود را نسبت صهیونیستها به گوش دنیا رساندهاند.
در این شرایط، اردوغان از سویی پروپاگاندایی به راه انداخته و خود را در رسانهها و نزد عموم حامی فلسطین جلوه میدهد در حالی که در پشت پرده حمایت جدی از اسرائیل را عملیاتی میکند. دو رویی اردوغان باعث اعتراض چهرههای متعددی شد تا اینکه روزهای اخیر، نخستوزیر اسبق ترکیه تشت رسوایی او را بر زمین انداخت و گفت: «اگر نگران مردم غزه هستید، چرا سوخت و مواد غذایی برای صهیونیستها ارسال میکنید؟»
آتش بس موقت در غزه باعث نشده کشورهای مختلف دست از حمایت فلسطین بردارند و ماجرا را تمام شده بدانند. یمن یکی از کشورهایی است که علیرغم سالهای سختی که در جنگ بوده کماکان به قدر توان خود مقابل اسرائیل قد علم میکند. دولت یمن اعلام کرده که کشتیهای اسرائیلی اجازه تردد از تنگه «باب المندب» را ندارند، حالا تصمیم با صهیونیستها است که از تنگه عبور کنند و مورد هدف قرار بگیرند یا برای رسیدن به سرزمینهای اشغالی کل قاره آفریقا را دور بزنند.
مازوت تکذیب شد؛ از آلودگی لذت ببرید
مثل هر پاییز دیگری، آلودگی هوای تهران و کلان شهرها این هفته هم سوژه رسانهها بود؛ سوژهای که گرچه از نظر اهمیت داغ و مهم است اما آنقدر تکراری شده که رسانه از گفتنش و مخاطب از شنیدنش خسته شده است.
بعد از بالا گرفتن اخبار ضد و نقیض درباره علت حجم بالای آلودگی هوا، «سوده نجفی» عضو شورای شهر تهران این هفته افشاگری کرد و گفت: «شهروندان بدانند که یکی از دلایل آلودگی هوای شهر تهران در ۶ ماه دوم سال، مازوت سوزی و مواردی اینگونه است.»
این اظهارات نجفی موج دیگری در رسانهها به راه انداخت تا به افکار عمومی پاسخ داده شود که مازوت چیست و مازوت سوزی کدام است. چیزی نگذشت که مثل همیشه قاطعترین راه برای حل مسئله انتخاب شد و مسئولان یکی پس از دیگری همه چیز را تکذیب کردند. مدیر عامل شرکت پخش فرآوردههای نفتی اعلام کرد که مازوتسوزی در تهران نداریم و بنزین و نفتگاز توزیعی در تهران و کلانشهرها استاندارد است.
او تاکید کرد که به هیچ عنوان سوخت مازوت در نیروگاههای تهران و البرز مصرف نمیشود و وزارت نفت در این باره به تکالیف قانونی خود عمل کرده است. در بخشی از اظهارات او آمده است: «مقدار تولید نفتگاز یورو در کشور به مقدار کافی است و حتی مازاد بر نیاز بخش حملونقل و کلانشهرها نیز تولید و توزیع میشود.»
مدیرکل دفتر برنامهریزی و بهرهبرداری تولید شرکت برق حرارتی نیز خط تکذیبها را ادامه داد و گفت: «امروز دیگر زمانی نیست که هر کسی بتواند حرف بدون سند بزند. عضو شورای شهر بر اساس کدام دادهای درباره مازوت سوزی نیروگاهها اظهار نظر کرده است، در حالی که متولی سوخت کشور دو تا سه ارگان بیشتر نیستند.»
وی ادعای نجفی را اینگونه زیر سوال برد: «این اظهار نظر بر اساس کدام اطلاعات انجام شده و کدامیک از سه نهاد ذکر شده این اطلاعات را در اختیار وی قرار داده است؟ در حالی که نیروگاههای تهران نزدیک به ۱۰ سال است که حتی یک لیتر مازوت هم دریافت نکردهاند. مازوتسوزی آنها را قویاً تکذیب میکنیم.» با همه اینها علت آلودگی تکذیب میشود اما شرایط آلودگی کماکان پابرجاست.
دوباره ماسک!
سرماخوردگیها زیاد شده و در هر داروخانهای چند نفری در حال خرید استامینوفن، چرک خشککن و… هستند؛ اما نکته عجیب آن است که سرفههای بیماران تا روزها بعد از برطرف شدن علائم بیماری، باقی میماند. بعد از افزایش آمار ابتلاء به این بیماری که برخی آن را سرماخوردگی فصلی و برخی آنفولانزا میدانتسند، خبرهای ضد و نقیضی از ورود مجدد کرونا به گوش رسید.
شایعه شیوع مجدد کرونا آنجا قوت پیدا کرد که خبر آمد چین با سویههای جدید کرونا دست به گریبان شده و مردم این کشور بار دیگر خانهنشین شدهاند. وزارت بهداشت بعد از انتشار این اخبار به سرعت واکنش داشت و گفت: «در حال حاضر بسیاری از موارد سرماخوردگی که شاهد آن هستیم به دلیل آنفلوانزا است که از آبان شروع شده و در آذر به اوج خود میرسد. افراد بالاتر از ۶۰ سال، کسانی که بیماریهای زمینهای دارند، زنان باردار و… سریعتر نسبت به واکسیناسیون خود اقدام کنند.»
هنوز صحبتهای وزیر بهداشت و تکذیب ورود سویه جدید کرونا به کشور تمام نشده بود که خبر شیوع پنومونی (ذاتالریه یا سینهپهلو) بدون سرفه، ولی با تب بالا منتشر شد. این ویروس سبب افزایش قابل توجه شمار کودکان بستری شده در بیمارستانهای شمال چین و برخی کشورهای شرق آسیا شده است.
رسیدن سوغاتی جدید از چین موجی از نگرانیها به راه انداخته است؛ ایران هنوز داغدار عزیزانی است در روزهای اوج کرونا از دست داده و خانوادههای زیادی هنوز باورم نکردهاند که یک بیماری شبیه به سرماخوردگی، عضوی از آنها را در آغوش خاک کشانده است. با همه اینها به نظر میرسد باید آمادگی نسبی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی را بار دیگر ایجاد کنیم تا هزینههای سابق را برای کشور تکرار نشود.
حراج سیبزمینی در بلک فرایدی!
چند سال است که «بلک فرایدی» یا همان «جمعه سیاه» در ایران هم مشتری پیدا کرده است؛ یک رسم آمریکایی که کم کم پای آن به نقاط مختلف دنیا کشیده شد. ماجرای این روز از این قرار است که از سال ۱۹۲۴، اولین جمعه بعد از روز شکرگزاری به عنوان شروع غیررسمی فصل خرید شناخته میشد تا اینکه «بلک فرایدی» برای اولین بار سال ۱۹۵۲ در جمعه آخر ماه نوامبر و یک روز بعد از جشن شکرگزاری در آمریکا برگزار شد.
این روز به عنوان حراج بزرگ و تخفیفهای زیاد بر روی تمامی کالاها میان مردم شناخته شد. این تخفیفها به قدری زیاد است که مشتریان را ترغیب به خرید میکند. در مجموع میتوان گفت این روشی بود برای آنکه نیازهای مشتریان با هزینه کمتر رفع شود و از طرف دیگر، انبار فروشگاهها با حاشیه سودی کمتر خالی شود تا اجناس جدید برای سال نوی میلادی را در خود بگنجاند.
بلک فرایدی سال به سال شناختهتر شد و بعد از گسترش سایتهای فروش اینترنتی مثل آمازون، به دنیای آنلاین هم رسید و اغلب فروشگاههای اینترنتی، بخشی از محصولات خود را با تخفیفهای بالا به فروش میرسانند و حتی گاهی از چند روز قبل با آغاز این حراج، به استقبال جمعه سیاه میروند.
البته مدتی است که جمعه سیاه در اروپا با چالشهایی روبرو است؛ از هجوم مردم برای خرید گرفته تا شکستن و تخریب فروشگاهها و دعوا بر سر تصاحب اجناس. اما خبر جالب درباره این رویداد این بود که امسال کارکنان آمازون همزمان با جمعه سیاه که یکی از شلوغترین روزهای خرید در کل سال است، دست به اعتصاب زدند. آنها علت این کار را شیوههای کاری این شرکت و دستمزدهای پایین اعلام کردند.
نقطه قابل تأمل آن است که بلک فرایدی در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله ایران به یک نمایش رسانهای و تبلیغاتی برای فروشگاههای مختلف تبدیل شده است. خریدارانی که دقت بیشتری به خرج دهند متوجه میشوند که صاحبان کسب و کارها فقط یک چیزی از این رویداد شنیدهاند و دست و دلشان نمیرود که آتش به مالشان بزنند و تخفیف خوب بدهند. تخفیف سه درصدی به مناسبت بلک فرایدی یک شوخی به نظر میرسد. علاوه بر این برخی از فروشندگان قیمت اجناس را بالا برده به طوری که بعد از تخفیف، همان قیمت اصلی برای خریدار آب میخورد.
با همه اینها بلک فرایدی امسال هم در ایران پرشور برگزار شد و روزهایی که فروشگاههای اینترنتی، تخفیفهای دهان پرکنی گذاشته بودند، اداره پست شلوغترین روز کاریاش را پشت سر گذاشت و همین کافی است که نشان دهد این رویداد در ایران مشتریان را برای خرید اجناس به صف کرده است. در میان اخبار و آمار عجیب جمعه سیاه در ایران، یک خبر عجیب جلب توجه میکرد؛ آن هم این بود که شخصی از خطه شمال کشور، چند کیلو سیبزمینی از جنوبیترین شهرهای ایران سفارش داده.
شعلههای هیرکانی؛ جرم یا حادثه؟
خبر ناراحتکننده این هفته، آتشسوزی جنگلهای هیرکانی بود؛ جنگلهایی که ریههای باقی مانده کشورمان برای تنفسی سالم هستند اما در یک سریال تکراری هر از چندگاهی گوشهای از آن را میان شعلهها از دست میدهیم. به گفته مسئولان محلی آتش سوزی در جنگل از صبح روز پنجم آذر ماه شروع شد، اما از همان آغاز آتشسوزی خبری از بالگردهای آتشنشانی نبود.
این بار هم آتش در حالی به جان هیرکانی افتاده که به گفته فعالان محیط زیست نبود تجهیزات مانع از مقابله به موقع با شعلهها شده است؛ آتش سوزی این جنگلها آنقدر وسیع بود که گروههای بومی پس از وقوع آتشسوزی به سرعت به سازماندهی پرداختند. بخشی در خط آتش حضور پیدا کردند، افرادی آب توزیع میکردند، بانوان به گروهها آذوقه و غذا میرساندند، چند نفر زبالههای تولید شده را جمعآوری میکردند. گروهی با آبپاش موتوری، آتش را خاموش میکردند. بخشی با قاطر آب را حمل و توزیع میکردند و اقداماتی از این دست.
با این حال تلاشهای مردمی و افرادی که برای کمک عازم شده بودند هم نتوانست آتش را مهار کند تا اینکه بالاخره آتشسوزی چند روزه، به لطف باران پاییزی پایان یافت. در این میان، برخی خبر از آن میدهند که این آتشسوزی عمدی بوده و بیشتر به دلیل تعارض منافعی است که بین مردم و جنگل اتفاق میافتد!
سرنوشت تماشاچی بازی ایران و استرالیا
متولدان پیش از سال ۷۰ شاید هیچ وقت یادشان نمیرود هشتم آذر ماه ۱۳۷۶ پای تلویزیونهای ۱۴ و نهایتاً ۲۱ اینچ چقدر استرس کشیدند، و برای کسب نتیجه تیم ملی فوتبال ایران مقابل استرالیا دلهایشان شور زد و غرق احساس شدند.
رقابتی فراموش نشدنی از نسل درخشان فوتبال ایران که وقتی در رقابتهای جام جهانی در بازی پلیآف برای راهیابی به مرحله بعدی، ۲ گل از میزبان عقب افتاده بودند، در کامبکی به یاد ماندنی بازی را به تساوی کشاندند تا از سد استرالیا عبور کنند. آنجا که خداداد عزیزی گل دوم را به ثمر رساند و چشمهای دمقی که به تلویزیونهای لامپی خیره مانده بود و گمان میکرد باید با جام جهانی فرانسه خداحافظی کند، غرق اشک شوق شد.
یکی از عجیبترین لحظات این بازی آن لحظه بود که مردی ژولیده وارد زمین شد و تور دروازه احمدرضا عابدزاده را پاره پاره کرد. کمی طول کشید تا این فرد از زمین بیرون برود و تور دروازه تعمیر شود؛ اما انگار همین زمان برای شیربچههای ایرانی کافی بود تا به خودشان بیایند. گل مساوی را که زدیم، انگار خداداد عزیزی وسط سالن پذیرایی میلیونها ایرانی شادی بعد از گلش را انجام داد.
حالا بعد از سالها در نزدیکی سالروز این رقابت تاریخی، خبری منتشر شد که ما را یاد آن روزها انداخت. پیتر هور، همان مرد ژولیده، مبتلا به اسکیزوفرنی و در بیمارستان بستری است و در حال حاضر با حقوق مستمری ناتوانان زندگی میگذراند.
نظر شما