به گزارش خبرگزاری مهر، آئین «یادبود یکصدمین سالگرد تولد جلال آل احمد» با عنوان «یک قرن جلال» با همکاری معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه کتاب و ادبیات ایران و فرمانداری شهرستان طالقان روز گذشته شنبه ۱۱ آذر با حضور یاسر احمدوند معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی رمضانی مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران؛ گلعلی بابایی دبیر علمی شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد، حجت الاسلام سیدفضلﷲ حسینی امام جمعه طالقان، علی مهدوی فرماندار طالقان، غلامرضا خاکی پژوهشگر و نویسنده کتاب «جلال ناخوانده»، محمدحسین دانایی خواهرزاده جلال آلاحمد و جمعی از اهالی حوزه فرهنگ و مسئولان شهرستان طالقان و استان البرز در فرهنگسرای جلال آلاحمد طالقان برگزار شد
علاقه به هویت در همه آثار و رفتارهای جلال آلاحمد پررنگ است
یاسر احمدوند در این آئین گفت: برگزاری آئین بزرگداشت و تکریم مشاهیر و مفاخر در شهرهای مختلف مایه عزت و افتخار اهالی آن شهر و همه ایرانیان است تا بدانند متعلق به کجا هستند و در چه سرزمینی زندگی میکنند. سرزمینی که بزرگان متعددی در حوزههای مختلف دارد. از این جهت سرزمین ما غنی و قابل افتخار است. شهر طالقان نیز مشاهیر و مفاخر متعدد در حوزههای مختلف دارد. کودکان و نوجوانان امروز نیز بزرگان و مشاهیر آینده هستند.
معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود شخصیت جلال آلاحمد را اثرگذار دانست و ادامه داد: جلال آلاحمد هم در دوران حیات خود و هم پس از آن جریانساز بود. این اثرگذاری به دلیل ویژگیهای شخصیتی خود جلال و همچنین ویژگیهای اجتماعی و سیاسی دوران حیاتش، به دست آمده است. مهمترین ویژگی که در همه فعالیتهای جلال آلاحمد به عنوان نقطه محوری به آن توجه شده، علاقه به هویت است؛ این ویژگی در همه آثار او نمود خاصی دارد. علاقه به هویت از اوضاع اجتماعی جهان و ایران در دوران زیست جلال آلاحمد نیز تأثیر گرفته است.
وی افزود: بعد از کودتای ۲۸ مرداد و حاکم شدن استبداد و خفقان دوران پهلوی شرایطی ایجاد شد که روشنفکران گرایش به تمایلات منتقدانه داشتند. در جهان نیز جنگ جهانی دوم به تازگی به پایان رسیده و اوضاع فرهنگی تحت تأثیر این جریان قرار گرفته بود و اندیشههای اندیشمندانی چون هایدگر و نگاه منتقدانه نسبت به اوضاع جهان غرب، سلاحهای کشتار جمعی و موضوعات دیگر رواج داشت. فضای اندیشه انتقادی در ادبیات غرب نیز موج میزد.
احمدوند گفت: در دوران زیست جلال آلاحمد، آثار موجود در حوزه ادبیات متوجه هویت ایرانی است. آن دوران روستایینویسی فراگیر شد و توجه به جامعه، مسائل اجتماعی، سنتها، هویت و نوعی مقابله با مدرنیزاسیون شدت گرفت. این موضوعات در آثار نویسندگانی همچون علی محمد افغانی، غلامحسین ساعدی، محمد علی سپانلو، احمد محمود و برخی از آثار ناصر تقوایی قابل مشاهده است. جلال آلاحمد نیز یک نویسنده مؤثر و مرتبط با جریانهای ادبی بود. او در کتابهای «زن زیادی»، «بچه مردم»، «لاک صورتی» و… به مسئله زن توجه کرده است. توجه به جامعه، انسان، اقلیم، روستا، هویت و… از جلال یک شخصیت مؤثر میسازد. ویژگیهای شخصیتی جلال نیز او را برجسته میکند.
وی با بیان اینکه جلال آل احمد نقش مهم و اثرگذاری در باز شدن مسیر شعر نو و شعر نیمایی به واسطه دوستی با نیما یوشیج داشته است، افزود: جلال آلاحمد توجهی جدی به حوزه ترجمه داشت و معتقد بود نقد به جهان و روایتهای درست از طریق ترجمه منتقل میشود. مجموعه تلاشهای او در حوزه ادبیات مؤثر و پیشبرنده بود. به همین دلیل معتقدم باید درباره جلال آلاحمد، نقد درست انجام شود و رفتار، نثر و تکنیکهای او به درستی مورد بررسی قرار بگیرد.
یاسر احمدوند در پایان گفت: اگر میخواهیم در دنیایی که ترویج نگاه مبتذلانه در آن موج میزند، غرق نشویم باید متون خوب و درست را بخوانیم و متون گذشته از جمله متون مفاخر را بازخوانی کنیم. از شما دعوت میکنم آثار جلال آلاحمد و سایر نویسندگان حوزه ادبیات داستانی را بخوانید.
جلال آل احمد؛ پدر خوانده ادبیات ایران در دهه ۴۰
علی مهدوی؛ فرماندار طالقان نیز در این آئین گفت: آئین «یادبود یکصدمین سالگرد تولد جلال آل احمد» با عنوان «یک قرن جلال» ادای دین نسبت به جلال آلاحمد است و ادای دینی است به شهر پر از مشاهیر و مفاخر بزرگ یعنی طالقان. او برای طالقان و اورازان اهمیت قائل بود و یکی از کتابهایش سفرنامه «اورازان» است. نقشی که جلال آلاحمد در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران داشت قابل کتمان نیست. به طوری که در دهه ۴۰ جلال آلاحمد را به عنوان پدر خوانده ادبیات ایران میشناختند.
وی افزود: یکی از ویژگیهای جلال این بود که از گردنههای پرفراز و نشیب عبور کرد و متوقف نماند. یک روز تودهای، یک روز ضد تودهای و یک روز هیچ کدام از اینها نبود و کتاب «خسی در میقات» را نوشت. لحن ساده و دلنشین آثارش باعث جاودانه شدن او شد. به طوری که وقتی مخاطب داستانهایش را میخواند با آنها همذات پنداری میکرد. کلام او رُک، بیپرده، گاهی تند، تیز، تلخ و آگاهی بخش است.
هنوز سفرنامه حجی همچون «خسی در میقات» نوشته نشده است
غلامرضا خاکی نیز در این نشست گفت: در جامعه ما افراد را یا تقلیل میدهند یا به گونهای از او تجلیل میکنند که از او اسطوره بسازند. در صورتی که تقلیل دادن غیرمنصفانه یکی از بداخلاقیهای علمی است و تجلیل کردنهای اسطورهساز هم خطرناک است. وقتی کسی را اسطوره مطلق معرفی میکنیم با کشف اولین عیبها، اسطوره بودنش فرو میریزد. افراد جامعه امروز ما به ویژه جوانان نیازمند حرکت به سمت یک تحلیل منصفانه از زاویه اخلاقی و عالمانه از زاویه آگاهی هستند. این نیاز در نسل جدید و نسل فضای مجازی بیشتر احساس میشود؛ نسلی که با خواندن یک جمله غیرواقعی و غیرمستند به قضاوت میرسد. این برای جامعه رو به تکامل خطر بزرگی است.
وی با بیان اینکه جلال آل احمد اسطوره نیست، افزود: او ۴۶ سال عمر کرد. عمری که با رنجها، گرفتاریها، سختیها، کمبود منابع و… همراه بود. در آن مقطع با عمر ۴۶ ساله خود توانست دیکتههای بسیاری بنویسد وبیگمان امروز ما میتوانیم با خودکار قرمز زیر خیلی از جملههای او را خط بکشیم. او یک روزنامهنگارِ آخوندزدهِ عقب افتادهِ دهاتی نیست، برعکس برچسبی که پارهای از روشنفکران به او زدند. کسی چون احمد شاملو روزی در وصف او شعر گفت و روزی دیگر شعر خود را پس گرفت. آل احمد آدمی مافوق انسان نیست، او صرفاً همقد مردمان روزگارش نبود.
خاکی ادامه داد: اگر جملهای از آلاحمد را بخوانید و به مذاقتان خوش نیاید چیزی از عظمت او کم نمیکند. آثار جلال آلاحمد را میتوان به دو دسته کلی آثار ادبی و هنری شامل داستانها، تکنگاریها و آثار اجتماعی و سیاسی تقسیم کرد. دو کتاب «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» نوشته جلال آلاحمد را میتوان همچنان زنده و برجسته دانست. در میان آثار جلال آلاحمد کتاب «خسی در میقات» شاهکاری است که با تمام اما و اگرهایش همچنان برجسته و زنده است و تاکنون کسی نتوانسته سفرنامه «حج» ی همتراز این کتاب، بنویسد.
این نویسنده در دفاع از کتابهای «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» گفت: دفاع من از این دو کتاب به این معنا نیست که با هر آنچه در آنها نوشته شده موافقم. بلکه باید از کلیت محتوای این مطالب دفاع کرد. یکی از موضوعاتی که منورالفکران دوره قاجار با آن روبهرو شدند، مسئله «غرب» بود. دو تعریف از «غرب» در جامعه وجود دارد؛ از یک طرف منظور از «غرب» کشورهای اروپای غربی بودند که آمریکا هم به آن افزوده شد و از طرف دیگر منظور از «غرب» جغرافیایی است که از دوره روشنگری آغاز میشود و در آن سخن کانت سرلوحه امور قرار میگیرد و معتقدند انسان برای تشخیص حقیقت به آموزههای دینی نیاز ندارد. منورالفکران دوره قاجار با این مسئله روبهرو شدند که نسبت ما با جهان غرب چیست؟ این اندیشه آرام آرام وارد ایران میشود و کار به جایی میرسد که کتاب «گفتار در روش بهکار بردن عقل» دکارت با اشاره سفارت فرانسه بعد از ۲۰۰ سال در زمان ناصرالدین شاه قاجار ترجمه میشود و اسم آن را «حکمت ناصریه» میگذارند.
وی در ادامه با بیان اینکه دو نسل قبل از جلال آلاحمد با مسئله «غرب» درگیر بودند، افزود: این نسل از منورالفکران پیش از مشروطه و در دوران عباس میرزا شکل گرفتند و در نهایت امتداد فکری آنها به کار منورالفکرانی رسید که در فرهنگستان رضاخانی نامشان به روشنفکر تغییر پیدا کرد. جلال آلاحمد در موضوع «غربزدگی» یک وارث بود. او برخلاف تصور عدهای اولین بار «غرب زدگی» را مطرح نکرد، بلکه اندیشههای موجود در فضای فکری، فلسفی و اجتماعی ایران را بازتعریف و قرائت خود را از آنها بیان کرد.
خاکی با اشاره به اینکه زنده بودن کتاب «غربزدگی» و مباحث آن گفت: غربی که در جهان حضور دارد همان غربی است که جلال آل احمد درباره آن سخن گفته است. تکلیف ما با «غرب» به عنوان ایرانیانی که باید در به روی آرا و اندیشههای جدید جهانی بگشاییم، چیست؟ غربی که با دنیای سایبری، فرهنگ جهانی را دچار دگردیسی کرده است. پیش از آنکه عدهای کتاب «غربزدگی» را دربست قبول یا رد کنند باید آن را تحلیل کنند و مواضع نویسنده آن را مورد بررسی و موشکافی قرار دهند. کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» که عدهای با آن مخالفت میکنند در ادامه کتاب «غربزدگی» نوشته شده است. جلال آلاحمد این کتاب را بعد از سکوت روشنفکران نسبت به قیام ۱۵ خرداد نوشته است. عدهای از این کتاب این برداشت بی انصافانه را داشتند که جلال آلاحمد روشنفکران را خائن دانسته است. درحالی که جلال آل احمد جریان روشنفکری در جامعه را مورد نقد منصفانه قرار داده است نه اینکه این جریان را تخطئه کرده باشد. از این جهت کتاب، زنده است چرا که روشنفکر بودن یک مقوله دانشگاهی و وابسته به صنف و مدرک نیست. او تلاش کرد تا معنای روشنفکری را وسعت دهد و بازتعریفش کند. به اعتقاد او روشنفکر کسی است که تفکر نقادانه داشته باشد.
وی در ادامه منظور خود از «تفکر نقادانه» را چنین توضیح داد: نقد به معنای تفکیک سره از ناسره است. روشنفکر کسی است که بتواند مزایا را از معایب تفکیک کند و کسی قادر به تفکیک است که آگاهی داشته باشد. اسم سیاهبینی، روشنفکری نیست. وقتی درباره یک موضوع حکم کلی داده میشود اسم آن جهالت است نه روشنفکری. یکی از ویژگیهای جلال آلاحمد که برای همه ما به ویژه جوانان ارزشمند است عادت به نوشتن یادداشتهای روزانه است. یکی از نشانههای انسان مدرن، مکتوب کردن است. یادداشتهای روزانه جلال آل احمد از سوی آقای محمد حسین دانایی؛ خواهر زاده جلال آل احمد در قالب کتابی با عنوان «جلال ناخوانده» تدوین و منتشر شده است.
غلامرضا خاکی در پایان گفت: ما در جامعه به نقدهای عالمانه و اخلاقی بزرگان نیاز داریم. امیدوارم این آئین سرآغاز جدیدی به ویژه برای جوانانها باشد تا بتوانند از مسائل و موضوعات مطرح شده از سوی جلال آل احمد استفاده کنند.
جلال با آزادمنشیاش ماندگار شد
حجت الاسلام سیدفضل اﷲ حسینی؛ نیز از دیگر سخنرانان این آئین بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: در سالهای اخیر به شهر طالقان به عنوان یک منطقه گردشگری نگاه میشود. باید بدانیم که طالقان بیریشه نیست بلکه فرهنگ، سبقه تاریخی، سیاستمداران، بزرگان، علما، شهیدان، دانشمندان، ادبا و شعرای بزرگی دارد که در همه رشتهها صاحب نام هستند. با دفن شدن طالقان، یک تاریخ و فرهنگ دفن میشود. اگر روستاها محو شوند تاریخ محو میشود. در برخی از روستاهای طالقان تاریخ چند هزار ساله کشف شده است.
امام جمعه طالقان به سابقه آشنایی خود با جلال آل احمد اشاره کرد و گفت: اولین بار در ۱۵ سالگی و دو سال قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران با خواندن کتاب «مدیر مدرسه» با جلال آل احمد آشنا شدم. کاش شرایطی فراهم شود تا با حضور فرهیختگان و نویسندگان درباره جلال آل احمد در قالب یک میزگرد گفتوگو کنیم. روز گذشته سالگرد درگذشت آیتالله سید حسن مدرس بود. امروز نیز سالگرد درگذشت میرزا کوچک خان و یکصدمین سالگرد تولد جلال آلاحمد است. هر سه شخصیت ویژگی آزادمنشی را دارند. انسان تا زمانی که آزاد نباشد شجاع نیست و منشأ ترس عدم آزادگی است. جلال یک شورشگر بود و در ابتدا علیه مذهب خانوادگی خود شورش کرد. پدر جلال یک مجتهد و عالم بود. جلال در سن بیست سالگی وارد حزب توده و بعد از چند سال از آن خارج شد. او از اوایل جوانی اهل نوشتن بود و حتی علیه خودش، ادبیات، مدرک، قالبهای ادبی و جو حاکم بر دنیای روشنفکری نیز شورش کرد و قالبهای ادبی را شکست.
وی با بیان اینکه جلال آل احمد علیه دو جریان کمونیسم و سرمایهداری قیام کرد، افزود: جلال مدام درباره داشتههای خود تجدید نظر و آنها را بازنگری میکرد. نقدهایش بیرحمانه بود و اعتراض بسیاری را بر میانگیخت. قلمش تیز، برنده و بیرحم بود و همه چیز و همه کس را نقد میکرد. مقابل هیچ کس سر خم نکرد. زمانی که به مکه رفت نامهای به امام خمینی (ره) با این مضمون نوشت که «همچنان که آن بار در خدمتتان به عرض رساندم، فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش برآید…» جلال با آزادمنشی به همه چیز رسید. طبق آیه «إِنْ لَمْیَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَکُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فِی دُنْیاکُمْ» اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید. به نظر میرسد با آزادمنشی میتوان به دین رسید.
سیدفضل اﷲ حسینی در پایان افزود: جلال آل احمد گرفتار امواج نشد و برایش مهم نبود که علیه او چه حرفهای درست یا نادرستی زده میشود. زمانی که میخواهیم درباره یک شخصیت حرف بزنیم باید عینک زمان او را به چشم بزنیم. در دوران جلال دفاع از دین کار سختی بود. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره جلال گفتهاند که از زمان خودش جلوتر بود. در زمانی که او میزیست گرایشات سرمایهداری و کمونیستی وجود داشت، اما او این دو جریان را شکست. جلال واژه «غربزدگی» را از استاد خود مرحوم سیداحمد فردید گرفته بود. فردید از این اصطلاح در کلاسهای درس خود استفاده میکرد اما بعد از نوشتن کتاب «غربزدگی» این اصطلاح تبدیل به موج اجتماعی شد و سرِ زبانها افتاد.
در ادامه، محمد حسین دانایی ضمن خواندن پیام استاد قاسم صافی از استادان دانشگاه تهران به مناسبت برگزاری این آئین، گفت: عدهای شیفته جلال آلاحمد و عدهای نیز از او متنفر بودند. یک قرن جلال آلاحمد به شناخته نشدن او صرف شد و امیدوارم شروع قرن جدید آغازی برای دیدنش باشد. برای شناخت جلال نه فقط آثار او بلکه باید اسنادی را که به تدریج درباره زندگی او منتشر میشود، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
نظر شما